گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۰: خط ۴۰:
آنگاه ديد كه در آن نوشته: «وَ اتَّقُوا يَوماً تُرجَعُونَ فِيهِ إلَى اللّه: بترسيد از روزى كه در آن روز، به سوى خدا باز مى گرديد». باز هم متنبه نشد. ناگزير خدا به جبرئيل فرمود: بندۀ مرا قبل از اين كه به خطا آلوده گردد، درياب. جبرئيل پايين آمد و به يوسف گفت: اى يوسف! آيا عمل سفيهان را انجام مى دهى، با اين كه نام تو، در ديوان انبياء نوشته شده است؟
آنگاه ديد كه در آن نوشته: «وَ اتَّقُوا يَوماً تُرجَعُونَ فِيهِ إلَى اللّه: بترسيد از روزى كه در آن روز، به سوى خدا باز مى گرديد». باز هم متنبه نشد. ناگزير خدا به جبرئيل فرمود: بندۀ مرا قبل از اين كه به خطا آلوده گردد، درياب. جبرئيل پايين آمد و به يوسف گفت: اى يوسف! آيا عمل سفيهان را انجام مى دهى، با اين كه نام تو، در ديوان انبياء نوشته شده است؟


بعضى ديگر گفته اند: تمثال عزيز را در برابر خود ديد.  
بعضى ديگر گفته اند: تمثال «عزيز» را در برابر خود ديد.  


بعضى گفته اند: زليخا در اين بين ناگهان برخاست و پارچه اى به روى بت خود انداخت و گفت: شرم مى دارم از اين كه بت من، مرا به اين حال ببيند. يوسف هم برخاست و گفت كه: تو از سنگى كه نه مى بيند، و نه مى شنود، شرم مى كنى، آن وقت من از خداى سميع، بصير و داناى به اسرار دل ها، شرم نداشته باشم؟!
بعضى گفته اند: زليخا در اين بين ناگهان برخاست و پارچه اى به روى بت خود انداخت و گفت: شرم مى دارم از اين كه بت من، مرا به اين حال ببيند. يوسف هم برخاست و گفت كه: تو از سنگى كه نه مى بيند، و نه مى شنود، شرم مى كنى، آن وقت من از خداى سميع، بصير و داناى به اسرار دل ها، شرم نداشته باشم؟!
خط ۶۰: خط ۶۰:
در مذمّت صاحبان اين قول، چه خوب گفته اند بعضى از مفسران كه: اين طايفه، يوسف «عليه السّلام» را در اين واقعه متهم كرده اند، با اين كه هر كس كمترين ارتباطى با يوسف داشته، بر برائت و پاكى او شهادت داده، از خدا گرفته تا خود زليخا.  
در مذمّت صاحبان اين قول، چه خوب گفته اند بعضى از مفسران كه: اين طايفه، يوسف «عليه السّلام» را در اين واقعه متهم كرده اند، با اين كه هر كس كمترين ارتباطى با يوسف داشته، بر برائت و پاكى او شهادت داده، از خدا گرفته تا خود زليخا.  


اما خداى تعالى فرموده: «إنَّهُ مِن عِبَادِنَا المُخلَصِين»، و شاهدى كه اهل خانه عزيز بوده، گفته: «إن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ» - تا آخر دو آيه - و اما عزيز، گناه را به گردن همسرش انداخته و گفته: «إنَّهُ مِن كَيدِكُنّ». و خود زليخا گفته: «الآنَ حَصحَصَ الحَقُّ أنَا رَاوَدتُهُ عَن نَفسِهِ وَ إنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ». زنان اشرافى مصر گفته اند: «حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمنَا عَلَيهِ مِن سُوءٍ». يوسف، كه خدا او را راستگو خوانده، خودش اين تهمت ها را از خود دفع كرده و گفته: «أنِّى لَم أخُنهُ بِالغَيبِ».
اما خداى تعالى فرموده: «إنَّهُ مِن عِبَادِنَا المُخلَصِين»، و شاهدى كه اهل خانه عزيز بوده، گفته: «إن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ» - تا آخر دو آيه.  


حال با اين كه همه نامبردگان به طهارت دامن يوسف گواهى داده اند، چرا عده اى سبك مغز، اين حرف ها را از خود درست مى كنند، و دست به دست مى گردانند؟ جهت عمده آن ها، دو چيز است:
و اما «عزیز»، گناه را به گردن همسرش انداخته و گفته: «إنَّهُ مِن كَيدِكُنّ».
 
و خود زليخا گفته: «الآنَ حَصحَصَ الحَقُّ أنَا رَاوَدتُهُ عَن نَفسِهِ وَ إنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ».
 
زنان اشرافى مصر گفته اند: «حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمنَا عَلَيهِ مِن سُوءٍ».
 
يوسف، كه خدا او را راستگو خوانده، خودش اين تهمت ها را از خود دفع كرده و گفته: «أنِّى لَم أخُنهُ بِالغَيبِ».
 
حال با اين كه همه نامبردگان، به طهارت دامن يوسف گواهى داده اند، چرا عده اى سبك مغز، اين حرف ها را از خود درست مى كنند، و دست به دست مى گردانند؟ جهت عمده آن ها، دو چيز است:
<span id='link126'><span>
<span id='link126'><span>


۱۶٬۹۰۷

ویرایش