گمنام

الْقِصَاص: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۶٬۳۴۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ تیر ۱۳۹۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه قصص‌ | قصص‌]] (۳۰ بار) [[کلمه با ریشه:: قصص‌| ]]
*[[ریشه قصص‌ | قصص‌]] (۳۰ بار) [[کلمه با ریشه:: قصص‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
مقابله به مثل در جنايت عمدى. قصاص را از آن قصاص گويند كه در تعقيب جنايت و در پى آن است (مجمع). [بقره:179]. براى شما در قصاص زندگى هست اى عاقلان تااز قتل نفس بپرهيزيد، اگر انسان بداند كه در صورت كشتن كسى او راخواهند كشت كسى را نمى‏كشدو اين سبب حياة و زنده ماندن مردم مى‏شود لذا فرموده «فِى الْقِصاصِ حَيوةٌ» در «حىّ» راجع به اين جمله كه جمله «القتل انفى للقل» را از رونق انداخت سخن گفته‏ايم كلمه «يا اوُلِى الْاَلْبابِ» خطاب است به هر صاحب عقل از هر مذهب و ملت كه باشد و صاحبان عقل و انديشه خواهند دانست كه حكم قصاص به صلاح جامعه و سبب حفظ حيات جامعه است. قصاص در قرآن [بقره:178]. 1- از اين آيه روشن مى‏شود كه حس انتقام و عاطفه هر دو در اسلام مراعات شده اگر طرف در قتل عمدى بخواهد انتقام بكشد مجاز است و اگر بخواهد عفو كند باز مجاز است «فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ اَخيِه» آمدن لفظ «اخ» براى تحريك عاطفه و رحمت است پس قصاص يك انتقام خشن و بى بدل نيست بلكه بدل و عوض هم دارد و آن عفو و گرفتن خون بهاست. 2- مراد از«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ» تشريع قصاص در اسلام است و مراد از«اَلْقَتْلى» كشته شدن عمدى است و در قتل خطائى و شبيه به عمد قصاص نيست. عده‏اى از قانوگزاران و نويسندگان قصاص را مخالف مصلحت و عاطفه دانسته و آن را حكمى ناروا قلمداد كرده‏اند وبه جاى آن زندان گذاشته‏اند ولى گويند از روزيكه زندان جاى قصاص را گرفته شماره قتل در عالم رو به كثرت نهاده و در كتاب «سيرى در اسلام» در بحث زندان و مضرات آن از لحاظ معطل ماندن نيروى فعاله و تأمين زندانيان و دستگاه قضائى و اجرايى و حفظ آن و اينكه زندان دردى را دوا نكرده و بلكه برآن افزوده است به تفصيل بحث شده، ملت چه تقصيرى دارد كه تأمين اين همه قاتلان و محافظين آنها را به عهده بگيرد، كوتاه سخن آنكه قرآن در يك كلمه مطلب را تمام كرده و چنانكه گذشت فرموده«وَلَكُمْ فِى الْقِصاصِ حَيوةٌ يا اوُلِى الْاَلْبابِ» و تصديق آن را به صاحبان عقل واگذاشته آنها كه قصاص را مخالف مصلحت جامعه مى‏دانند اولوالالباب نيستند با وجود اين در جامعه‏هاى مزبور استثناها قائل شده ودر موارد مخصوص آن رااجرا مى‏نمايند واز راديوها و روزنامه‏ها مى‏شنويم كه از قول خويش توبه كرده و قصاص را پيش مى‏كشند. 3- اينكه فرموده:«اَلْحُرُّ بِالْحُرِ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْاُنثی بالْاُنثى» يعنى آزاد در مقابل آزاد، عبد در مقابل عبد، زن در مقابل زن است اگر بگوييم مفهوم دارد منظور اين مى‏شود:آزاد را در مقابل آزاد مى كشند ولى اگر آزاد عبد را بكشد او را در مقابل عبد نمى‏كشند، و اگر اثبات حصر و تساوى و نفى امتياز باشد معنى اين مى‏شود: در مقابل يك نفر فقط يك نفر بكشيد چنانكه رسم جاهليت قبل از اسلام و جاهليت كنونى است كه اولياء مقتول در صورت قوى بودن به جاى مقتول چندين نفر حتى ده نفر را مى‏كشتند و مى‏كشند. و آيه [اسراء:33]. مؤيد احتمال دوم است كه مى‏گويد ولىّ مقتول اسراف در قتل نكند يعنى در مقابل يك نفر فقط يك نفر را بكشد و... آيه [مائده:45]. كه در باره يهود است از لحاظ وضع قصاص و عفو آن كه مضمون «فَمَنْ تَصَّدَقَ بِهِ» است مثل آيه گذشته مى‏باشد و «اَلنَّفْسَ بِالنَّفْسِ» مطلق است يعنى نفس در مقابل نفس است و در مقابل مقتول قاتل را مى‏كشند خواه مقتول مرد باشد يا زن وخواه عبد باشد يا آزاد همچنين قاتل هر كدام باشد. والله اعلم. و نيز چشم در مقابل چشم است تا آخر، همه مطلق اند و اگر فردى از روى عمد چشم فرد ديگر را كور كندچشم او را كور مى‏كنند و فرقى بين جانى و جنايت شده نيست. «وَالْجُرُوحَ قِصاصٌ» نيز همينطور است و براى مطلق زخمها ضارب و مضروب هر كس باشد قصاص معين مى‏كند. والله اعلم. ظاهرا: اين آيه تفسير آيه «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ» است و نفس در مقابل نفس و عضو در مقابل عضو است بى آنكه امتيازى و فرقى از حيث آزاد ،بنده ،زن و مرد بودن در نظر باشد اين است آنچه از بررسى قرآن مجيد بدست مى‏آيد. والله اعلم. * [بقره:194]. ماه حرام در مقابل ماه حرام است و اگر كسى احترام آن را مراعات نكند طرف نيز مجبور به مراعات نيست و همه محترمها داراى قصاص و مقابله به مثل اند واگر كسى به شما تجاوز كرد همانطور به او تجاوز كنيد.


*[[ال]]
*[[ال]]
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]
۸٬۹۳۳

ویرایش