گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:


==معناى «زفيز» و «شهيق» و بيان حال اهل جهنم ==
==معناى «زفيز» و «شهيق» و بيان حال اهل جهنم ==
«'''فَأَمَّا الَّذِينَ شقُوا فَفِى النَّارِ لهَُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شهِيقٌ'''»:
«'''فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِى النَّارِ لهَُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شهِيقٌ'''»:


در مجمع البيان گفته «'''زفير'''»، به معنى ابتداى عرعر خران و «'''شهيق '''»به معناى آخر آن است . و در كشاف گفته : زفير به معناى كشيدن نفس و شهيق به معناى برگرداندن آن است . و راغب در مفردات گفته : زفير به معناى نفس كشيدن پى در پى است ، به نحوى كه قفسه سينه بالا بيايد، و شهيق هم به معناى طول زفير است ، و هم به معناى برگرداندن نفس است ،
در مجمع البيان گفته: «زفير»، به معنى ابتداى عرعر خران و «شهيق»، به معناى آخر آن است. و در كشاف گفته: «زفير»، به معناى كشيدن نفس و «شهيق»، به معناى برگرداندن آن است. و راغب در مفردات گفته: «زفير»، به معناى نفس كشيدن پى در پى است، به نحوى كه قفسه سينه بالا بيايد، و «شهيق» هم، به معناى طول زفير است، و هم به معناى برگرداندن نفس است،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۲۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۲۷ </center>
همچنانكه زفير به معناى فرو بردن نفس نيز هست ، و در قرآن در آيه «لهم فيها زفير و شهيق» و در آيه «سمعوا لها تغيظا و زفيرا» و آيه «سمعوا لها شهيقا» آمده ، و اصل آن از «جبل شاهق» است كه به معناى كوه طولانى و بلند است.
همچنان كه «زفير»، به معناى فرو بردن نفس نيز هست، و در قرآن، در آيه: «لَهُم فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ»، و در آيه «سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً»، و آيه «سَمِعُوا لَهَا شَهِيقاً» آمد ، و اصل آن از «جبل شاهق» است، كه به معناى كوه طولانى و بلند است.


و اين چند معنا بطورى كه ملاحظه مى فرماييد قريب به هم هستند و تو گويى در كلام استعاره اى به كار رفته ، و منظور اين است كه اهل جهنم نفس هاى خود را به سينه ها فرو برده با بلند كردن صدا به گريه و ناله آن را برمى گردانند، همانطور كه خران صدا بلند مى كنند، و ناله شان از شدت حرارت آتش و عظمت مصيبت و گرفتارى است.
و اين چند معنا به طورى كه ملاحظه مى فرماييد، قريب به هم هستند و تو گويى در كلام، استعاره اى به كار رفته، و منظور اين است كه اهل جهنم، نَفَس هاى خود را به سينه ها فرو برده، با بلند كردن صدا به گريه و ناله، آن را بر مى گردانند، همان طور كه خران، صدا بلند مى كنند، و ناله شان از شدت حرارت آتش و عظمت مصيبت و گرفتارى است.


و گويا ظاهر از سياق «'''فمنهم شقى و سعيد'''» اين باشد كه بعدش بفرمايد:
و گويا ظاهر از سياق «فَمِنهُم شَقِىٌّ وَ سَعِيدٌ»، اين باشد كه بعدش بفرمايد:
«'''فاما الذى شقى ففى النار له فيها زفير و شهيق - كسى كه شقى شد در آتش است و براى او در آن زفير و شهيق است '''» و ليكن اينطور نفرموده است ، و بر خلاف اقتضاى سياق ، جمله مذكور را با سياق جمع آورده و اين به خاطر رعايت سياق قبل است كه قيامت را وصف مى كند، و وصف آن اقتضاى كثرت و جماعت را دارد و لذا فرموده است: «ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود».


خواهيد گفت: اگر چنين نكته اى در كار باشد خوب بود بفرمايد: «'''فمنهم اشقياء و سعداء'''». در جواب گوييم: اين نيز به خاطر رعايت سياق قبلش بوده كه فرموده است : «'''لا تكلم نفس '''» و نفس را مفرد نكره آورده است تا عموميت و استغراق را برساند، و بعد از آنكه با جمله : «لا تكلم نفس الا باذنه فمنهم شقى و سعيد» غرض حاصل شد، به سياق سابق كه سياق جمع و كثرت بوده برگشته و فرموده : «'''فاما الذين شقوا'''» تا آخر سه آيه.
«فَأمَّا الَّذِى شَقِىٌ فَفِى النَّارِ لَهُ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ: كسى كه شقى شد، در آتش است و براى او در آن، زفير و شهيق است»، وليكن اين طور نفرموده است، و بر خلاف اقتضاى سياق، جملۀ مذكور را با سياق جمع آورده و اين به خاطر رعايت سياق قبل است، كه قيامت را وصف مى كند، و وصف آن، اقتضاى كثرت و جماعت را دارد و لذا فرموده است: «ذَلِكَ يَومٌ مَجمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذَلِكَ يَومٌ مَشهُودٌ».


«'''خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السمَاوَات وَ الاَرْض إِلا مَا شاءَ رَبُّك إِنَّ رَبَّك فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ'''»:
خواهيد گفت: اگر چنين نكته اى در كار باشد، خوب بود بفرمايد: «فَمِنهُم أشقِيَاءٌ وَ سُعَدَاءٌ».


اين آيه مدت مكث و اقامت دوزخيان را در دوزخ بيان مى كند، همچنانكه آيه بعدى كه مى فرمايد: «'''و اما الذين سعدوا...'''» مدت اقامت اهل بهشت را در بهشت معلوم مى سازد، و مى فرمايد كه مكث دوزخيان در دوزخ و بهشتيان در بهشت دائمى و ابدى است.
در جواب گوييم: اين نيز به خاطر رعايت سياق قبلش بوده كه فرموده است: «لَا تَكَلَّمُ نَفسٌ»، و نفس را مفرد نكره آورده است تا عموميت و استغراق را برساند، و بعد از آن كه با جملۀ: «لَا تَكَلَّمُ نَفسٌ إلّا بِإذنِهِ فَمِنهُم شَقِىٌّ وَ سَعِيدٌ» غرض حاصل شد، به سياق سابق كه سياق جمع و كثرت بوده برگشته و فرموده: «فَأمَّا الَّذِينَ شَقُوا» تا آخر سه آيه.
 
«'''خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَات وَ الاَرْضُ إِلّا مَا شاءَ رَبُّك إِنَّ رَبَّك فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ'''»:
 
اين آيه، مدت مكث و اقامت دوزخيان را در دوزخ بيان مى كند، همچنان كه آيه بعدى كه مى فرمايد: «وَ أمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا...»، مدت اقامت اهل بهشت را در بهشت معلوم مى سازد، و مى فرمايد كه مكث دوزخيان در دوزخ و بهشتيان در بهشت، دائمى و ابدى است.


==معناى «خلود» و مشتقات آن==
==معناى «خلود» و مشتقات آن==
۱۶٬۲۸۸

ویرایش