گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۳۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۹ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۳۱}}
__TOC__
__TOC__


خط ۸: خط ۱۰:
البته ، همه اينها كه گفته شد مربوط است به ساكنين قسمت عمده مسكونى كره زمين كه عبارتست از كشورها و شهرهاى است وائى و معتدله شمالى و جنوبى و كشورهائى كه عرض آنها از خط استواء بيش ‍ از شصت و هفت درجه نيست ، و اما نقاطى كه عرضشان از خط استواء بيش از اين است ، حساب سال و ماه آنها حساب ديگرى است ، و هر چه به قطب نزديك تر شود حساب ديگرى پيدا مى كند، تا آنجا كه در دو نقطه قطب شمالى و جنوبى ، سال عبارت مى شود از يك روز (بطول شش ماه ) و يك شب (بطول شش ماه ).
البته ، همه اينها كه گفته شد مربوط است به ساكنين قسمت عمده مسكونى كره زمين كه عبارتست از كشورها و شهرهاى است وائى و معتدله شمالى و جنوبى و كشورهائى كه عرض آنها از خط استواء بيش ‍ از شصت و هفت درجه نيست ، و اما نقاطى كه عرضشان از خط استواء بيش از اين است ، حساب سال و ماه آنها حساب ديگرى است ، و هر چه به قطب نزديك تر شود حساب ديگرى پيدا مى كند، تا آنجا كه در دو نقطه قطب شمالى و جنوبى ، سال عبارت مى شود از يك روز (بطول شش ماه ) و يك شب (بطول شش ماه ).
و به همين جهت ساكنين قسمت عمده زمين وقتى مجبور مى شوند كه با ساكنان دو قطب كه البته خيلى هم اندكند، ارتباط پيدا كنند ناگزير مى شوند به همين حساب ، سال و ماه و هفته و روز خودشان را در آنجا بكار برند (مثلا هر بيست و چهار ساعت را يك شبانه روز حساب كنند)، بنابراين مى توان گفت حساب سال ، ماه و هفته حسابى است كه در تمامى مكان كره زمين بكار مى رود.
و به همين جهت ساكنين قسمت عمده زمين وقتى مجبور مى شوند كه با ساكنان دو قطب كه البته خيلى هم اندكند، ارتباط پيدا كنند ناگزير مى شوند به همين حساب ، سال و ماه و هفته و روز خودشان را در آنجا بكار برند (مثلا هر بيست و چهار ساعت را يك شبانه روز حساب كنند)، بنابراين مى توان گفت حساب سال ، ماه و هفته حسابى است كه در تمامى مكان كره زمين بكار مى رود.
مراد از ماههاى دوازده گانه در: «''' إِنَّ عِدَّةَ الشهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشرَ شهْراً ... '''»  ماههاى قمريست
مراد از ماههاى دوازده گانه در: «''' إِنَّ عِدَّةَ الشهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشرَ شهْراً ... '''»  ماههاى قمريست
از سوى ديگر، اين حساب تنها در كره ما معتبر است و اما ساير كواكب و كرات آسمانى هر كدام حساب جداگانه اى دارند، مثلا سال در هر يك از كرات و سيارات منظومه شمسى عبارتست از مدت زمانى كه در آن زمان فلان سياره يك بار بدور خورشيد بچرخد، اين حساب سال شمسى آن سياره است ، و اگر سياره اى باشد كه داراى قمر و يا اقمارى بوده باشد البته ماه قمرى اش ماه ديگرى است كه در علم هيئت بطور مفصل بيان شده .
از سوى ديگر، اين حساب تنها در كره ما معتبر است و اما ساير كواكب و كرات آسمانى هر كدام حساب جداگانه اى دارند، مثلا سال در هر يك از كرات و سيارات منظومه شمسى عبارتست از مدت زمانى كه در آن زمان فلان سياره يك بار بدور خورشيد بچرخد، اين حساب سال شمسى آن سياره است ، و اگر سياره اى باشد كه داراى قمر و يا اقمارى بوده باشد البته ماه قمرى اش ماه ديگرى است كه در علم هيئت بطور مفصل بيان شده .
پس اينكه فرمود: «''' ان عده الشهور عند الله اثنا عشر شهرا... '''» ، ناظر است به ماههاى قمرى كه گفتيم داراى منشاى است حسى ، و آن تحولاتى است كه كره ماه به خود گرفته و در نتيجه خود را به اهل زمين به اشكال مختلفى نشان مى دهد.
پس اينكه فرمود: «''' ان عده الشهور عند الله اثنا عشر شهرا... '''» ، ناظر است به ماههاى قمرى كه گفتيم داراى منشاى است حسى ، و آن تحولاتى است كه كره ماه به خود گرفته و در نتيجه خود را به اهل زمين به اشكال مختلفى نشان مى دهد.
خط ۱۹: خط ۲۱:
<span id='link198'><span>
<span id='link198'><span>
==اشاره به حكم حرمت قتال در ماههاى حرام چهارگانه ==
==اشاره به حكم حرمت قتال در ماههاى حرام چهارگانه ==
مِنهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِك الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظلِمُوا فِيهِنَّ أَنفُسكمْ
مِنهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِك الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظلِمُوا فِيهِنَّ أَنفُسكمْ
كلمه «''' حرم '''» جمع «''' حرام '''» است كه به معناى هر چيز ممنوعى است . و كلمه «''' قيم '''» به معناى كسى است كه قيام به اصلاح مردم نموده و بر اداره امور حيات و حفظ شوون ايشان مهيمن و مسلط باشد.
كلمه «''' حرم '''» جمع «''' حرام '''» است كه به معناى هر چيز ممنوعى است . و كلمه «''' قيم '''» به معناى كسى است كه قيام به اصلاح مردم نموده و بر اداره امور حيات و حفظ شوون ايشان مهيمن و مسلط باشد.
و مقصود از آن چهار ماهى كه حرام است بدليل نقلى قطعى ماه ذى القعده ، ذى الحجه ، محرم و رجب است كه جنگ در آنها ممنوع شده . و جمله «''' منها اربعه حرم '''» كلمه تشريع است نه اينكه بخواهد خبرى بدهد، بدليل اينكه دنبالش مى فرمايد: «''' اين است آن دين قائم به مصالح مردم '''» .
و مقصود از آن چهار ماهى كه حرام است بدليل نقلى قطعى ماه ذى القعده ، ذى الحجه ، محرم و رجب است كه جنگ در آنها ممنوع شده . و جمله «''' منها اربعه حرم '''» كلمه تشريع است نه اينكه بخواهد خبرى بدهد، بدليل اينكه دنبالش مى فرمايد: «''' اين است آن دين قائم به مصالح مردم '''» .
خط ۳۱: خط ۳۳:
پس نهى از ظلم كردن در اين چند ماه دليل بر عظمت و موكد بودن احترام آنها است ، همچنانكه وقوع اين نهى خاص بعد از نهى عام ، دليل ديگرى است بر موكد بودن آن ، و مثل اين است كه بگوئيم هيچ وقت ظلم مكن ، و در اين چند روزه ظلم مكن .
پس نهى از ظلم كردن در اين چند ماه دليل بر عظمت و موكد بودن احترام آنها است ، همچنانكه وقوع اين نهى خاص بعد از نهى عام ، دليل ديگرى است بر موكد بودن آن ، و مثل اين است كه بگوئيم هيچ وقت ظلم مكن ، و در اين چند روزه ظلم مكن .
و اين جمله ، يعنى جمله «''' فلا تظلموا فيهن انفسكم '''» هر چند از نظر اطلاق لفظ نهى از هر ظلم و معصيتى است ، ليكن سياق آيه قرينه است بر اينكه مقصود اهم از آن ، نهى از قتال در اين چند ماه است .
و اين جمله ، يعنى جمله «''' فلا تظلموا فيهن انفسكم '''» هر چند از نظر اطلاق لفظ نهى از هر ظلم و معصيتى است ، ليكن سياق آيه قرينه است بر اينكه مقصود اهم از آن ، نهى از قتال در اين چند ماه است .
وَ قَتِلُوا الْمُشرِكينَ كافَّةً كمَا يُقَتِلُونَكُمْ كافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
وَ قَتِلُوا الْمُشرِكينَ كافَّةً كمَا يُقَتِلُونَكُمْ كافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
معناى كلمه «''' كافه '''» و جمله : «''' وَ قَتِلُوا الْمُشرِكينَ كافَّةً كمَا يُقَتِلُونَكُمْ كافَّة '''»  
معناى كلمه «''' كافه '''» و جمله : «''' وَ قَتِلُوا الْمُشرِكينَ كافَّةً كمَا يُقَتِلُونَكُمْ كافَّة '''»  
راغب در مفردات گفته : كلمه «''' كف '''» به معناى كف دست آدمى است كه آن را باز و بسته مى كند؛ و معناى «''' كففته '''» اين است كه من او را با كف دست زدم و دفع كردم ، و بهمين مناسبت متعارف شده كه اين كلمه را در معناى دفع هر چند كه با كف دست صورت نگيرد استعمال شود، حتى شخص كور را هم بخاطر اينكه چشمش بسته شده مكفوف گفته اند.
راغب در مفردات گفته : كلمه «''' كف '''» به معناى كف دست آدمى است كه آن را باز و بسته مى كند؛ و معناى «''' كففته '''» اين است كه من او را با كف دست زدم و دفع كردم ، و بهمين مناسبت متعارف شده كه اين كلمه را در معناى دفع هر چند كه با كف دست صورت نگيرد استعمال شود، حتى شخص كور را هم بخاطر اينكه چشمش بسته شده مكفوف گفته اند.
و در آن آيه كه مى فرمايد: «''' و ما ارسلناك الا كافه للناس '''» معنايش اين است كه ما از فرستادن تو منظورى جز اين نداشتيم كه مانع ايشان از معصيت بوده باشى .
و در آن آيه كه مى فرمايد: «''' و ما ارسلناك الا كافه للناس '''» معنايش اين است كه ما از فرستادن تو منظورى جز اين نداشتيم كه مانع ايشان از معصيت بوده باشى .
خط ۴۶: خط ۴۸:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۶۲ </center>
توضيح در مورد «''' نسى ء '''» كه در ميان عرب دوران جاهليت مرسوم بوده است
توضيح در مورد «''' نسى ء '''» كه در ميان عرب دوران جاهليت مرسوم بوده است
إِنَّمَا النَّسى ءُ زِيَادَةٌ فى الْكفْرِ ...
إِنَّمَا النَّسى ءُ زِيَادَةٌ فى الْكفْرِ ...
«''' نسا الشى ء ينسوه و نساء و منساه و نسيئا '''» به معناى تاخير انداختن است ، گاهى هم به آن ماهى كه حرمتش تاخير انداخته شده مى گويند: «''' نسى ء '''» . عرب را در جاهليت رسم چنين بود كه وقتى دلشان مى خواست در يكى از چهار ماه حرام كه جنگ در آنها حرام بوده جنگ كنند موقتا حرمت آن ماه را برداشته به ماهى ديگر مى دادند، و آن ماهى را كه حرمتش را برداشته بودند «''' نسى ء '''» مى ناميدند. و اما اينكه اين عمل را چگونه انجام مى داده اند در جزئيات آن ، گفتار مفسرين و مورخين مختلف است .
«''' نسا الشى ء ينسوه و نساء و منساه و نسيئا '''» به معناى تاخير انداختن است ، گاهى هم به آن ماهى كه حرمتش تاخير انداخته شده مى گويند: «''' نسى ء '''» . عرب را در جاهليت رسم چنين بود كه وقتى دلشان مى خواست در يكى از چهار ماه حرام كه جنگ در آنها حرام بوده جنگ كنند موقتا حرمت آن ماه را برداشته به ماهى ديگر مى دادند، و آن ماهى را كه حرمتش را برداشته بودند «''' نسى ء '''» مى ناميدند. و اما اينكه اين عمل را چگونه انجام مى داده اند در جزئيات آن ، گفتار مفسرين و مورخين مختلف است .
آنچه از خلال كلامى كه در آيه شريفه است برمى آيد اين است كه اعراب چنين سنتى در باره ماههاى حرام داشته و آن را نسى ء مى ناميده اند؛ و از كلمه مزبور اين مقدار استفاده مى شود كه حرمت يكى از اين ماهها را به ماهى ديگر غير از ماههاى حرام داده ، حرمت خود آن ماه را تاخير مى انداختند، نه اينكه بكلى ابطال نموده ماه مورد نظرشان را حلال كنند. چون مى خواستند هم ضرورت خود را رفع نموده و هم سنت قومى خود را كه از پيشينيان خود از ابراهيم (عليه السلام ) به ارث برده بودند حفظ كنند. بهمين منظور تحريم آن را بكلى لغو نمى كردند بلكه آن را تا رسيدن يكى از ماههاى حلال تاخير مى انداختند. گاهى اين تاخير تنها براى يكسال بود و گاهى براى بيش از يكسال ، و آنگاه بعد از تمام شدن مدت تاخير دوباره ماههاى حرام را طبق سنت ابراهيم حرام مى نمودند.
آنچه از خلال كلامى كه در آيه شريفه است برمى آيد اين است كه اعراب چنين سنتى در باره ماههاى حرام داشته و آن را نسى ء مى ناميده اند؛ و از كلمه مزبور اين مقدار استفاده مى شود كه حرمت يكى از اين ماهها را به ماهى ديگر غير از ماههاى حرام داده ، حرمت خود آن ماه را تاخير مى انداختند، نه اينكه بكلى ابطال نموده ماه مورد نظرشان را حلال كنند. چون مى خواستند هم ضرورت خود را رفع نموده و هم سنت قومى خود را كه از پيشينيان خود از ابراهيم (عليه السلام ) به ارث برده بودند حفظ كنند. بهمين منظور تحريم آن را بكلى لغو نمى كردند بلكه آن را تا رسيدن يكى از ماههاى حلال تاخير مى انداختند. گاهى اين تاخير تنها براى يكسال بود و گاهى براى بيش از يكسال ، و آنگاه بعد از تمام شدن مدت تاخير دوباره ماههاى حرام را طبق سنت ابراهيم حرام مى نمودند.
خط ۸۵: خط ۸۷:
آنگاه تا مدتى اسم محرم را نمى بردند، يعنى ، در شمارش ماههاى سال مى گفتند صفر، صفر، آنگاه رجب را جمادى الاخر، و شعبان را رمضان ، و رمضان را شوال و ذى القعده را شوال ، و ذى الحجه را ذى القعده ، و محرم را ذى الحجه مى ناميدند، و در آن ذى الحجه به حج مى رفتند، و حال آنكه ذى الحجه نبود ولى به حساب ايشان ذى الحجه شده بود.
آنگاه تا مدتى اسم محرم را نمى بردند، يعنى ، در شمارش ماههاى سال مى گفتند صفر، صفر، آنگاه رجب را جمادى الاخر، و شعبان را رمضان ، و رمضان را شوال و ذى القعده را شوال ، و ذى الحجه را ذى القعده ، و محرم را ذى الحجه مى ناميدند، و در آن ذى الحجه به حج مى رفتند، و حال آنكه ذى الحجه نبود ولى به حساب ايشان ذى الحجه شده بود.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۹ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۳۱}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش