۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۸}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۴: | خط ۶: | ||
<span id='link48'><span> | <span id='link48'><span> | ||
==امر به نماز و صبر كه مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند == | ==امر به نماز و صبر كه مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند == | ||
وَ اصبرْ | وَ اصبرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ | ||
پس از امر به نماز، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را دستور مى دهد به صبر كردن ، و در موارد ديگرى مانند: «'''و استعينوا بالصبر و الصلوة '''» ميان صبر و نماز جمع كرده . و سرّ آن اين است كه هر كدام از اين دو، در باب خودش مهم ترين اركان هستند. آرى ، در ميان عبادات ، نماز مهمترين عبادت و در اخلاقيات صبر مهمترين خلق است ، همچنانكه درباره نماز فرموده : «'''و لذكر اللّه اكبر'''» و درباره صبر فرموده : «'''ان ذلك لمن عزم الامور'''». | پس از امر به نماز، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را دستور مى دهد به صبر كردن ، و در موارد ديگرى مانند: «'''و استعينوا بالصبر و الصلوة '''» ميان صبر و نماز جمع كرده . و سرّ آن اين است كه هر كدام از اين دو، در باب خودش مهم ترين اركان هستند. آرى ، در ميان عبادات ، نماز مهمترين عبادت و در اخلاقيات صبر مهمترين خلق است ، همچنانكه درباره نماز فرموده : «'''و لذكر اللّه اكبر'''» و درباره صبر فرموده : «'''ان ذلك لمن عزم الامور'''». | ||
و اجتماع اين دو، مهمترين وسيله اى است كه با آن مى توان بر مصائب و ناملايمات فايق آمد، چون صبر، نفس را از قلق و اضطراب و فرارى شدن نگه مى دارد، و نماز نفس را به سوى پروردگار توجّه مى دهد و در نتيجه ناملايمات را از ياد آدمى مى برد، و ما بيان مفصل اين معنا را در جلد اول اين كتاب در تفسير آيه ۴۵ سوره بقره گذرانديم . | و اجتماع اين دو، مهمترين وسيله اى است كه با آن مى توان بر مصائب و ناملايمات فايق آمد، چون صبر، نفس را از قلق و اضطراب و فرارى شدن نگه مى دارد، و نماز نفس را به سوى پروردگار توجّه مى دهد و در نتيجه ناملايمات را از ياد آدمى مى برد، و ما بيان مفصل اين معنا را در جلد اول اين كتاب در تفسير آيه ۴۵ سوره بقره گذرانديم . | ||
خط ۱۲: | خط ۱۴: | ||
و اما اينكه چرا امر به نماز را مفرد آورده مگر نماز هم اختصاص به آن جناب دارد؟ جوابش اين است كه نماز مخصوص به آن جناب نيست ، ولى مقصود از اقامه در اينجا چيزيست كه آن روز مخصوص به آن جناب بوده ، و آن عبارت است از اقامه نماز به جماعت كه آن روز بايد آن حضرت اين كار را مى كرد - دقت فرماييد. | و اما اينكه چرا امر به نماز را مفرد آورده مگر نماز هم اختصاص به آن جناب دارد؟ جوابش اين است كه نماز مخصوص به آن جناب نيست ، ولى مقصود از اقامه در اينجا چيزيست كه آن روز مخصوص به آن جناب بوده ، و آن عبارت است از اقامه نماز به جماعت كه آن روز بايد آن حضرت اين كار را مى كرد - دقت فرماييد. | ||
و اينكه فرمود: «'''ان اللّه لا يضيع اجر المحسنين '''» امر به صبر را تعليل م ى كند. | و اينكه فرمود: «'''ان اللّه لا يضيع اجر المحسنين '''» امر به صبر را تعليل م ى كند. | ||
فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا | فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فى الاَرْضِ ... | ||
كلمه «'''لو لا'''» به معناى «'''هلا'''» و «'''الا'''» است كه تعجب آميخته با توبيخ را مى رساند، و معناى آن اينست كه : ملل و اقوامى كه قبل از شما مى زيستند چرا باقى نماندند و چرا از فساد در زمين نهى نكردند؟ تاخود را از انقراض و استيصال حفظ كنند؟ | كلمه «'''لو لا'''» به معناى «'''هلا'''» و «'''الا'''» است كه تعجب آميخته با توبيخ را مى رساند، و معناى آن اينست كه : ملل و اقوامى كه قبل از شما مى زيستند چرا باقى نماندند و چرا از فساد در زمين نهى نكردند؟ تاخود را از انقراض و استيصال حفظ كنند؟ | ||
«'''الا قليلا ممن انجينا منهم '''» - اين استثناء استثناء از معناى نفى جمله سابق است چون معنا اين است : عجب است از امت هاى گذشته كه با آن آيات كه از خدا ديدند و آن عذابها كه مشاهده كردند، چرا جز عدّه كمى كه ما براى اينكه از فساد نهى مى كردند از عذاب و هلاك نجاتشان داديم ، بقاياى بيشترى نماندند تا از فساد در زمين نهى كنند؟ | «'''الا قليلا ممن انجينا منهم '''» - اين استثناء استثناء از معناى نفى جمله سابق است چون معنا اين است : عجب است از امت هاى گذشته كه با آن آيات كه از خدا ديدند و آن عذابها كه مشاهده كردند، چرا جز عدّه كمى كه ما براى اينكه از فساد نهى مى كردند از عذاب و هلاك نجاتشان داديم ، بقاياى بيشترى نماندند تا از فساد در زمين نهى كنند؟ | ||
خط ۱۸: | خط ۲۰: | ||
پس ، از اين استثناء و از اين ما بقى كه حالشان را بيان كرد يك تقسيم بدست مى آيد و آن اين است كه مردم باقيمانده دو صنف مختلفند، يكى ناجيانى كه خداوند آنها را نجات داده ، دوم مجرمين و لذا مى بينيم كه دنبال اين آيه مى فرمايد: «'''و لو شاء ربك لجعل الناس امة واحدة و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربك '''». | پس ، از اين استثناء و از اين ما بقى كه حالشان را بيان كرد يك تقسيم بدست مى آيد و آن اين است كه مردم باقيمانده دو صنف مختلفند، يكى ناجيانى كه خداوند آنها را نجات داده ، دوم مجرمين و لذا مى بينيم كه دنبال اين آيه مى فرمايد: «'''و لو شاء ربك لجعل الناس امة واحدة و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربك '''». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۸۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۸۰ </center> | ||
وَ مَا كانَ | وَ مَا كانَ رَبُّك لِيُهْلِك الْقُرَى بِظلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصلِحُونَ | ||
يعنى سنت خداى تعالى چنين نبوده كه قريه ها را هلاك و منقرض كند در حالى كه اهل آن مصلح باشند، چون اين خود ظلم است ، «'''و لا يظلم ربك احدا - پروردگار تو به احدى ظلم نمى كند'''». پس اينكه فرمود «'''بظلم '''» قيد توضيحى مى شود (يعنى هلاكتى كه خود ظلم است ) نه اينكه احترازى باشد، و بخواهد از ميان دو جور هلاك كردن ، هلاك كردن به ظلم را بگويد، و چون قيد توضيحى است اين معنا را افاده مى كند: سنّت خداى تعالى بر اين قرار گرفته كه سرزمينهايى را كه اهل آن مصلحند هلاك نكند، چون هلاك كردنشان ظلم است «'''و ما ربك بظلام للعبيد - و خداوند هيچگاه به بندگان ظلم نمى كند'''». | يعنى سنت خداى تعالى چنين نبوده كه قريه ها را هلاك و منقرض كند در حالى كه اهل آن مصلح باشند، چون اين خود ظلم است ، «'''و لا يظلم ربك احدا - پروردگار تو به احدى ظلم نمى كند'''». پس اينكه فرمود «'''بظلم '''» قيد توضيحى مى شود (يعنى هلاكتى كه خود ظلم است ) نه اينكه احترازى باشد، و بخواهد از ميان دو جور هلاك كردن ، هلاك كردن به ظلم را بگويد، و چون قيد توضيحى است اين معنا را افاده مى كند: سنّت خداى تعالى بر اين قرار گرفته كه سرزمينهايى را كه اهل آن مصلحند هلاك نكند، چون هلاك كردنشان ظلم است «'''و ما ربك بظلام للعبيد - و خداوند هيچگاه به بندگان ظلم نمى كند'''». | ||
وَ لَوْ شاءَ | وَ لَوْ شاءَ رَبُّك لجََعَلَ النَّاس أُمَّةً وَحِدَةً وَ لا يَزَالُونَ مخْتَلِفِينَ إِلا مَن رَّحِمَ رَبُّك ....أَجْمَعِينَ | ||
معناى «'''اختلاف '''» و مشتقات ديگر ماده «'''خلف '''» | معناى «'''اختلاف '''» و مشتقات ديگر ماده «'''خلف '''» | ||
كلمه «'''خلف '''» در مقابل «'''امام '''» و يا «'''قدام '''» به معناى پشت سر است ، اين معناى اصلى اين ماده است و در ساير مشتقّاتى كه از اين ماده منشعب شده نيز اين معنا نهفته ، مثلا وقتى گفته مى شود: «'''خلف اباه - پدر خود را خلف شد'''» معنايش اين است كه به جاى او نشست ، او از دنيا رفت و وى بعد از او زنده بماند. و همچنين وقتى گفته مى شود: «'''اخلف وعده - خلف كرد وعده خود را'''» معنايش اين است كه وعده خود را پشت سر انداخت . و وقتى گفته مى شود: «'''فلان مات و خلف ابنا - فلانى مرد و فرزندى خلف گذاشت '''» معنايش اين است كه فرزندى پشت سر نهاد، و رفت ، و وقتى گفته مى شود: «'''فلان استخلف فلانا - فلانى از فلان كس خواست تا خليفه اش باشد'''» معنايش اين است كه از او خواست تا پس از غيبت و يا مرگش و يا به عنايت ديگرى نايب او باشد، مانند خليفه قرار گرفتن آدم به وسيله خدا در زمين . و نيز وقتى گفته مى شود «'''فلان خالف فلانا او تخالفا - فلانى با فلان كس مخالفت و يا با يكديگر مخالفت كردند'''» معنايش اين است كه در عقيده و يا عمل از هم جدا شدند، كانّه هر يك ديگرى را پشت سر انداخت . و معناى «'''تخلف عن امره - تخلف ورزيد از امر او'''» اين است كه امر او را پشت سر انداخت و به آن عمل نكرد. و معناى «'''اختلف القوم فى كذا - مردم در فلان موضوع اختلاف كردند'''» اين است كه يكديگر را پشت سر انداختند. و معناى «'''اختلف فلان الى فلان - فلانى به نزد فلانى اختلاف كرد'''» اين است كه پى در پى نزد او آمد و شد كرد. | كلمه «'''خلف '''» در مقابل «'''امام '''» و يا «'''قدام '''» به معناى پشت سر است ، اين معناى اصلى اين ماده است و در ساير مشتقّاتى كه از اين ماده منشعب شده نيز اين معنا نهفته ، مثلا وقتى گفته مى شود: «'''خلف اباه - پدر خود را خلف شد'''» معنايش اين است كه به جاى او نشست ، او از دنيا رفت و وى بعد از او زنده بماند. و همچنين وقتى گفته مى شود: «'''اخلف وعده - خلف كرد وعده خود را'''» معنايش اين است كه وعده خود را پشت سر انداخت . و وقتى گفته مى شود: «'''فلان مات و خلف ابنا - فلانى مرد و فرزندى خلف گذاشت '''» معنايش اين است كه فرزندى پشت سر نهاد، و رفت ، و وقتى گفته مى شود: «'''فلان استخلف فلانا - فلانى از فلان كس خواست تا خليفه اش باشد'''» معنايش اين است كه از او خواست تا پس از غيبت و يا مرگش و يا به عنايت ديگرى نايب او باشد، مانند خليفه قرار گرفتن آدم به وسيله خدا در زمين . و نيز وقتى گفته مى شود «'''فلان خالف فلانا او تخالفا - فلانى با فلان كس مخالفت و يا با يكديگر مخالفت كردند'''» معنايش اين است كه در عقيده و يا عمل از هم جدا شدند، كانّه هر يك ديگرى را پشت سر انداخت . و معناى «'''تخلف عن امره - تخلف ورزيد از امر او'''» اين است كه امر او را پشت سر انداخت و به آن عمل نكرد. و معناى «'''اختلف القوم فى كذا - مردم در فلان موضوع اختلاف كردند'''» اين است كه يكديگر را پشت سر انداختند. و معناى «'''اختلف فلان الى فلان - فلانى به نزد فلانى اختلاف كرد'''» اين است كه پى در پى نزد او آمد و شد كرد. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۶: | ||
مؤ لف : امام اشاره به اين مى كند كه آيه دومى ، يعنى «'''الا من رحم ربك و لذلك خلقهم '''» از آنجايى كه خاص است ناسخ آيه قبلى است كه عام بود. و ما در بحثى كه درباره نسخ گذرانديم گفتيم كه نسخ در عرف و اصطلاح ائمه ، اعم از آن معنايى است كه علماى اصول اراده مى كنند. آرى ، آيات خاصه تكوينى نسبت به آيات عامه تكوينى حكمش نافذتر است . | مؤ لف : امام اشاره به اين مى كند كه آيه دومى ، يعنى «'''الا من رحم ربك و لذلك خلقهم '''» از آنجايى كه خاص است ناسخ آيه قبلى است كه عام بود. و ما در بحثى كه درباره نسخ گذرانديم گفتيم كه نسخ در عرف و اصطلاح ائمه ، اعم از آن معنايى است كه علماى اصول اراده مى كنند. آرى ، آيات خاصه تكوينى نسبت به آيات عامه تكوينى حكمش نافذتر است . | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۸}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش