گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۳: خط ۸۳:
پسر نوح به اين پاسخ پدر توجهى نكرد، و چيزى نگذشت كه موج، بين پدر و پسر حائل شده و پسر، جزء غرق شدگان گرديد.
پسر نوح به اين پاسخ پدر توجهى نكرد، و چيزى نگذشت كه موج، بين پدر و پسر حائل شده و پسر، جزء غرق شدگان گرديد.


نوح «عليه السلام»، هيچ احتمال نمى داد كه پسر در باطن دلش، كفر پنهان كرده باشد و تاكنون اگر اظهار اسلام مى كردهف از باب نفاق بوده باشد، بر خلاف همسرشف كه نوح از كفر او خبر داشته، و به طور قطع، اگر پسرش را نيز مانند همسرش كافر مى دانسته، هرگز تقاضاى نجات او را نمى كرده. براى اين كه اين خود نوح «عليه السلام» بود كه از خداى عزوجل درخواست كرد تا ديّارى از كفار را زنده نگذارد.  
نوح «عليه السلام»، هيچ احتمال نمى داد كه پسر در باطن دلش، كفر پنهان كرده باشد و تاكنون اگر اظهار اسلام مى كرده، از باب نفاق بوده باشد، بر خلاف همسرش، كه نوح از كفر او خبر داشته، و به طور قطع، اگر پسرش را نيز مانند همسرش كافر مى دانسته، هرگز تقاضاى نجات او را نمى كرده. براى اين كه اين خود نوح «عليه السلام» بود كه از خداى عزوجل درخواست كرد تا ديّارى از كفار را زنده نگذارد.  


و بنابر حكايت قرآن كريم گفته بود: «رَبِّ لَا تَذَر عَلَى الأرضِ مِنَ الكَافِرِينَ دَيَّاراً * إنَّكَ إن تَذَرهُم يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَ لَا يَلِدُوا إلّا فَاجِراً كَفَّاراً». و نيز خود او بوده كه به حكايت قرآن، در دعايش گفته بود: «فَافتَح بَينِى وَ بَينَهُم وَ نَجِّنِى وَ مَن مَعِى مِنَ المُؤمِنِينَ».  
و بنابر حكايت قرآن كريم گفته بود: «رَبِّ لَا تَذَر عَلَى الأرضِ مِنَ الكَافِرِينَ دَيَّاراً * إنَّكَ إن تَذَرهُم يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَ لَا يَلِدُوا إلّا فَاجِراً كَفَّاراً». و نيز خود او بوده كه به حكايت قرآن، در دعايش گفته بود: «فَافتَح بَينِى وَ بَينَهُم وَ نَجِّنِى وَ مَن مَعِى مِنَ المُؤمِنِينَ».  
خط ۹۸: خط ۹۸:
در اين جا، عنايت الهى شامل حال نوح شد، و نگذاشت به طور صريح درخواست نجات فرزند خود را كند. - و يا به عبارت ديگر: درخواستى كند كه به واقعيت آن علمى ندارد.  
در اين جا، عنايت الهى شامل حال نوح شد، و نگذاشت به طور صريح درخواست نجات فرزند خود را كند. - و يا به عبارت ديگر: درخواستى كند كه به واقعيت آن علمى ندارد.  


خداى تعالى، در پاسخش، به وى وحى فرستاد كه: «اى نوح! پسر تو اهل تو نيست. او، عمل غير صالحى است. پس زنهار كه مبادا با من درباره نجات او روبرو شوى و درخواست نجات او را بكنى، كه اگر چنين درخواستى كنى، درخواستى كرده اى كه به واقعيت آن آگاهى ندارى و من تو را پند مى دهم كه مبادا از جاهلان باشى».
خداى تعالى، در پاسخش، به وى وحى فرستاد كه:  


بعد از اين وحى، نوح «عليه السلام» از واقع امر آگاه شد و به پروردگارش ملتجى گشت كه: پروردگارا! من پناه مى برم به تو از اين كه از تو چيزى بخواهم كه علمى به واقعيت آن ندارم، و از تو درخواست مى كنم كه عنايتت شامل حالم بشود و با مغفرتت مرا بپوشانى، و با رحمتت بر من عطوفت كنى، كه اگر غير اين كنى، از زيانكاران خواهم شد.
«اى نوح! پسر تو اهل تو نيست. او، عمل غير صالحى است. پس زنهار كه مبادا با من درباره نجات او روبرو شوى و درخواست نجات او را بكنى، كه اگر چنين درخواستى كنى، درخواستى كرده اى كه به واقعيت آن آگاهى ندارى و من تو را پند مى دهم كه مبادا از جاهلان باشى».
 
بعد از اين وحى، نوح «عليه السلام» از واقع امر آگاه شد و به پروردگارش ملتجى گشت كه:  
 
پروردگارا! من پناه مى برم به تو از اين كه از تو چيزى بخواهم كه علمى به واقعيت آن ندارم، و از تو درخواست مى كنم كه عنايتت شامل حالم بشود و با مغفرتت مرا بپوشانى، و با رحمتت بر من عطوفت كنى، كه اگر غير اين كنى، از زيانكاران خواهم شد.
<span id='link259'><span>
<span id='link259'><span>


۱۶٬۲۷۸

ویرایش