۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۴۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۵۰}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۴: | خط ۶: | ||
<span id='link528'><span> | <span id='link528'><span> | ||
==خداوند خاطر شريف پيامبر (ص ) را تسلى مى دهد == | ==خداوند خاطر شريف پيامبر (ص ) را تسلى مى دهد == | ||
لَيْس عَلَيْك هُدَاهُمْ وَ | لَيْس عَلَيْك هُدَاهُمْ وَ لَكنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَشاءُ | ||
در اين جمله روى سخن از مؤ منين گردانده شد و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مخاطب قرار گرفته كه اى پيامبر هدايت آنان به عهده تو نيست ، اين خدا است كه هر كس را بخواهد هدايت مى كند، گوئى رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وقتى اختلاف مسلمانان در خصوص مساله انفاق را ديده و ملاحظه كرده است كه بعضى انفاق را با خلوص انجام مى دهند و بعضى ديگر بعد از انفاق منت و اذيت روا مى دارند و گروهى ديگر اصلا از انفاق كردن مال پاكيره خوددارى مى ورزند، | در اين جمله روى سخن از مؤ منين گردانده شد و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مخاطب قرار گرفته كه اى پيامبر هدايت آنان به عهده تو نيست ، اين خدا است كه هر كس را بخواهد هدايت مى كند، گوئى رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وقتى اختلاف مسلمانان در خصوص مساله انفاق را ديده و ملاحظه كرده است كه بعضى انفاق را با خلوص انجام مى دهند و بعضى ديگر بعد از انفاق منت و اذيت روا مى دارند و گروهى ديگر اصلا از انفاق كردن مال پاكيره خوددارى مى ورزند، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۶۱۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۶۱۱ </center> | ||
خط ۱۰: | خط ۱۲: | ||
شاهد بر اين معنا كه ما از آيه استفاده كرديم جمله «'''هديهم '''» است ، كه مصدرى است اضافه شده بر ضميرى كه به مردم بر مى گردد، چون ظاهر اين تعبير اين است كه ايمان تا حدى در مردم تحقق يافته و مى فهماند كه اين مقدار هدايت كه در امت خود موجود مى بينى از تو نيست ، و آنچه هم كه تحقق نيافته مى بينى باز تو مسؤ ولش نيستى ، شاهد ديگر ا ينكه جمله مورد بحث تسليت خاطر آن جناب است اين است كه هر جا در قرآن در مساله ايمان استنادش به رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را نفى مى كند، همه به منظوردلخوش ساختن آن جناب است | شاهد بر اين معنا كه ما از آيه استفاده كرديم جمله «'''هديهم '''» است ، كه مصدرى است اضافه شده بر ضميرى كه به مردم بر مى گردد، چون ظاهر اين تعبير اين است كه ايمان تا حدى در مردم تحقق يافته و مى فهماند كه اين مقدار هدايت كه در امت خود موجود مى بينى از تو نيست ، و آنچه هم كه تحقق نيافته مى بينى باز تو مسؤ ولش نيستى ، شاهد ديگر ا ينكه جمله مورد بحث تسليت خاطر آن جناب است اين است كه هر جا در قرآن در مساله ايمان استنادش به رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را نفى مى كند، همه به منظوردلخوش ساختن آن جناب است | ||
بنابراين جمله مورد بحث يعنى جمله :«'''ليس عليك هديهم و لكن الله يهدى من يشاء'''» جمله اى است معترضه ، كه صرفا به منظور دلخوشى آن جناب در وسط كلام آمده است و خطابى را كه قبلا به مؤ منين داشت قطع نمود، و جمله مورد بحث را خطاب به آن جناب كرد، آنگاه دوباره خطاب به مؤ منين را از سر گرفت ، و فرمود: «'''و ما تنفقوا من خير...'''» و اين جمله معترضه نظير جمله معترضه : «'''لا تحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرآنه '''» است ، كه در وسط آيات مربوط به قيامت قرار گرفته است . | بنابراين جمله مورد بحث يعنى جمله :«'''ليس عليك هديهم و لكن الله يهدى من يشاء'''» جمله اى است معترضه ، كه صرفا به منظور دلخوشى آن جناب در وسط كلام آمده است و خطابى را كه قبلا به مؤ منين داشت قطع نمود، و جمله مورد بحث را خطاب به آن جناب كرد، آنگاه دوباره خطاب به مؤ منين را از سر گرفت ، و فرمود: «'''و ما تنفقوا من خير...'''» و اين جمله معترضه نظير جمله معترضه : «'''لا تحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرآنه '''» است ، كه در وسط آيات مربوط به قيامت قرار گرفته است . | ||
وَ مَا تُنفِقُوا مِنْ خَيرٍ فَلاَنفُسِكمْ وَ مَا تُنفِقُونَ إِلا ابْتِغَاءَ وَجْهِ | وَ مَا تُنفِقُوا مِنْ خَيرٍ فَلاَنفُسِكمْ وَ مَا تُنفِقُونَ إِلا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ... | ||
در اين آيه همانطور كه گفتيم : دوباره خطاب را متوجه مؤ منين كرد اما با سياقى كه نه بشارت در آن هست ، و نه انذار و خشونت ، و اين به آن جهت است كه آيه ، بعد از جمله «'''ولكن الله يهدى من يشاء'''» قرار گرفته ، | در اين آيه همانطور كه گفتيم : دوباره خطاب را متوجه مؤ منين كرد اما با سياقى كه نه بشارت در آن هست ، و نه انذار و خشونت ، و اين به آن جهت است كه آيه ، بعد از جمله «'''ولكن الله يهدى من يشاء'''» قرار گرفته ، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۶۱۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۶۱۲ </center> | ||
خط ۱۸: | خط ۲۰: | ||
پس انفاق در راه خدا يعنى معامله اى كه يك طرفش حقيقت است ، و طرف ديگرش خيال ، لذا دنبال آن جمله فرمود: «'''و ما تنفقوا من خير يوف اليكم و انتم لا تظلمون - كه آنچه انفاق كنيد بدون كم و كاست به شما بر مى گردد، و كمترين ستمى بر شما نخواهد شد'''» خلاصه اين منفعتى كه شما را به سويش مى خوانيم (كه همانا ثوابهاى دنيائى و آخرتى است ) امرى موهوم نيست ، بلكه امرى است حقيقى و واقعى كه خداى تعالى آن را بدون اينكه چيزى از آن گم شده باشد و يا كم كرده باشد به شما خواهد رساند. | پس انفاق در راه خدا يعنى معامله اى كه يك طرفش حقيقت است ، و طرف ديگرش خيال ، لذا دنبال آن جمله فرمود: «'''و ما تنفقوا من خير يوف اليكم و انتم لا تظلمون - كه آنچه انفاق كنيد بدون كم و كاست به شما بر مى گردد، و كمترين ستمى بر شما نخواهد شد'''» خلاصه اين منفعتى كه شما را به سويش مى خوانيم (كه همانا ثوابهاى دنيائى و آخرتى است ) امرى موهوم نيست ، بلكه امرى است حقيقى و واقعى كه خداى تعالى آن را بدون اينكه چيزى از آن گم شده باشد و يا كم كرده باشد به شما خواهد رساند. | ||
و اگر نام رساننده را نبرد، و نفرمود: «'''نوف اليكم - ما آنرا به شما مى رسانيم '''» بلكه فرمود: «'''يوف اليكم - به شما خواهد رسيد'''» براى همان نكته اى بود كه قبلا اشاره كرديم ، و گفتيم سياق گفتار، سياق دعوت است ، و همانطور كه مقتضى است نامى از بشارت و بيم دادن در آن برده نشود، همچنين لازم است نامى از فاعل هم برده نشود، تا گفتار خيرخواهانه تر و بى غرضانه تر باشد، همانند گفتارى باشد كه گوينده ندارد، اگر به راستى منفعتى در آن باشد براى شنونده اش دارد، نه كسى ديگر. | و اگر نام رساننده را نبرد، و نفرمود: «'''نوف اليكم - ما آنرا به شما مى رسانيم '''» بلكه فرمود: «'''يوف اليكم - به شما خواهد رسيد'''» براى همان نكته اى بود كه قبلا اشاره كرديم ، و گفتيم سياق گفتار، سياق دعوت است ، و همانطور كه مقتضى است نامى از بشارت و بيم دادن در آن برده نشود، همچنين لازم است نامى از فاعل هم برده نشود، تا گفتار خيرخواهانه تر و بى غرضانه تر باشد، همانند گفتارى باشد كه گوينده ندارد، اگر به راستى منفعتى در آن باشد براى شنونده اش دارد، نه كسى ديگر. | ||
لِلفُقَرَاءِ | لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فى سبِيلِ اللَّهِ... | ||
كلمه «'''حصر'''» كه مصدر فعل مجهول «'''احصروا'''» است به معناى منع و حبس است و اصل در معناى آن تنگ گرفتن است . | كلمه «'''حصر'''» كه مصدر فعل مجهول «'''احصروا'''» است به معناى منع و حبس است و اصل در معناى آن تنگ گرفتن است . | ||
راغب مى گويد: «'''حصر'''» و «'''احصار'''» هر دو به معناى راه نيافتن به خانه كعبه است اما چيزى كه هست «'''احصار'''»، ممنوع شدن به خاطر وجود مانعى ظاهرى از قبيل دشمن و امثال آن است ، و حصر به معناى ممنوع شدن از ناحيه منع باطنى و درونى از قبيل مرض و امثال آن است ، و كلمه حصر در غير از اين مورد استعمال نشده است پس اينكه در آيه : «'''فان احصرتم '''» احصار آمده مى تواند به هر دو معنا باشد. | راغب مى گويد: «'''حصر'''» و «'''احصار'''» هر دو به معناى راه نيافتن به خانه كعبه است اما چيزى كه هست «'''احصار'''»، ممنوع شدن به خاطر وجود مانعى ظاهرى از قبيل دشمن و امثال آن است ، و حصر به معناى ممنوع شدن از ناحيه منع باطنى و درونى از قبيل مرض و امثال آن است ، و كلمه حصر در غير از اين مورد استعمال نشده است پس اينكه در آيه : «'''فان احصرتم '''» احصار آمده مى تواند به هر دو معنا باشد. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۶: | ||
==نكته التفات از همه مسلمين به شخص پيامبر (ص ) در آيه شريفه == | ==نكته التفات از همه مسلمين به شخص پيامبر (ص ) در آيه شريفه == | ||
و در اينكه فرمود: «'''تعرفهم بسيماهم '''» و نفرمود: «'''تعرفونهم بسيماهم - شما مسلمانان ايشان را با سيمايشان مى شناسيد'''»، براى اين بود كه آبروى فقرا را حفظ نموده و راز آنان را بپوشاند، و پرده تعفف آنان را هتك نكرده باشد، چون معروف شدن فقرا نزد همه مردم نوعى خوارى و اظهار ذلت ايشان است ، به خلاف اينكه خطاب را تنها متوجه رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كند، و بفرمايد: «'''تو ايشان را به سيمايشان مى شناسى '''» براى اينكه آن جناب پيامبرى است كه به سوى فقرا و اغنيا و همه طبقات مبعوث شده ، نسبت به همه رؤ وف و مهربان است ، و به نظر ما براى او از حال فقرا گفتن نه كسر شاءن ايشان است ، ونه آبروريزى از آنان ، و خدا داناتر است - نكته التفات از همه مسلمين به خطاب به شخص رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) اين است . | و در اينكه فرمود: «'''تعرفهم بسيماهم '''» و نفرمود: «'''تعرفونهم بسيماهم - شما مسلمانان ايشان را با سيمايشان مى شناسيد'''»، براى اين بود كه آبروى فقرا را حفظ نموده و راز آنان را بپوشاند، و پرده تعفف آنان را هتك نكرده باشد، چون معروف شدن فقرا نزد همه مردم نوعى خوارى و اظهار ذلت ايشان است ، به خلاف اينكه خطاب را تنها متوجه رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كند، و بفرمايد: «'''تو ايشان را به سيمايشان مى شناسى '''» براى اينكه آن جناب پيامبرى است كه به سوى فقرا و اغنيا و همه طبقات مبعوث شده ، نسبت به همه رؤ وف و مهربان است ، و به نظر ما براى او از حال فقرا گفتن نه كسر شاءن ايشان است ، ونه آبروريزى از آنان ، و خدا داناتر است - نكته التفات از همه مسلمين به خطاب به شخص رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) اين است . | ||
الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُم بِالَّيْلِ وَ النَّهَارِ... | |||
دو كلمه «'''سر'''» و «'''علانيه '''» دو معناى متقابل بهم دارند، و اين دو كلمه حال از جمله : «'''ينفقون '''» است ، و تقدير كلام اين است كه : «'''آنهائى كه اموال خود را در شب و روز انفاق مى كنند در حالى كه گاهى انفاق خود را پنهان داشته و گاهى آن را اظهار مى دارند...'''» و اگر همه احوال انفاق را ذكر كرده براى اين بود كه بفهماند انفاق گران نسبت به عمل خود اهتمام دارند، و همواره و در شب و روز و خلوت و جلوت مى خواهند ثواب انفاق را دريابند، و حواسشان جمع اين است كه همواره رضاى خدا را به دست آورند، و لذا مى بينيم خداى سبحان در آخر اين آيات با زبان مهربانى و لطف به ايشان ، وعده اى نيكو داده و مى فرمايد: «'''فلهم اجرهم عند ربهم ...'''» | دو كلمه «'''سر'''» و «'''علانيه '''» دو معناى متقابل بهم دارند، و اين دو كلمه حال از جمله : «'''ينفقون '''» است ، و تقدير كلام اين است كه : «'''آنهائى كه اموال خود را در شب و روز انفاق مى كنند در حالى كه گاهى انفاق خود را پنهان داشته و گاهى آن را اظهار مى دارند...'''» و اگر همه احوال انفاق را ذكر كرده براى اين بود كه بفهماند انفاق گران نسبت به عمل خود اهتمام دارند، و همواره و در شب و روز و خلوت و جلوت مى خواهند ثواب انفاق را دريابند، و حواسشان جمع اين است كه همواره رضاى خدا را به دست آورند، و لذا مى بينيم خداى سبحان در آخر اين آيات با زبان مهربانى و لطف به ايشان ، وعده اى نيكو داده و مى فرمايد: «'''فلهم اجرهم عند ربهم ...'''» | ||
بحث روايتى | بحث روايتى | ||
خط ۹۹: | خط ۱۰۱: | ||
و در تفسير عياشى از امام ابى جعفر(عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: خداى تعالى گداى سمج را دوست نمى دارد. | و در تفسير عياشى از امام ابى جعفر(عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: خداى تعالى گداى سمج را دوست نمى دارد. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۴۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۵۰}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش