گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۲: خط ۹۲:
<span id='link272'><span>
<span id='link272'><span>


==اشاره ابراهيم عليه السّلام به نعمتهاى مادى خداوند ==
==اشاره ابراهيم «ع»، به نعمت هاى مادى خداوند ==
«'''و الذى هو يطعمنى و يسقين و اذا مرضت فهو يشفين '''» - اين تعبير به منزله كنايه است از همگى نعمتهاى مادى كه خداى تعالى آنها را به منظور تتميم نواقص و رفع حوائج دنيايى به آن جناب داده و اگر از ميان همه نعمتها تنها مساءله طعام و شراب و بهبودى از مرض را ذكر كرد، براى اين بود كه اينها مهمتر از ساير نعمتها است .
«'''وَ الَّذِى هُوَ يُطعِمُنِى وَ يَسقِين * وَ إذَا مَرِضتُ فَهُوَ يَشفِينِ '''» - اين تعبير، به منزله كنايه است از همگى نعمت هاى مادى، كه خداى تعالى، آن ها را به منظور تتميم نواقص و رفع حوائج دنيايى به آن جناب داده، و اگر از ميان همه نعمت ها، تنها مسأله «طعام» و «شراب» و «بهبودى از مرض» را ذكر كرد، براى اين بود كه اين ها، مهمتر از ساير نعمت ها است.


و از همينجا معلوم مى شود كه جمله و «'''چون مريض شوم '''» مقدمه است براى ذكر شفاء، و گرنه كافى بود بفرمايد «'''طعام و شراب و شفايم مى دهد'''» به همين جهت مريض شدن را به خودش نسبت داد، چون اگر به خدا نسبت مى داد با منظورش كه ذكر نعمتها بوده نمى ساخت ، چون مريض كردن سلب نعمت است نه نعمت ، و اما اينكه بعضى گفته اند: «'''مرض را با اينكه آن هم از خداست به خودش نسبت داد تا رعايت ادب را كرده باشد'''» صحيح نيست .
و از همين جا معلوم مى شود كه جمله: «و چون مريض شوم»، مقدمه است براى ذكر شفاء، و گرنه كافى بود بفرمايد «طعام و شراب و شفايم مى دهد». به همين جهت مريض شدن را به خودش نسبت داد. چون اگر به خدا نسبت مى داد، با منظورش كه ذكر نعمت ها بوده، نمى ساخت. چون مريض كردن، سلب نعمت است، نه نعمت.  


و اما اينكه چرا كلمه «'''الذى '''» را تكرار كرد، با اينكه ممكن بود بفرمايد: «'''و هو يطعمنى و يسقين ...'''» براى اين بود كه دلالت كند كه يك يك اين صفات به تنهايى در اثبات ربوبيت خداى تعالى و تدبير امر آدمى و اينكه او قائم بر نف س آدمى و اجابت كننده دعاى او است كافى است .
و اما اين كه بعضى گفته اند: «مرض را با اين كه آن هم از خداست، به خودش نسبت داد، تا رعايت ادب را كرده باشد»، صحيح نيست.
 
و اما اين كه چرا كلمۀ «الَّذِى» را تكرار كرد، با اين كه ممكن بود بفرمايد: «وَ هُوَ يُطعِمُنِى وَ يَسقِين...»، براى اين بود كه دلالت كند كه يك يك اين صفات، به تنهايى، در اثبات «ربوبيت» خداى تعالى و «تدبير» امر آدمى و اين كه او قائم بر نفس آدمى و اجابت كنندۀ دعاى او است، كافى است.


«'''و الذى يميتنى ثم يحيين '''» - منظورش از «'''ميراندن '''» مرگى است كه آن را براى هر
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۹۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۹۸ </center>
كسى تقدير كرده و فرموده : «'''كل نفس ذائقة الموت '''» و اين مرگ به انعدام و فنا نيست ، بلكه به نقل دادن آدميان از خانه اى به خانه اى ديگر است ، و اين خود يكى از تدابير عام است كه در عالم جارى است ، و مراد از زنده كردن ، افاضه حيات بعد از مرگ است .
«'''وَ الَّذِى يُمِيتُنِى ثُمَّ يُحيِين '''» - منظورش از «ميراندن»، مرگى است كه آن را براى هر كسى تقدير كرده و فرموده: «کُلُّ نَفسٍ ذَائِقَةُ المَوت»، و اين مرگ به انعدام و فنا نيست، بلكه به نقل دادن آدميان از خانه اى، به خانه اى ديگر است. و اين، خود يكى از تدابير عام است كه در عالَم، جارى است. و مراد از زنده كردن، افاضۀ حيات بعد از مرگ است.
<span id='link273'><span>
<span id='link273'><span>
==وجه اينكه ابراهيم عليه السّلام فرمود به مغفرت خدا طمع دارم ، و مراد از خطيئه اى كهبه خود نسبت دارد ==
==وجه اينكه ابراهيم عليه السّلام فرمود به مغفرت خدا طمع دارم ، و مراد از خطيئه اى كهبه خود نسبت دارد ==
«'''و الذى اطمع ان يغفرلى خطيئتى يوم الدين '''» - «'''يوم الدين '''» يعنى روز جزاء كه همان روز قيامت است ، و مساءله آمرزش را مثل ساير نعمتهاى مذكور به طور قطعى ذكر نكرد و نگفت : «'''و كسى كه مرا مى آمرزد'''» بلكه گفت : و «'''كسى كه اميدوارم مرا بيامرزد'''»، دليلش ‍ اين است كه مساءله آمرزش به استحقاق نيست ، تا اگر كسى خود را مستحق آن بداند قطع به آن پيدا كند، بلكه فضلى است از ناحيه خدا و بطور كلى هيچ كس از خدا هيچ چيز طلبكار نيست ، بلكه چيزى كه هست اين خداى سبحان است كه بر خود واجب كرده كه خلق را هدايت كند و رزق دهد و بميراند و زنده كند، ولى بر خود واجب نكرده كه هر گنهكارى را بيامرزد.
«'''و الذى اطمع ان يغفرلى خطيئتى يوم الدين '''» - «'''يوم الدين '''» يعنى روز جزاء كه همان روز قيامت است ، و مساءله آمرزش را مثل ساير نعمتهاى مذكور به طور قطعى ذكر نكرد و نگفت : «'''و كسى كه مرا مى آمرزد'''» بلكه گفت : و «'''كسى كه اميدوارم مرا بيامرزد'''»، دليلش ‍ اين است كه مساءله آمرزش به استحقاق نيست ، تا اگر كسى خود را مستحق آن بداند قطع به آن پيدا كند، بلكه فضلى است از ناحيه خدا و بطور كلى هيچ كس از خدا هيچ چيز طلبكار نيست ، بلكه چيزى كه هست اين خداى سبحان است كه بر خود واجب كرده كه خلق را هدايت كند و رزق دهد و بميراند و زنده كند، ولى بر خود واجب نكرده كه هر گنهكارى را بيامرزد.
۱۶٬۹۰۷

ویرایش