گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۱: خط ۹۱:


==دومين علت نسبت دادن چنان مطالب باطل و بى اساس به يوسف (ع ) ==
==دومين علت نسبت دادن چنان مطالب باطل و بى اساس به يوسف (ع ) ==
علت دوم آن ، ظاهر آيه است كه مى فرمايد: «'''و لقد همت به و هم بها لو لا ان را برهان ربه '''»، چون نحويين گفته اند جزاى «'''لو لا'''» مقدم بر خودش نمى شود، و در اين جهت «'''لو لا'''» را به «'''ان '''» شرطيه قياس ‍ كرده اند.
علت دوم آن، ظاهر آيه است كه مى فرمايد: «وَ لَقَد هَمَّت بِهِ وَ هَمَّ بِهَا لَولَا أن رَآ بُرهَانَ رَبِّه». چون نحويين گفته اند: جزاى «لَولا»، مقدم بر خودش نمى شود، و در اين جهت «لَولا» را به «إن» شرطيه قياس ‍كرده اند.


و بنابراين نظريه ، جمله «'''و هم بها'''» يك جمله تام و غير مربوط به «'''لو لا'''» خواهد بود، و در نتيجه جزاى «'''لو لا'''» در تقدير گرفته مى شود و آن اين است كه او قصد مى كرد و يا نظير آن و به عربى تقديرش ‍ چنين مى شود: «'''و لقد همت به زليخا و هم بها يوسف لو لا ان را برهان ربه يفعل '''» يعنى «'''زليخا قصد او را كرد، و يوسف قصد زليخا را كرد، اگر برهان پرودگار خود را نديده بود مرتكب مى شد'''» و بنابراين معنا، همه آن خرافات قابل قبول مى شود.
و بنابر اين نظريه، جملۀ «وَ هَمَّ بِهَا»، يك جملۀ تام و غير مربوط به «لَولَا» خواهد بود، و در نتيجه، جزاى «لَولا» در تقدير گرفته مى شود و آن، اين است كه: او قصد مى كرد و يا نظير آن، و به عربى تقديرش ‍ چنين مى شود:  
 
«وَ لَقَد هَمَّت بِهِ زُلَيخَا وَ هَمَّ بِهَا يُوسُفُ لَولَا أن رَآ بُرهَانَ رَبِّه يَفعَلُ». يعنى: «زليخا قصد او را كرد، و يوسف قصد زليخا را كرد، اگر برهان پرودگار خود را نديده بود، مرتكب مى شد». و بنابر اين معنا، همه آن خرافات قابل قبول مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۸۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۸۲ </center>
و ليكن خواننده عزيز در سابق فهميد كه اين نظريه باطل است ، و هر دو جمله يعنى «'''لقد همت به '''» و جمله «'''و هم بها'''» دو جمله قسم و سوگند هستند، و جزاى «'''لو لا'''» كه در معناى جمله دومى است حذف شده ، زيرا با بودن جمله دومى حاجتى به ذكر آن نبوده .  
وليكن خواننده عزيز، در سابق فهميد كه اين نظريه باطل است، و هر دو جمله، يعنى «لَقَد هَمَّت بِهِ» و جملۀ «وَ هَمَّ بِهَا»، دو جمله قسم و سوگند هستند، و جزاى «لَولَا»، كه در معناى جمله دومى است، حذف شده. زيرا با بودن جمله دومى، حاجتى به ذكر آن نبوده.  


پس تقدير كلام اينست : «'''اقسم لقد همت به و اقسم لو لا ان را برهان ربه لهم بها - سوگند كه زليخا قصد او را كرد و سوگند كه اگر يوسف برهان پروردگار خود را نديده بود او هم قصد زليخا را مى كرد'''». نظير اينكه مى گوييم «'''به خدا سوگند هر آينه او را مى زنم اگر مرا بزند'''».  
پس تقدير كلام اين است: «أُقسِمُ لَقَد هَمَّت بِهِ وَ أُقسِمُ لَولَا أن رَآ بُرهَانَ رَبِّهِ لَهُم بِهَا: سوگند كه زليخا قصد او را كرد و سوگند كه اگر يوسف برهان پروردگار خود را نديده بود، او هم قصد زليخا را مى كرد». نظير اين كه مى گوييم: «به خدا سوگند، هر آينه او را مى زنم، اگر مرا بزند».  


علاوه ، اگر معنايش آن بود كه ايشان در تقدير گرفتند جا داشت آيه شريفه چنين باشد: «'''و لقد همت به و هم بها و لو لا ان را برهان ربه - زليخا قصد يوسف را كرد، و يوسف قصد زليخا را كرد، و اگر برهان پروردگار خود را نديده بود مرتكب مى شد'''». در حالى كه هيچ وجهى براى فصل (بدون واو) به نظر نمى رسد، و سياق اجازه آن را نمى دهد.
علاوه، اگر معنايش آن بود كه ايشان در تقدير گرفتند، جا داشت آيه شريفه چنين باشد: «وَ لَقَد هَمَّت بِهِ وَ هَمَّ بِهَا وَ لَولَا أن رَآ بُرهَانَ رَبِّهِ: زليخا قصد يوسف را كرد، و يوسف قصد زليخا را كرد، و اگر برهان پروردگار خود را نديده بود، مرتكب مى شد». در حالى كه هيچ وجهى براى فصل (بدون واو) به نظر نمى رسد، و سياق اجازه آن را نمى دهد.


سخن زمخشرى در توضيح و توجيه جمله : «'''و همّ لولا...'''» واشكال آن
==نقد سخن زمخشرى، در توضيح جملۀ «وَ هَمَّ بِهَا لَولَا...»==


۲ - از جمله اقوالى كه در آيه گفته اند اين است : مراد از «'''هم بها'''» قصد كردن يوسف (عليه السّلام ) به ميل طبعى و تحريك شدن شهوت غريزى است . در كشاف گفته : اگر بگويى چگونه ممكن است پيغمبرى قصد زليخا را بكند كه با وى به معصيت درآميزد؟  
۲ - از جمله اقوالى كه در آيه گفته اند اين است : مراد از «'''هم بها'''» قصد كردن يوسف (عليه السّلام ) به ميل طبعى و تحريك شدن شهوت غريزى است . در كشاف گفته : اگر بگويى چگونه ممكن است پيغمبرى قصد زليخا را بكند كه با وى به معصيت درآميزد؟  
خط ۱۳۳: خط ۱۳۵:
علاوه بر اين ، آن معنايى كه براى ديدن برهان پروردگار كرده اند كه منظور از آن مراجعه به حجت عقلى است كه خود حاكم است بر اينكه بر هر كسى واجب است كه از نواهى شرعى و محرمات الهى پره ى ز نمايد، معناى بعيدى است از لفظ رويت ، چون اين لفظ استعمال نمى شود مگر در ديد حسى ، و يا مشاهده قلبى كه خود به منزله همان ديدن به چشم و بلكه روشن تر از آنست ، و اما صرف تفكر عقلى به هيچ وجه رويت ناميده نمى شود.
علاوه بر اين ، آن معنايى كه براى ديدن برهان پروردگار كرده اند كه منظور از آن مراجعه به حجت عقلى است كه خود حاكم است بر اينكه بر هر كسى واجب است كه از نواهى شرعى و محرمات الهى پره ى ز نمايد، معناى بعيدى است از لفظ رويت ، چون اين لفظ استعمال نمى شود مگر در ديد حسى ، و يا مشاهده قلبى كه خود به منزله همان ديدن به چشم و بلكه روشن تر از آنست ، و اما صرف تفكر عقلى به هيچ وجه رويت ناميده نمى شود.
<span id='link129'><span>
<span id='link129'><span>
==گفته صاحب مجمع البيان در اين زمينه و ايراد وارد بر آن ==
==گفته صاحب مجمع البيان در اين زمينه و ايراد وارد بر آن ==
۳ - از ديگر اقوال در آيه اينست كه منظور از «'''هم '''» يوسف و «'''هم '''» زليخا يك معنا نيست بلكه دو معناى مختلف است ، زيرا «'''هم '''» زليخا عبارت از قصد به مخالطت بود، ولى «'''هم '''» يوسف اين بود كه او را به عنوان دفاع از خود كتك بزند، و دليل بر اين اختلاف دو «'''هم '''»، شهادت خداى تعالى است كه مى فرمايد: او از بندگان مخلص ‍ ما بود، و از سوى ديگر حجت عقلى قائم است بر اينكه انبياء، معصوم از گناهند، پس قطعا «'''هم '''» يوسف «'''هم '''» بر گناه نبوده .
۳ - از ديگر اقوال در آيه اينست كه منظور از «'''هم '''» يوسف و «'''هم '''» زليخا يك معنا نيست بلكه دو معناى مختلف است ، زيرا «'''هم '''» زليخا عبارت از قصد به مخالطت بود، ولى «'''هم '''» يوسف اين بود كه او را به عنوان دفاع از خود كتك بزند، و دليل بر اين اختلاف دو «'''هم '''»، شهادت خداى تعالى است كه مى فرمايد: او از بندگان مخلص ‍ ما بود، و از سوى ديگر حجت عقلى قائم است بر اينكه انبياء، معصوم از گناهند، پس قطعا «'''هم '''» يوسف «'''هم '''» بر گناه نبوده .
۱۶٬۹۰۷

ویرایش