۱۶٬۹۴۶
ویرایش
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
<span id='link352'><span> | <span id='link352'><span> | ||
==سجده | ==سجده تكوينى و تشریعی موجودات، در برابر خداوند است == | ||
«'''أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسجُدُ لَهُ مَن فى | «'''أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسجُدُ لَهُ مَن فى السَّمَاوَاتِ وَ مَن فى الاَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الجِْبَالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابّ...'''»: | ||
ظاهرا خطاب در | ظاهرا خطاب در جملۀ «ألَم تَرَ» به همه كسانى است كه مى توانند ببينند و صلاحيت خطاب را دارند، و منظور از ديدن در اين جا، دانستن است. | ||
البته ممكن هم هست بگوييم خطاب مختص به رسول خدا | البته ممكن هم هست بگوييم خطاب مختص به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است، و مقصود از «رؤيت»، رؤيت قلبى است، همچنان كه درباره آن فرموده: «مَا كَذَبَ الفُوآدِ مَا رَآ * أفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۰۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۰۷ </center> | ||
و | و اين كه در آيه مورد بحث، سجده را به غيرعقلا از قبيل خورشيد و ماه و ستارگان و كوه ها نسبت داده، خود دليل بر اين است كه مراد از آن، «سجده تكوينى» است، نه سجده تشريعى و تكليفى. | ||
و | و «سجده تكوينى»، عبارت است از: تذلل و اظهار كوچكى در مقابل عزّت و كبريايى خداى عزوجل، و در تحت قهر و سلطنت او. و لازمۀ آن، اين است كه كلمۀ «مَن» در جملۀ «مَن فِى الأرض»، شامل نوع انسان، از مؤمن و كافر بشود. چون در سجده تكوينى و تذلل وجودى، استثنايى نيست. | ||
سجده | و اگر در زمره سجده كنندگان، خود آسمان و زمين را نام نبرد، با اين كه حكم سجده تكوينى شامل آن ها نيز هست، مى فهماند كه معناى كلام اين است كه مخلوقات علوى و سفلى، چه آن ها كه عقل دارند و چه آن ها كه ندارند، در وجودشان خاضع و متذلل در برابر عزّت و كبريايى خدايند، و مدام با هستى خود به طور تكوين و اضطرار سجده مى كنند. | ||
جملۀ «وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاس»، عطف است بر جملۀ «مَن فِى السَّمَاوات...»، و معنايش اين است كه: سجده مى كند براى او، هر كس كه در آسمان ها و زمين است و نيز سجده مى كند براى او بسيارى از مردم. | |||
و در | و اگر سجده آدمى را به بسيارى از آنان نسبت داد، خود دليلى است بر اين كه منظور از اين سجده، نوع ديگرى از سجده و غير از سجده سابق است. چون اگر همان مقصود بود، تمامى افراد بشر در آن سجده شركت دارند. پس اين نوع سجده، همان «سجده تشريعى» و «اختيارى» و به رو افتادن به زمين، براى تجسم تذلل است، تا آن تذلل و عبوديت تكوينى و ذاتى را اظهار كنند. | ||
و در جملۀ «وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيهِ العَذَاب» با جمله قبلى مقابله افتاده و اين مقابله مى رساند كه معناى آن اين است كه مقصود از آن بسيارى كه عذاب بر آنان حتمى شده، كسانى هستند كه از سجده سر مى تابند. | |||
چيزى كه هست، اثر سرپيچى كه همان عذاب است، در جاى خود آن ذكر شده، و اگر ثبوت عذاب در جاى خوددارى از سجده ذكر شده، براى اين است كه دلالت كند بر اين كه اين عذاب، عين همان عمل ايشان است، كه به صورت عذاب به ايشان بر مى گردد. و نيز براى اين است كه زمينه را براى جمله بعدى كه مى فرمايد «وَ مَن يُهِن اللّهُ فَمَا لَهُ مِن مُكرِمٍ» فراهم سازد. چون جمله مذكور، دلالت مى كند بر اين كه ثبوت عذاب براى آنان به دنبال سرپيچى آنان از سجده، خوارى و ذلت است كه ديگر دنبالش كرامت و خيرى نخواهد بود. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۰۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۰۸ </center> | ||
همه خيرها، و خير همه اش به دست خدا | پس امتناع آنان از سجود، به مشيت خدا عذاب را براى ايشان به دنبال دارد، و آن عذاب هم، عبارت است از خوارى و ذلتى كه بعد از آن كرامتى تا ابد نخواهد بود. براى اين كه همه خيرها، و خير همه اش به دست خدا است، همچنان كه فرموده: «بِيَدِكَ الخَير»، و با اين حال اگر او خير را از شخصى دريغ بدارد، ديگر كسى نيست كه خير را به آن شخص برساند. | ||
جملۀ «إنَّ اللّهَ يَفعَلُ مَا يَشَاءُ»، كنايه است از عموم قدرت خدا، و تعليلى است براى مطالب قبل، كه يكى اثبات عذاب بود براى مستكبران از سجده براى خدا، و يكى اهانت آنان بود، اهانتى كه بعد از آن كرامتى نباشد. | |||
پس معناى آيه - و خدا داناتر است - اين مى شود كه: | |||
خدا در روز قيامت، ميان مردمى كه با هم اختلاف داشتند، حكم مى كند و آن ها را از يكديگر متمايز و جدا مى سازد. تو كه خوب مى دانى كه موجودات علوى و سفلى، همه با تكوين و هستى خود در برابر خدا تذلل و خضوع دارند، و تنها بشر است كه بسيارى از آنان در مقام عبوديت برخاسته، خضوع و عبوديت ذاتى خود را اظهار مى دارند و بعضى از ايشان از اين اظهار استنكاف مى ورزند، و اين دسته كسانى هستند كه عذاب بر آنان حتمى شده، و خدا خوارشان مى سازد. خواريى كه بعد از آن ديگر كرامتى نباشد، و او بر هرچه بخواهد، قادر است و آنچه بخواهد مى كند. | |||
با اين معنايى كه براى آيه كرديم، وجه اتصالش به ماقبل روشن گرديد. | |||
با اين معنايى كه براى آيه | |||
ویرایش