۱۶٬۲۷۷
ویرایش
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
يعنى به ايشان گفته مى شود: آيا آيات من براى شما خوانده نشد و آيا شما نبوديد كه آن ها را تكذيب مى كرديد؟ | يعنى به ايشان گفته مى شود: آيا آيات من براى شما خوانده نشد و آيا شما نبوديد كه آن ها را تكذيب مى كرديد؟ | ||
== | ==اهل عذاب، با دیدن عذاب در قیامت مى گويند: «پروردگارا! شقاوت ما، بر ما غلبه کرد»== | ||
«'''قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَت عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ'''»: | «'''قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَت عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ'''»: | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۰: | ||
ولى در عين اين كه خود را مقصر دانسته اند، در عين حال خود را مغلوب شقاوت هم دانسته اند. به اين معنا كه نفس خويش را، چون صفحه اى بى رنگ دانسته اند، كه هم مى توانسته رنگ سعادت قبول كند و هم به رنگ شقاوت در آيد. چيزى كه هست، شقاوت بر آن ها غلبه كرده و محل را به زور اشغال نموده. | ولى در عين اين كه خود را مقصر دانسته اند، در عين حال خود را مغلوب شقاوت هم دانسته اند. به اين معنا كه نفس خويش را، چون صفحه اى بى رنگ دانسته اند، كه هم مى توانسته رنگ سعادت قبول كند و هم به رنگ شقاوت در آيد. چيزى كه هست، شقاوت بر آن ها غلبه كرده و محل را به زور اشغال نموده. | ||
اما اين شقاوت، شقاوت خودشان بوده. | اما اين شقاوت، شقاوت خودشان بوده. «شِقوَتُنَا»، شقاوتى بوده كه در صورت سوء اختيار و ارتكاب گناهان حتمى بوده است. چون در اول، خود را مانند صفحه اى بى رنگ و خالى از سعادت و شقاوت فرض كردند. پس اگر در عين حال شقاوت را شقاوت خود دانسته اند، اين ارتباط به خاطر همان سوء اختيار و ارتكاب گناهان است. | ||
و كوتاه سخن اين كه مى خواهيم بگوييم: در اين جمله اعتراف كرده اند بر اين كه شقاوت جزء ذاتشان نبوده، بلكه بدان ها ملحق و عارض شده، و وقتى هم عارض شده كه حجت بر آن ها تمام بوده. چون اين سخن را بعد از اعتراض خداى تعالى به ميان آوردند، كه پرسيد: «آيا آيات من بر شما تلاوت نمى شد...»؟ | و كوتاه سخن اين كه مى خواهيم بگوييم: در اين جمله اعتراف كرده اند بر اين كه شقاوت جزء ذاتشان نبوده، بلكه بدان ها ملحق و عارض شده، و وقتى هم عارض شده كه حجت بر آن ها تمام بوده. چون اين سخن را بعد از اعتراض خداى تعالى به ميان آوردند، كه پرسيد: «آيا آيات من بر شما تلاوت نمى شد...»؟ | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۲۳: | ||
«'''قَالَ اخْسئُوا فِيهَا وَ لا تُكلِّمُونِ'''»: | «'''قَالَ اخْسئُوا فِيهَا وَ لا تُكلِّمُونِ'''»: | ||
راغب در مفردات مى گويد: | راغب در مفردات مى گويد: «خَسَأتُ الكَلبَ فَخسئا»، معنايش اين است كه سگ را از روى اهانت چخ كردم، رفت و در گوشه اى نشست. و عرب وقتى مى خواهد به سگ بگويد: چخ، مى گويد: «إخسَأ». و بنا به گفته راغب، در كلام، استعاره كنايه اى به كار رفته، و مراد از اين كلام، زجر و چخ كردن اهل جهنم و قطع كلام ايشان است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۰۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۰۲ </center> | ||
«'''إِنَّهُ كانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِى يَقُولُونَ رَبَّنَا | «'''إِنَّهُ كانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِى يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحمْنَا وَ أَنت خَيرُ الرَّاحِمِينَ'''»: | ||
اين «فريق» كه در اين آيه درباره آنان بحث فرموده، | اين «فريق» كه در اين آيه درباره آنان بحث فرموده، مؤمنان در دنيا هستند كه ايمانشان، توبه و بازگشت به سوى خدا است. همچنان كه در كلام مجيدش، آن را توبه خوانده و درخواستشان شمول رحمت را، - همان رحمتى كه در آخرت مخصوص به مؤمنان است - درخواست توفيق براى سعادت است، تا در نتيجه عملى كنند كه داخل بهشت شوند. و به همين جهت، در اين آيه كه متوسل به خدا شده اند، اسم خيرالراحمين او را، وسيله قرار دادند. | ||
پس كلام | پس كلام مؤمنان در دنيا، معنايش توبه و درخواست رستگارى و سعادت است و اين، عين همان چيزى است كه اينان در اين آيه خواسته اند. تنها فرقى كه هست، اين است كه موقف مختلف شده. اين حرف را بايد در موقف دنيا مى زدند. | ||
«'''فَاتخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِياًّ | «'''فَاتخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِياًّ حَتّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِى وَ كُنتُم مِّنهُمْ تَضحَكُونَ'''»: | ||
همه ضميرهاى | همه ضميرهاى خطاب، به كفار و ضميرهاى غيبت، به مؤمنان بر مى گردد، و سياق، شاهد است بر اين كه مراد از «ذِكرِى»، همان كلام مؤمنان است كه در دنيا مى گفتند: «رَبَّنَا آمَنَّا فَاغفِر لَنَا وَ ارحَمنَا...»، كه مضمون كلام خود كفار هم در آتش دوزخ، همين است. | ||
و اين كه فرمود: | و اين كه فرمود: «حَتّى أنسَوكُم ذِكرِى»، معنايش اين است كه همين اشتغالتان به مسخره كردن مؤمنان، و خنديدن به ايشان، ذكر مرا از يادتان برده. و اگر اين طور نفرمود، بلكه فرمود: مؤمنان ذكر مرا از يادتان بردند، خواست تا بفهماند مؤمنان در نظر آنان احترام و شأنى نداشتند، مگر همين كه مسخره شوند. | ||
«'''إِنّى جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا | «'''إِنّى جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائزُونَ'''»: | ||
مراد از «اليوم»، روز جزا است، و متعلق | مراد از «اليوم»، روز جزا است، و متعلق «صبر» چيزى است كه از سياق فهميده مى شود و به خاطر اختصار نامش را نبرده و معنايش صبر در ذكر خدا است، با اين كه شما ايشان را به خاطر همان ذكر مسخره مى كرديد و اين كه فرمود: «أنّهُم هُمُ الفَائِزُون»، در مقام حصر است. يعنى تنها ايشان رستگارند، نه شما. | ||
<span id='link68'><span> | <span id='link68'><span> | ||
ویرایش