۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۵}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۰ </center> | ||
خَلَقَ الانسنَ مِن | خَلَقَ الانسنَ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ | ||
مقصود از خلقت انسان ، خلقتى است كه در نوع انسان جريان مى يابد و آن قرار دادن نسل انسان از نطفه است ، پس اگر آدم ابو البشر و عيسى بن مريم (عليهماالسلام ) از نطفه خلق نشده اند منافات با اين آيه ندارد. | مقصود از خلقت انسان ، خلقتى است كه در نوع انسان جريان مى يابد و آن قرار دادن نسل انسان از نطفه است ، پس اگر آدم ابو البشر و عيسى بن مريم (عليهماالسلام ) از نطفه خلق نشده اند منافات با اين آيه ندارد. | ||
<span id='link213'><span> | <span id='link213'><span> | ||
خط ۱۶: | خط ۱۸: | ||
كلمه «'''جمال '''» به معناى زينت و حسن منظر است ، و در مجمع البيان گفته : «'''تريحون '''» از «'''اراحة '''» است كه به معناى برگرداندن رمه و گله از چراگاه به منزل در هنگام غروب براى آسايش است و لذا آن مكانى را كه احشام در آن آسايش مى كنند «'''مراح '''» گويند، و كلمه «'''تسرحون '''» از ماده «'''سروح '''» است كه به معناى بيرون شدن احشام از مراح (اصطبل ) به چراگاه در هنگام صبح است گفته مى شود «'''سرحت الماشيه سرحا و سروحا و سرحها اهلها'''». | كلمه «'''جمال '''» به معناى زينت و حسن منظر است ، و در مجمع البيان گفته : «'''تريحون '''» از «'''اراحة '''» است كه به معناى برگرداندن رمه و گله از چراگاه به منزل در هنگام غروب براى آسايش است و لذا آن مكانى را كه احشام در آن آسايش مى كنند «'''مراح '''» گويند، و كلمه «'''تسرحون '''» از ماده «'''سروح '''» است كه به معناى بيرون شدن احشام از مراح (اصطبل ) به چراگاه در هنگام صبح است گفته مى شود «'''سرحت الماشيه سرحا و سروحا و سرحها اهلها'''». | ||
خداى تعالى مى فرمايد: براى شما در انعام و چهارپايان دو منظره خوش و زيبايى است ، يكى در هنگام بيرون كردن انعام به طرف صحرا در صبح ، و ديگرى در هنگام برگرداندن آنها به طرف منزل ، در عصر. | خداى تعالى مى فرمايد: براى شما در انعام و چهارپايان دو منظره خوش و زيبايى است ، يكى در هنگام بيرون كردن انعام به طرف صحرا در صبح ، و ديگرى در هنگام برگرداندن آنها به طرف منزل ، در عصر. | ||
وَ تحْمِلُ أَثْقَالَكمْ إِلى بَلَدٍ | وَ تحْمِلُ أَثْقَالَكمْ إِلى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُوا بَلِغِيهِ إِلا بِشِقِّ الاَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ | ||
كلمه «'''اثقال '''» جمع ثقل است كه به معناى بار سنگين است ، و مقصود از «'''شق '''» الانفس مشقتى است كه نفوس در حمل بارها در مسافتهاى طولانى و راههاى دشوار تحمل مى كنند. | كلمه «'''اثقال '''» جمع ثقل است كه به معناى بار سنگين است ، و مقصود از «'''شق '''» الانفس مشقتى است كه نفوس در حمل بارها در مسافتهاى طولانى و راههاى دشوار تحمل مى كنند. | ||
و مقصود اين است كه انعام ، مانند شتران و بعضى گاوها بارهاى آدمى را به شهرى حمل مى كنند كه رسيدن به آن شهر با نبود شتر و گاو مشقتى دارد كه تحملش بر نفوس دشوار است ، و خداوند با خلقت شتر و گاو، و مسخر نمودن آنها براى بشر آن مشقت را از بشر برداشت ، كه خدا نسبت به شما مردم رؤ وف و رحيم است . | و مقصود اين است كه انعام ، مانند شتران و بعضى گاوها بارهاى آدمى را به شهرى حمل مى كنند كه رسيدن به آن شهر با نبود شتر و گاو مشقتى دارد كه تحملش بر نفوس دشوار است ، و خداوند با خلقت شتر و گاو، و مسخر نمودن آنها براى بشر آن مشقت را از بشر برداشت ، كه خدا نسبت به شما مردم رؤ وف و رحيم است . | ||
وَ | وَ الخَْيْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِيرَ لِترْكبُوهَا وَ زِينَةً وَ يخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ | ||
اين جمله عطف است بر كلمه «'''انعام '''» در آيه قبلى ، و تقديرش اين است كه : «'''و الخيل و البغال و الحمير خلقها لكم لتركبوها و زينة : اسبان و استران و خران را نيز براى شما خلق كرد، تا شما سوار شويد، و تا زينت شما باشند'''» و اين جمله اخير مى فهماند كه خلقت چهارپايان ارتباطى با منافع شما دارد، چون شما سوارشان مى شويد و آنها را زينت و جمال خود مى گيريد. | اين جمله عطف است بر كلمه «'''انعام '''» در آيه قبلى ، و تقديرش اين است كه : «'''و الخيل و البغال و الحمير خلقها لكم لتركبوها و زينة : اسبان و استران و خران را نيز براى شما خلق كرد، تا شما سوار شويد، و تا زينت شما باشند'''» و اين جمله اخير مى فهماند كه خلقت چهارپايان ارتباطى با منافع شما دارد، چون شما سوارشان مى شويد و آنها را زينت و جمال خود مى گيريد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۲ </center> | ||
«'''و بخلق ما لا تعلمون '''» - يعنى و مى آفريند كه شما نمى دانيد، و آنها را براى شما مسخر نمود تا از آنها بهره بگيريد. و دليل بر تقديرهايى كه در آيه گرفتيم ، سياق آيات است . | «'''و بخلق ما لا تعلمون '''» - يعنى و مى آفريند كه شما نمى دانيد، و آنها را براى شما مسخر نمود تا از آنها بهره بگيريد. و دليل بر تقديرهايى كه در آيه گرفتيم ، سياق آيات است . | ||
وَ عَلى | وَ عَلى اللَّهِ قَصدُ السبِيلِ وَ مِنْهَا جَائرٌ وَ لَوْ شاءَ لهََديكمْ أَجْمَعِينَ | ||
<span id='link215'><span> | <span id='link215'><span> | ||
==بر خدا است كه قصد سبيل (راه هدايت ) را معين و روشن كند (و على الله قصدالسبيل ...) == | ==بر خدا است كه قصد سبيل (راه هدايت ) را معين و روشن كند (و على الله قصدالسبيل ...) == | ||
خط ۴۵: | خط ۴۷: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۵ </center> | ||
و اگر در مواردى ضلالت گمراهان را به خدا نسبت داده معنايش هدايت نكردن است . با اين حال اگر شما بگوئيد پس چرا در آيه «'''يضل من يشاء و يهدى من يشاء'''» و آيه «'''يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا'''» فرموده هر كه را بخواهد هدايت مى كند، و هر كه را بخواهد گمراه مى كند؟ در جواب مى گوئيم اين گمراه كردن بخاطر مجازات اعمالى است كه از فرد مستحق ضلالت سر زده است ، نه اينكه گمراه كردن ابتدايى باشد چنانكه جمله «'''و ما يضل به الا الفاسقين '''» آن را تفسير كرده و فهمانده است كه وقتى انسان فسق و تباهى را پيشه خود كند و به سوء اختيار خود از زى عبوديت خدا بيرون آيد، يعنى خداى را نافرمانى كند و رجوع هم نكند، اين روش ، ضلالت ابتدائى آدمى و شروع به ضلالت است ، كه از ناحيه خود انسان سر مى زند، و مستند به خود آدمى است ، و در صورتى كه انسان از آن بازگشت نكند خدا او را به ضلالتى بيشتر مجازاتش مى كند و در حالت ضلالتش ثابت مى كند. و اينكه گفتيم ضلالت ابتدائى از ناحيه خود بشر شروع شود براى اين است كه خداى تعالى بشر را، هم از طريق فطرت و هم بوسيله دعوت انبياء هدايت كرده و راه را يادشان داده است پس اگر كسى با اين حال راه را گم مى كند خودش مى كند. | و اگر در مواردى ضلالت گمراهان را به خدا نسبت داده معنايش هدايت نكردن است . با اين حال اگر شما بگوئيد پس چرا در آيه «'''يضل من يشاء و يهدى من يشاء'''» و آيه «'''يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا'''» فرموده هر كه را بخواهد هدايت مى كند، و هر كه را بخواهد گمراه مى كند؟ در جواب مى گوئيم اين گمراه كردن بخاطر مجازات اعمالى است كه از فرد مستحق ضلالت سر زده است ، نه اينكه گمراه كردن ابتدايى باشد چنانكه جمله «'''و ما يضل به الا الفاسقين '''» آن را تفسير كرده و فهمانده است كه وقتى انسان فسق و تباهى را پيشه خود كند و به سوء اختيار خود از زى عبوديت خدا بيرون آيد، يعنى خداى را نافرمانى كند و رجوع هم نكند، اين روش ، ضلالت ابتدائى آدمى و شروع به ضلالت است ، كه از ناحيه خود انسان سر مى زند، و مستند به خود آدمى است ، و در صورتى كه انسان از آن بازگشت نكند خدا او را به ضلالتى بيشتر مجازاتش مى كند و در حالت ضلالتش ثابت مى كند. و اينكه گفتيم ضلالت ابتدائى از ناحيه خود بشر شروع شود براى اين است كه خداى تعالى بشر را، هم از طريق فطرت و هم بوسيله دعوت انبياء هدايت كرده و راه را يادشان داده است پس اگر كسى با اين حال راه را گم مى كند خودش مى كند. | ||
هُوَ | هُوَ الَّذِى أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً لَّكم مِّنْهُ شرَابٌ وَ مِنْهُ شجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ | ||
از اينجا به نوعى ديگر از نعمتهاى خدا اشاره مى شود كه همه از روئيدنى ها هستند كه بشر و غير بشر از آنها استفاده هاى غذائى مى كنند، و عواملى كه در پيدايش آنها دخالت دارند، از قبيل تاريكى شب ، روشنى روز، آفتاب ، ماه ، و امثال اين عوامل را بر مى شمارد و لذا سياق قبلى را عوض كرده و فرمود: «'''هو الذى انزل من السماء'''» و حال آنكه اگر سياق قبلى را رعايت مى كرد مى بايست مى فرمود: «'''انزل من السماء'''». | از اينجا به نوعى ديگر از نعمتهاى خدا اشاره مى شود كه همه از روئيدنى ها هستند كه بشر و غير بشر از آنها استفاده هاى غذائى مى كنند، و عواملى كه در پيدايش آنها دخالت دارند، از قبيل تاريكى شب ، روشنى روز، آفتاب ، ماه ، و امثال اين عوامل را بر مى شمارد و لذا سياق قبلى را عوض كرده و فرمود: «'''هو الذى انزل من السماء'''» و حال آنكه اگر سياق قبلى را رعايت مى كرد مى بايست مى فرمود: «'''انزل من السماء'''». | ||
كلمه «'''تسيمون '''» از ماده «'''اسامه '''» است كه به معناى چريدن چهارپايان است ، و حيوان سائمه را هم از اين باب سائمه مى گويند. (حيوانى كه خودش مى چرد و برايش علوفه تهيه نمى كنند). | كلمه «'''تسيمون '''» از ماده «'''اسامه '''» است كه به معناى چريدن چهارپايان است ، و حيوان سائمه را هم از اين باب سائمه مى گويند. (حيوانى كه خودش مى چرد و برايش علوفه تهيه نمى كنند). | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۶ </center> | ||
در اين آيه دو بار حرف «'''من '''» آمده ، اولى تبعيض ، و دومى نشويه است ، و «'''شجر'''» عبارت است از آن روئيدنيهايى كه ساقه و برگ دارند، آنگاه به عنوان توسعه در تمام روئيدنيها - چه ساقه دار و چه بى ساقه نيز - استعمال مى شود، همچنانكه در اين آيه بكار رفته و فرموده : «'''و منه شجر فيه تسيمون '''» بقيه كلمات آيه روشن است . | در اين آيه دو بار حرف «'''من '''» آمده ، اولى تبعيض ، و دومى نشويه است ، و «'''شجر'''» عبارت است از آن روئيدنيهايى كه ساقه و برگ دارند، آنگاه به عنوان توسعه در تمام روئيدنيها - چه ساقه دار و چه بى ساقه نيز - استعمال مى شود، همچنانكه در اين آيه بكار رفته و فرموده : «'''و منه شجر فيه تسيمون '''» بقيه كلمات آيه روشن است . | ||
يُنبِت لَكم بِهِ | يُنبِت لَكم بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الاَعْنَب وَ مِن كلِّ الثَّمَرَتِ ... | ||
«'''زيتون '''»، درخت معروفى است كه به ميوه آن نيز زيتون گفته مى شود، بعضى هم گفته اند: كلمه زيتون اسم جنس جمعى است ، و واحد آن را «'''زيتونه '''» مى گويند، و همچنين كلمه «'''نخيل '''» كه در واحدش «'''نخيله '''» گفته مى شود، و اين كلمه هم بر واحد اطلاق مى شود و هم بر جمع ، و كلمه «'''اعناب '''»، جمع «'''عنبه '''» است كه ميوه درخت مو است ، اين كلمه نيز هم بر خود درخت اطلاق مى شود و هم بر ميوه اش . | «'''زيتون '''»، درخت معروفى است كه به ميوه آن نيز زيتون گفته مى شود، بعضى هم گفته اند: كلمه زيتون اسم جنس جمعى است ، و واحد آن را «'''زيتونه '''» مى گويند، و همچنين كلمه «'''نخيل '''» كه در واحدش «'''نخيله '''» گفته مى شود، و اين كلمه هم بر واحد اطلاق مى شود و هم بر جمع ، و كلمه «'''اعناب '''»، جمع «'''عنبه '''» است كه ميوه درخت مو است ، اين كلمه نيز هم بر خود درخت اطلاق مى شود و هم بر ميوه اش . | ||
و از سياق استفاده مى شود كه تقدير جمله «'''من كل الثمرات '''»، «'''و من كل الثمرات انبت اشجارها'''» مى باشد، و اگر از ميان همه ميوه ها تنها به اسامى اين چند ميوه تصريح نموده و بقيه را به آنها عطف كرده ، شايد از اين جهت بوده است كه غالبا به عنوان غذا مصرف مى شوند. و چون در اين تدبير عمومى و وسيع - كه شامل انسان و حيوان در ارتزاق از آن ميوه و نباتات است - حجتى است بر وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت ، لذا آيه شريفه با جمله «'''ان فى ذلك لاية لقوم يتفكرون '''» ختم گرديد. | و از سياق استفاده مى شود كه تقدير جمله «'''من كل الثمرات '''»، «'''و من كل الثمرات انبت اشجارها'''» مى باشد، و اگر از ميان همه ميوه ها تنها به اسامى اين چند ميوه تصريح نموده و بقيه را به آنها عطف كرده ، شايد از اين جهت بوده است كه غالبا به عنوان غذا مصرف مى شوند. و چون در اين تدبير عمومى و وسيع - كه شامل انسان و حيوان در ارتزاق از آن ميوه و نباتات است - حجتى است بر وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت ، لذا آيه شريفه با جمله «'''ان فى ذلك لاية لقوم يتفكرون '''» ختم گرديد. | ||
وَ | وَ سخَّرَ لَكمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشمْس وَ الْقَمَرَ ... | ||
در اين كتاب چند نوبت پيرامون معناى تسخير شب و روز و ماه و آفتاب و نجوم ، بحث كرده ايم و چون هر يك از اين مذكورات و همچنين مجموع شب و روز، و مجموع آفتاب و ماه و نجوم داراى خواص و آثارى هستند كه هر يك براى خود دليل مستقلى است بر اثبات وحدانيت پروردگار در ربوبيت ، لذا خداى تعالى ، آيه مورد بحث را با جمله «'''ان فى ذلك لايات لقوم يعقلون '''» ختم فرمود، و كلمه «'''آيت '''» را به صيغه جمع آورد، بخلاف دو آيه قبل و بعد كه در آنها به صيغه مفرد آورده است . | در اين كتاب چند نوبت پيرامون معناى تسخير شب و روز و ماه و آفتاب و نجوم ، بحث كرده ايم و چون هر يك از اين مذكورات و همچنين مجموع شب و روز، و مجموع آفتاب و ماه و نجوم داراى خواص و آثارى هستند كه هر يك براى خود دليل مستقلى است بر اثبات وحدانيت پروردگار در ربوبيت ، لذا خداى تعالى ، آيه مورد بحث را با جمله «'''ان فى ذلك لايات لقوم يعقلون '''» ختم فرمود، و كلمه «'''آيت '''» را به صيغه جمع آورد، بخلاف دو آيه قبل و بعد كه در آنها به صيغه مفرد آورده است . | ||
وَ مَا ذَرَأَ لَكمْ فى الاَرْضِ مخْتَلِفاً أَلْوَنُهُ | وَ مَا ذَرَأَ لَكمْ فى الاَرْضِ مخْتَلِفاً أَلْوَنُهُ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكرُونَ | ||
كلمه «'''ذرء'''» به معناى خلق كردن است ، و «'''اختلاف الوان '''»، اختلاف الوان معادن و ساير مركبات عنصرى است كه از زمين خلق كرده و بشر از آن منتفع مى شود، | كلمه «'''ذرء'''» به معناى خلق كردن است ، و «'''اختلاف الوان '''»، اختلاف الوان معادن و ساير مركبات عنصرى است كه از زمين خلق كرده و بشر از آن منتفع مى شود، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۷ </center> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۶: | ||
و اين سه قسم احتجاج است كه اولى به مردم متفكر و دومى به اشخاص متعقل و سومى به افراد متذكر نسبت داده شده ، و جهتش اين است كه حجت اول از مقدمات ساده اى تركيب يافته كه در استفاده و نتيجه گرفتن از آن صرف تفكر، كافى است ، ولى دومى مركب از مقدمات علمى است كه فهم آن جز براى دانشمندانى كه از اوضاع اجرام آسمانى و اسرار زمينى باخبرند ميسر نيست ، تنها كسى از آن حجت نتيجه مى گيرد كه حركات و انتقالات اجرام آسمانى و آثار آن حركات را مى داند. | و اين سه قسم احتجاج است كه اولى به مردم متفكر و دومى به اشخاص متعقل و سومى به افراد متذكر نسبت داده شده ، و جهتش اين است كه حجت اول از مقدمات ساده اى تركيب يافته كه در استفاده و نتيجه گرفتن از آن صرف تفكر، كافى است ، ولى دومى مركب از مقدمات علمى است كه فهم آن جز براى دانشمندانى كه از اوضاع اجرام آسمانى و اسرار زمينى باخبرند ميسر نيست ، تنها كسى از آن حجت نتيجه مى گيرد كه حركات و انتقالات اجرام آسمانى و آثار آن حركات را مى داند. | ||
سومى هم مركب از مقدماتى كلى و فلسفى است كه تنها كسانى مى توانند از آن نتيجه گرفته و با آن ، وحدانيت خدا را در ربوبيت اثبات كنند كه متذكر احكام كلى وجود باشند، مثلا بدانند كه : عالمى كه همواره در دگرگونى است ، لابد و ناچار احتياج به ماده دارد، و بدانند تمامى مواد آن به يك ماده عمومى و متشابه منتهى مى گردد، و بدانند كه واجب است تمامى اختلافاتى كه در مواد هست ، بايد به غير ماده منتهى شود، كه در ماوراى اين ماده است . | سومى هم مركب از مقدماتى كلى و فلسفى است كه تنها كسانى مى توانند از آن نتيجه گرفته و با آن ، وحدانيت خدا را در ربوبيت اثبات كنند كه متذكر احكام كلى وجود باشند، مثلا بدانند كه : عالمى كه همواره در دگرگونى است ، لابد و ناچار احتياج به ماده دارد، و بدانند تمامى مواد آن به يك ماده عمومى و متشابه منتهى مى گردد، و بدانند كه واجب است تمامى اختلافاتى كه در مواد هست ، بايد به غير ماده منتهى شود، كه در ماوراى اين ماده است . | ||
وَ هُوَ | وَ هُوَ الَّذِى سخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكلُوا مِنْهُ لَحْماً طرِيًّا وَ تَستَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسونَهَا ... | ||
اين آيه فصل ديگرى از نعمتهاى الهى را بر مى شمارد، و آن نعمت درياها و كوهها و شهرها و راهها و علامتها است ، همچنانكه در فصل گذشته ، نعمت بيابانها و دشتها و درختان و ميوه ها و امثال آن بود، لذا فرمود : «'''و هو الذى سخر'''» و نفرمود: «'''و سخر ....'''». | اين آيه فصل ديگرى از نعمتهاى الهى را بر مى شمارد، و آن نعمت درياها و كوهها و شهرها و راهها و علامتها است ، همچنانكه در فصل گذشته ، نعمت بيابانها و دشتها و درختان و ميوه ها و امثال آن بود، لذا فرمود : «'''و هو الذى سخر'''» و نفرمود: «'''و سخر ....'''». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۸ </center> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۷: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۹ </center> | ||
به خلاف نعمتهاى بيش از حد ضرورت كه آدمى در برخورد به آنها بيشتر متوجه نعمت خدا مى شود. | به خلاف نعمتهاى بيش از حد ضرورت كه آدمى در برخورد به آنها بيشتر متوجه نعمت خدا مى شود. | ||
وَ أَلْقَى فى الاَرْضِ رَوَسىَ أَن تَمِيدَ بِكمْ وَ أَنهَراً وَ سبُلاً | وَ أَلْقَى فى الاَرْضِ رَوَسىَ أَن تَمِيدَ بِكمْ وَ أَنهَراً وَ سبُلاً لَّعَلَّكمْ تهْتَدُونَ | ||
در مجمع گفته : كلمه «'''ميد'''» از «'''ماد - يميد - ميدا'''» به معناى انحراف به چپ و راست و اضطراب است . | در مجمع گفته : كلمه «'''ميد'''» از «'''ماد - يميد - ميدا'''» به معناى انحراف به چپ و راست و اضطراب است . | ||
و معناى «'''ان تميد بكم '''» اين است كه : اگر خدا در روى زمين كوههائى قرار داد براى جلوگيرى از اين بود كه مبادا زمين ، شما را به چپ و راست بلغزاند، و بخاطر همين نا آرامى زمين ، نظام زندگيتان مختل گردد. | و معناى «'''ان تميد بكم '''» اين است كه : اگر خدا در روى زمين كوههائى قرار داد براى جلوگيرى از اين بود كه مبادا زمين ، شما را به چپ و راست بلغزاند، و بخاطر همين نا آرامى زمين ، نظام زندگيتان مختل گردد. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۵: | ||
جهتش هم اين است كه همه اينها هر چه باشد آثار مجعولات خداى تعالى است ، خداست كه آنها را خلق كرده و داراى اثر قرار داده ، البته جعل در مثالهاى مذكور جعل با واسطه است يعنى خدا خلق كرده اما با دست بشر. | جهتش هم اين است كه همه اينها هر چه باشد آثار مجعولات خداى تعالى است ، خداست كه آنها را خلق كرده و داراى اثر قرار داده ، البته جعل در مثالهاى مذكور جعل با واسطه است يعنى خدا خلق كرده اما با دست بشر. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۲۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۲۰ </center> | ||
وَ عَلَمَتٍ وَ | وَ عَلَمَتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يهْتَدُونَ | ||
كلمه «'''علامات '''» جمع علامت است ، و علامت آن چيزى است كه نشانه چيز ديگرى باشد و كلمه مذكور عطف بر كلمه «'''انهارا'''» است ، يعنى و خدا علامتهائى قرار داد كه شما با آن ، به چيزهائى استدلال مى كنيد كه از حستان غايب است ، و مقصود از آن علامتها، آيه ها و نشانه هاى طبيعى و يا وضعى است كه هر يك بر مدلولى دلالت مى كند، و از آن جمله ، شاخصها و واژه ها و اشاره ها و خطوط و امثال اينها است كه يا به طبيعت خود و يا بطور قراردادى دلالت بر مدلولى مى كند. | كلمه «'''علامات '''» جمع علامت است ، و علامت آن چيزى است كه نشانه چيز ديگرى باشد و كلمه مذكور عطف بر كلمه «'''انهارا'''» است ، يعنى و خدا علامتهائى قرار داد كه شما با آن ، به چيزهائى استدلال مى كنيد كه از حستان غايب است ، و مقصود از آن علامتها، آيه ها و نشانه هاى طبيعى و يا وضعى است كه هر يك بر مدلولى دلالت مى كند، و از آن جمله ، شاخصها و واژه ها و اشاره ها و خطوط و امثال اينها است كه يا به طبيعت خود و يا بطور قراردادى دلالت بر مدلولى مى كند. | ||
خداى سبحان سپس راه يافتن بوسيله ستارگان را ذكر مى كند و مى فرمايد: «'''و بالنجم هم يهتدون '''»، و با اينكه جا داشت بر طبق سياق قبلى صيغه مخاطب بياورد صيغه غائب آورد و فرمود: «'''يهتدون '''» براى اين بود كه نخواسته است كلمه «'''تهتدون '''» كه در آيه قبلى بود تكرار شود. | خداى سبحان سپس راه يافتن بوسيله ستارگان را ذكر مى كند و مى فرمايد: «'''و بالنجم هم يهتدون '''»، و با اينكه جا داشت بر طبق سياق قبلى صيغه مخاطب بياورد صيغه غائب آورد و فرمود: «'''يهتدون '''» براى اين بود كه نخواسته است كلمه «'''تهتدون '''» كه در آيه قبلى بود تكرار شود. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۴: | ||
خداى سبحان همين بسيارى نعمت را تعليل مى كند به اينكه : «'''ان الله لغفور رحيم '''» و اين خود از لطيف ترين و دقيق ترين تعليل ها است ، چون با اين تعبير مى فهماند كه خروج نعمت از حد شمارش ، از بركات دو صفت مغفرت و رحمت اوست ، با مغفرتش كه همان پوشاندن است بدى نقص و قصور اشياء را مى پوشاند و با رحمتش كه اتمام نقص و رفع حاجت است ، خير و كمال هر چيزى را ظاهر مى سازد و به زيور جمالش مى آرايد، بنا بر اين ، مغفرت و رحمت او بر تمامى موجودات گسترده است ، چون هر چيزى را كه فرض كنى وقتى براى چيز ديگرى خير و نفع شد، در نتيجه نسبت به آن نعمت حساب مى شود پس بعضى از اشياء نسبت به بعضى ديگر نعمت است ، در نهايت نعمت خدا همان سعه و عموميتى را دارد كه مغفرت و رحمتش دارد، و بهمين جهت فرمود: «'''ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها'''» (دقت فرماييد). | خداى سبحان همين بسيارى نعمت را تعليل مى كند به اينكه : «'''ان الله لغفور رحيم '''» و اين خود از لطيف ترين و دقيق ترين تعليل ها است ، چون با اين تعبير مى فهماند كه خروج نعمت از حد شمارش ، از بركات دو صفت مغفرت و رحمت اوست ، با مغفرتش كه همان پوشاندن است بدى نقص و قصور اشياء را مى پوشاند و با رحمتش كه اتمام نقص و رفع حاجت است ، خير و كمال هر چيزى را ظاهر مى سازد و به زيور جمالش مى آرايد، بنا بر اين ، مغفرت و رحمت او بر تمامى موجودات گسترده است ، چون هر چيزى را كه فرض كنى وقتى براى چيز ديگرى خير و نفع شد، در نتيجه نسبت به آن نعمت حساب مى شود پس بعضى از اشياء نسبت به بعضى ديگر نعمت است ، در نهايت نعمت خدا همان سعه و عموميتى را دارد كه مغفرت و رحمتش دارد، و بهمين جهت فرمود: «'''ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها'''» (دقت فرماييد). | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۵}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش