۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۶}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۹: | خط ۱۱: | ||
قول ديگرى نيز هست كه بى شباهت بقول اين مفسر نيست ، وآن اين است كه ممكن است افراد مبعوث شده ، مؤ منينى بوده اند كه خداوند دستورشان داده تا با اين طايفه جهاد كنند، ونيز ممكن است كه كفارى بوده اند كه يكى از پيغمبران با آنان ائتلاف كرده كه با اين طايفه بجنگند و آنان را بر ايشان كه مثل خود آنان كفار وفساق بودند مسلط ساخته باشد و ليكن همان اشكالى كه بقول قبلى وارد مى شد بر اين قول نيز وارد مى گردد. | قول ديگرى نيز هست كه بى شباهت بقول اين مفسر نيست ، وآن اين است كه ممكن است افراد مبعوث شده ، مؤ منينى بوده اند كه خداوند دستورشان داده تا با اين طايفه جهاد كنند، ونيز ممكن است كه كفارى بوده اند كه يكى از پيغمبران با آنان ائتلاف كرده كه با اين طايفه بجنگند و آنان را بر ايشان كه مثل خود آنان كفار وفساق بودند مسلط ساخته باشد و ليكن همان اشكالى كه بقول قبلى وارد مى شد بر اين قول نيز وارد مى گردد. | ||
وجمله ((وكان وعدا مفعولا(( تاكيد است بر حتمى بودن قضاء و معنايش اين است كه چون زمان آن عذاب كه در برابر فساد اولتان وعده داديم رسيد از ميان مردم بندگانى نيرومند وخونخوار را عليه شما برمى انگيزيم تا سرزمينهاى شما را با قهر وغلبه مسخر نموده وتا مركز سرزمينهايتان پيش روى كنند وشما را ذليل واستقلال وعلووآقائيتان را تباه سازند واين خود وعده ايست شدنى كه گريزى از آن نيست . | وجمله ((وكان وعدا مفعولا(( تاكيد است بر حتمى بودن قضاء و معنايش اين است كه چون زمان آن عذاب كه در برابر فساد اولتان وعده داديم رسيد از ميان مردم بندگانى نيرومند وخونخوار را عليه شما برمى انگيزيم تا سرزمينهاى شما را با قهر وغلبه مسخر نموده وتا مركز سرزمينهايتان پيش روى كنند وشما را ذليل واستقلال وعلووآقائيتان را تباه سازند واين خود وعده ايست شدنى كه گريزى از آن نيست . | ||
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكرَّةَ عَلَيهِمْ وَ أَمْدَدْنَكُم بِأَمْوَلٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْنَكُمْ أَكْثرَ نَفِيراً(۶) | |||
در مجمع البيان گفته است كه : كلمه : ((كره (( به معناى ((برگشتن (( وهم به معناى ((دولت (( است ، ((نفير(( به معناى ((نفر وعدد رجال (( است ، وزجاج در معناى آن گفته است : ممكن هم هست كه ((نفير(( جمع ((نفر(( باشد، همچنانكه در جمع ((عبد((، ((عبيد(( ودر جمع ((ضئان (( (گوسفند)، ((ضئين (( ودر جمع معز (بز) معيز ودر جمع كلب (سگ ) كليب هم مى گويند، و((نفر(( انسان ((نفر(( - با سكون - ((نفير(( و((نافرة (( به معناى گروهى است كه اورا يارى مى كنند، وبا اوكوچ مى كنند. | در مجمع البيان گفته است كه : كلمه : ((كره (( به معناى ((برگشتن (( وهم به معناى ((دولت (( است ، ((نفير(( به معناى ((نفر وعدد رجال (( است ، وزجاج در معناى آن گفته است : ممكن هم هست كه ((نفير(( جمع ((نفر(( باشد، همچنانكه در جمع ((عبد((، ((عبيد(( ودر جمع ((ضئان (( (گوسفند)، ((ضئين (( ودر جمع معز (بز) معيز ودر جمع كلب (سگ ) كليب هم مى گويند، و((نفر(( انسان ((نفر(( - با سكون - ((نفير(( و((نافرة (( به معناى گروهى است كه اورا يارى مى كنند، وبا اوكوچ مى كنند. | ||
ومعناى آيه روشن است ، وظاهرش اين است كه بنى اسرائيل به زودى به دولت سابق خود باز گشته وبعد از عذاب بار اول بر دشمنان مسلط مى شوند، واز چنگ استعمار رهائى مى يابند وبه تدريج ودر برهه اى از زمان اين برگشتن صورت خواهد گرفت ، زيرا امداد شدنشان به اموال و فرزندان وبالارفتن آمارشان به زمان قابل توجهى احتياج دارد. | ومعناى آيه روشن است ، وظاهرش اين است كه بنى اسرائيل به زودى به دولت سابق خود باز گشته وبعد از عذاب بار اول بر دشمنان مسلط مى شوند، واز چنگ استعمار رهائى مى يابند وبه تدريج ودر برهه اى از زمان اين برگشتن صورت خواهد گرفت ، زيرا امداد شدنشان به اموال و فرزندان وبالارفتن آمارشان به زمان قابل توجهى احتياج دارد. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۸: | ||
بنابراين نيكوكار سهمى از عمل نيك وبدكار سهمى از عمل بد خود دارد، همچنانكه فرمود: ((فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ومن يعمل مثقال ذره شرا يره (( | بنابراين نيكوكار سهمى از عمل نيك وبدكار سهمى از عمل بد خود دارد، همچنانكه فرمود: ((فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ومن يعمل مثقال ذره شرا يره (( | ||
پس اثر فعل از فاعلش جدا نمى شود، وبطور دائم به غير اونمى رسد، و اين همان معنائى است كه از على (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: توهيچ احسانى به غير نمى كنى وهيچ بدى نيز به غير نمى كنى آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود. | پس اثر فعل از فاعلش جدا نمى شود، وبطور دائم به غير اونمى رسد، و اين همان معنائى است كه از على (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: توهيچ احسانى به غير نمى كنى وهيچ بدى نيز به غير نمى كنى آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود. | ||
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ لِيَسئِئُوا وُجُوهَكمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسجِدَ كمَا دَخَلُوهُ | فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ لِيَسئِئُوا وُجُوهَكمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسجِدَ كمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيراً(۷) | ||
((تتبير(( به معناى هلاك كردن واز ماده تبار به معنى هلاك ودمار است . | ((تتبير(( به معناى هلاك كردن واز ماده تبار به معنى هلاك ودمار است . | ||
وكلمه : ((ليسووا(( از مسائه به معناى غصه دار كردن است . گفته مى شود ((ساء زيد فلانا(( يعنى اندوهناك كرد اورا واين كلمه بطورى كه بعضى هم گفته اند: متعلق است به فعل مقدر كه بخاطر اختصار حذف شده . | وكلمه : ((ليسووا(( از مسائه به معناى غصه دار كردن است . گفته مى شود ((ساء زيد فلانا(( يعنى اندوهناك كرد اورا واين كلمه بطورى كه بعضى هم گفته اند: متعلق است به فعل مقدر كه بخاطر اختصار حذف شده . | ||
خط ۳۸: | خط ۴۰: | ||
ومعناى آيه اين است كه وقتى زمان وعده دوم رسيد، يعنى بنى اسرائيل افساد بار دوم خود را از حد گذراندند ما همان بندگان خود را واداشتيم تا با فراهم آوردن اسباب حزن واندوه وتحقق بخشيدن ذلت ومسكنت آنان چهره هايشان را اندوهگين نموده ونيز مانند نوبت نخستين وارد مسجد اقصى شوند وهر چه را كه بر آن غلبه يافتند هلاك نموده و سرزمينهائى را كه از آن عبور كردند ويران سازند. | ومعناى آيه اين است كه وقتى زمان وعده دوم رسيد، يعنى بنى اسرائيل افساد بار دوم خود را از حد گذراندند ما همان بندگان خود را واداشتيم تا با فراهم آوردن اسباب حزن واندوه وتحقق بخشيدن ذلت ومسكنت آنان چهره هايشان را اندوهگين نموده ونيز مانند نوبت نخستين وارد مسجد اقصى شوند وهر چه را كه بر آن غلبه يافتند هلاك نموده و سرزمينهائى را كه از آن عبور كردند ويران سازند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۶ </center> | ||
عَسى | عَسى رَبُّكمْ أَن يَرْحَمَكمْ وَ إِنْ عُدتمْ عُدْنَا وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَفِرِينَ حَصِيراً(۸) | ||
حصير از ماده ((حصر(( وبه طورى كه گفته اند به معناى حبس كردن ودر مضيقه قرار دادن است همچنانكه در جاى ديگر قرآن فرموده : ((و احصروهم (( يعنى برايشان تنگ بگيريد. | حصير از ماده ((حصر(( وبه طورى كه گفته اند به معناى حبس كردن ودر مضيقه قرار دادن است همچنانكه در جاى ديگر قرآن فرموده : ((و احصروهم (( يعنى برايشان تنگ بگيريد. | ||
ومعناى جمله ((عسى ربكم ان يرحمكم (( - بطورى كه از سياق برمى آيد - اين است كه اميد است بعد از بعث دشمنان در بار دوم خداوند به شما رحم كند، واين وعده اميدوار كننده مشروط است به توبه ايشان واينكه به طاعت واحسان برگردند. به دليل جمله ((وان تعودوا نعد(( كه تهديد مى كند اگر باز هم به فساد برگرديد ما نيز به عقوبت ونكال بر مى گرديم وما جهنم را براى كافران حصير ومحلى محصور قرار مى دهيم تا نتوانند از آن خارج شوند. | ومعناى جمله ((عسى ربكم ان يرحمكم (( - بطورى كه از سياق برمى آيد - اين است كه اميد است بعد از بعث دشمنان در بار دوم خداوند به شما رحم كند، واين وعده اميدوار كننده مشروط است به توبه ايشان واينكه به طاعت واحسان برگردند. به دليل جمله ((وان تعودوا نعد(( كه تهديد مى كند اگر باز هم به فساد برگرديد ما نيز به عقوبت ونكال بر مى گرديم وما جهنم را براى كافران حصير ومحلى محصور قرار مى دهيم تا نتوانند از آن خارج شوند. | ||
خط ۶۹: | خط ۷۱: | ||
<span id='link43'><span> | <span id='link43'><span> | ||
==آيات ۹ - ۲۲، سوره اسرى == | ==آيات ۹ - ۲۲، سوره اسرى == | ||
إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يهْدِى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ يُبَشرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصلِحَتِ أَنَّ لهَُمْ أَجْراً كَبِيراً(۹) | |||
وَ | وَ أَنَّ الَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ أَعْتَدْنَا لهَُمْ عَذَاباً أَلِيماً(۱۰) | ||
وَ يَدْعُ الانسنُ | وَ يَدْعُ الانسنُ بِالشرِّ دُعَاءَهُ بِالخَْيرِ وَ كانَ الانسنُ عجُولاً(۱۱) | ||
وَ جَعَلْنَا | وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ وَ النهَارَ ءَايَتَينِ فَمَحَوْنَا ءَايَةَ الَّيْلِ وَ جَعَلْنَا ءَايَةَ النهَارِ مُبْصرَةً لِّتَبْتَغُوا فَضلاً مِّن رَّبِّكمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السنِينَ وَ الحِْساب وَ كلَّ شىْءٍ فَصلْنَهُ تَفْصِيلاً(۱۲) | ||
وَ | وَ كلَّ إِنسنٍ أَلْزَمْنَهُ طئرَهُ فى عُنُقِهِ وَ نخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ كتَباً يَلْقَاهُ مَنشوراً(۱۳) | ||
اقْرَأْ كِتَبَك كَفَى بِنَفْسِك الْيَوْمَ عَلَيْك حَسِيباً(۱۴) | اقْرَأْ كِتَبَك كَفَى بِنَفْسِك الْيَوْمَ عَلَيْك حَسِيباً(۱۴) | ||
مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيهَا وَ لاتَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَ مَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتى نَبْعَث رَسولاً(۱۵) | |||
وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نهْلِك قَرْيَةً أَمَرْنَا مُترَفِيهَا فَفَسقُوا فِيهَا | وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نهْلِك قَرْيَةً أَمَرْنَا مُترَفِيهَا فَفَسقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَهَا تَدْمِيراً(۱۶) | ||
وَ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَ كَفَى | وَ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَ كَفَى بِرَبِّك بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرَا بَصِيراً(۱۷) | ||
مَّن كانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشاءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصلَاهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً(۱۸) | |||
وَ مَنْ أَرَادَ الاَخِرَةَ وَ سعَى لهََا سعْيَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئك كانَ سعْيُهُم | وَ مَنْ أَرَادَ الاَخِرَةَ وَ سعَى لهََا سعْيَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئك كانَ سعْيُهُم مَّشكُوراً(۱۹) | ||
ُكلاً | ُكلاً نُّمِدُّ هَؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّك وَ مَا كانَ عَطاءُ رَبِّك محْظوراً(۲۰) | ||
انظرْ كَيْف فَضلْنَا بَعْضهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلاَخِرَةُ أَكْبرُ دَرَجَتٍ وَ أَكْبرُ تَفْضِيلاً(۲۱) | انظرْ كَيْف فَضلْنَا بَعْضهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلاَخِرَةُ أَكْبرُ دَرَجَتٍ وَ أَكْبرُ تَفْضِيلاً(۲۱) | ||
لاتجْعَلْ مَعَ | لاتجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مخْذُولاً(۲۲) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۱ </center> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۶: | ||
واگر نزول تورات وحوادثى را كه بعد از آن ، براى بنى اسرائيل پيش آمده ، ذكر فرمود از باب تطبيق حكم كل اين سنت بر افراد ومصاديق آن بود. | واگر نزول تورات وحوادثى را كه بعد از آن ، براى بنى اسرائيل پيش آمده ، ذكر فرمود از باب تطبيق حكم كل اين سنت بر افراد ومصاديق آن بود. | ||
واين دسته از آيات جريان همان سنت را در اين امت خاطر نشان مى سازد، ومى فرمايد كه به همان نحوكه در امت موسى (عليه السلام ) جريان يافت در اين امت نيز جريان مى يابد، آنگاه نتيجه مى گيرد كه پس بايد از شرك اجتناب ورزيده وهمواره ملازم طريق توحيد باشند، ودر آخر مى فرمايد: ((ولاتجعل مع اللّه الها اخر فتقعد مذموما مخذولا(( | واين دسته از آيات جريان همان سنت را در اين امت خاطر نشان مى سازد، ومى فرمايد كه به همان نحوكه در امت موسى (عليه السلام ) جريان يافت در اين امت نيز جريان مى يابد، آنگاه نتيجه مى گيرد كه پس بايد از شرك اجتناب ورزيده وهمواره ملازم طريق توحيد باشند، ودر آخر مى فرمايد: ((ولاتجعل مع اللّه الها اخر فتقعد مذموما مخذولا(( | ||
إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يهْدِى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ | |||
توضيح در مورد اينكه قرآن بدانچه ((اقوم (( است هدايت مى كند واينكه اسلام دين((قيم (( است | توضيح در مورد اينكه قرآن بدانچه ((اقوم (( است هدايت مى كند واينكه اسلام دين((قيم (( است | ||
يعنى اين قرآن هدايت مى كند بسوى دينى كه اقوام از هر دين ومسلطتر بر اداره امور بشر است همچنانكه در جاى ديگر فرموده : ((قل اننى هدينى ربّى الى صراط مستقيم دينا قيما مله ابراهيم حنيفا(( | يعنى اين قرآن هدايت مى كند بسوى دينى كه اقوام از هر دين ومسلطتر بر اداره امور بشر است همچنانكه در جاى ديگر فرموده : ((قل اننى هدينى ربّى الى صراط مستقيم دينا قيما مله ابراهيم حنيفا(( | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۶: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۴ </center> | ||
هدايت مى كند كه قويم تر واستوارتر است )، در اين صورت دليلش اين است كه دين حنيف از اديان سابق خود كه كتب انبياء سلف متضمن آنها بودند كامل تر است ، زيرا تمامى معارف الهى تا آنجا كه بنيه بشرى طاقتش را دارد وهمچنين تمامى شرايعى كه بشر در زندگى خود بدان نيازمند است در اين دين آمده ، وحتى يك عمل از اعمال فردى و اجتماعى بشر را بدون حكم نگذاشته ، همچنانكه فرموده : ((وانزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب ومهيمنا عليه (( پس آنچه قرآن به سوى آن هدايت مى كند قويم تر از آن چيزيست كه ساير كتب وشرايع بدان هدايت مى كنند. | هدايت مى كند كه قويم تر واستوارتر است )، در اين صورت دليلش اين است كه دين حنيف از اديان سابق خود كه كتب انبياء سلف متضمن آنها بودند كامل تر است ، زيرا تمامى معارف الهى تا آنجا كه بنيه بشرى طاقتش را دارد وهمچنين تمامى شرايعى كه بشر در زندگى خود بدان نيازمند است در اين دين آمده ، وحتى يك عمل از اعمال فردى و اجتماعى بشر را بدون حكم نگذاشته ، همچنانكه فرموده : ((وانزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب ومهيمنا عليه (( پس آنچه قرآن به سوى آن هدايت مى كند قويم تر از آن چيزيست كه ساير كتب وشرايع بدان هدايت مى كنند. | ||
وَ يُبَشرُ الْمُؤْمِنِينَ | وَ يُبَشرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصلِحَتِ أَنَّ لهَُمْ أَجْراً كَبِيراً(۹) | ||
كلمه ((صالحات (( صفتى است براى موصوفى كه به منظور اختصار حذف شده ، وتقدير آن : ((وعملوا الاعمال الصالحات (( است . | كلمه ((صالحات (( صفتى است براى موصوفى كه به منظور اختصار حذف شده ، وتقدير آن : ((وعملوا الاعمال الصالحات (( است . | ||
<span id='link45'><span> | <span id='link45'><span> | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۲: | ||
در اين آيه حقى براى مؤ منين بر خدا اثبات شده ، واينكه آن را اجر ناميده مويد اين معنا است ، وهمچنين آيه ((ان الذين امنوا وعملوا الصالحات لهم اجر غير ممنون (( نيز مؤ يد آنست . | در اين آيه حقى براى مؤ منين بر خدا اثبات شده ، واينكه آن را اجر ناميده مويد اين معنا است ، وهمچنين آيه ((ان الذين امنوا وعملوا الصالحات لهم اجر غير ممنون (( نيز مؤ يد آنست . | ||
وهيچ محذور واشكالى هم در آن نيست ، زيرا زمانى اشكال پيش مى آمد كه شخص ديگرى خداى را بدهكار اجر بندگان كند، اما وقتى كه خودش حقى را براى بندگان بر خود واجب بسازد اشكالى پيش نمى آيد ونظير اين مطلب كه خداوند خود را بدهكار مؤ منين مى شمارد آيه شريفه : ((ثم ننجى رسلنا والذين امنوا كذلك حقا علينا ننج المؤ منين (( مى باشد. | وهيچ محذور واشكالى هم در آن نيست ، زيرا زمانى اشكال پيش مى آمد كه شخص ديگرى خداى را بدهكار اجر بندگان كند، اما وقتى كه خودش حقى را براى بندگان بر خود واجب بسازد اشكالى پيش نمى آيد ونظير اين مطلب كه خداوند خود را بدهكار مؤ منين مى شمارد آيه شريفه : ((ثم ننجى رسلنا والذين امنوا كذلك حقا علينا ننج المؤ منين (( مى باشد. | ||
در اين آيه عنايت دارد پاداش منجز وتثبيت شده نيكوكاران را بيان كند، همچنانكه در آيه بعدى عنايتش به بيان كيفرى است كه منجز شده است ، وآن عبارت از عذاب كسانى است كه نسبت به آخرت ومعاد كفر ورزيده باشند واما خداوند در اين دوآيه متعرض حال كسانى كه ايمان آورده ولى عمل صالح نكرده باشند نشده ، پس چنين كسى از هيچ طرف وعده منجز ندارد، نه پاداش ونه كيفر، بلكه وضع اومنوط به توبه ويا شفاعت است ، | در اين آيه عنايت دارد پاداش منجز وتثبيت شده نيكوكاران را بيان كند، همچنانكه در آيه بعدى عنايتش به بيان كيفرى است كه منجز شده است ، وآن عبارت از عذاب كسانى است كه نسبت به آخرت ومعاد كفر ورزيده باشند واما خداوند در اين دوآيه متعرض حال كسانى كه ايمان آورده ولى عمل صالح نكرده باشند نشده ، پس چنين كسى از هيچ طرف وعده منجز ندارد، نه پاداش ونه كيفر، بلكه وضع اومنوط به توبه ويا شفاعت است ، | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۶}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش