گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
<span id='link5'><span>
<span id='link5'><span>


==بيان عدم منافات بين آيات مربوط به غنيمت و خمس با آيه : «قل الانفال لله و الرسول» ==
==بيان عدم منافات بين آيات مربوط به غنيمت و خمس، با آيه: «قل الانفال لله و الرسول» ==
و از همين بيان به خوبى برمى آيد كه آيه شريفه ناسخ آيه «''' فكلوا مما غنمتم ... '''» نيست ، بلكه مبين معناى آن و تفسير آن است ، و جمله «''' فكلوا '''» كنايه از مالكيت قانونى ايشان به غنيمت نيست ، بلكه مراد از آن اذن در تصرف ايشان در غنيمت و تمتعشان از آن است ، مگر اينكه رسول خدا(صلى الله عليه وآله ) آن را در ميان ايشان تقسيم كند، كه در اينصورت البته مالك مى شوند.
و از همين بيان به خوبى برمى آيد كه آيه شريفه ناسخ آيه «فكلوا مما غنمتم...» نيست ، بلكه مبين معناى آن و تفسير آن است ، و جمله «فكلوا» كنايه از مالكيت قانونى ايشان به غنيمت نيست ، بلكه مراد از آن اذن در تصرف ايشان در غنيمت و تمتعشان از آن است ، مگر اينكه رسول خدا(صلى الله عليه و آله) آن را در ميان ايشان تقسيم كند، كه در اينصورت البته مالك مى شوند.


و نيز روشن مى گردد كه آيه «''' و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى ... '''» ناسخ براى آيه «''' قل الانفال لله و الرسول ... '''» نيست ، بلكه تاثيرى كه نسبت به جهادكنندگان دارد اين است كه ايشان را از خوردن و تصرف در تمامى غنيمت منع مى كند، چون بعد از نزول «''' الانفال لله و الرسول '''» - و با اينكه قبلا دانسته بودند كه انفال ملك خدا و رسول است - و از آيه «''' انما غنمتم '''» غير اين را نمى فهميدند، و آيه «''' قل الانفال لله و الرسول '''» هم غير اين را نمى رساند كه اصل ملك انفال از خدا و رسول است ، بدون اين كه كوچكترين تعرضى نسبت به كيفيت تصرف در آن و جواز خوردن و تمتع از آن را داشته باشد، خوب ، وقتى متعرض اين جهات نبود، پس با آيه «''' انما غنمتم ... '''» هيچ منافاتى ندارد تا كسى بگويد آيه «''' انما غنمتم ... '''» ناسخ آن است .
و نيز روشن مى گردد كه آيه «و اعلموا انما غنمتم من شئ فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى...» ناسخ براى آيه «قل الانفال لله و الرسول...» نيست ، بلكه تاثيرى كه نسبت به جهاد كنندگان دارد اين است كه ايشان را از خوردن و تصرف در تمامى غنيمت منع مى كند، چون بعد از نزول «الانفال لله و الرسول» - و با اينكه قبلا دانسته بودند كه انفال ملك خدا و رسول است - و از آيه «انما غنمتم» غير اين را نمى فهميدند، و آيه «قل الانفال لله و الرسول» هم غير اين را نمى رساند كه اصل ملك انفال از خدا و رسول است ، بدون اين كه كوچكترين تعرضى نسبت به كيفيت تصرف در آن و جواز خوردن و تمتع از آن را داشته باشد، خوب ، وقتى متعرض اين جهات نبود، پس با آيه «انما غنمتم...» هيچ منافاتى ندارد تا كسى بگويد آيه «انما غنمتم...» ناسخ آن است.


پس از مجموع اين سه آيه اين معنا استفاده مى شود كه اصل ملكيت در غنيمت از آن خدا و رسول است ، و خدا و رسول چهار پنجم آن را در اختيار جهادكنندگان گذارده اند تا با آن ارتزاق نموده ، و آن را تملك نمايند، و يك پنجم آن را به خدا و رسول و خويشاوندان رسول و غير ايشان اختصاص داده تا در آن تصرف نمايند.
پس از مجموع اين سه آيه اين معنا استفاده مى شود كه اصل ملكيت در غنيمت از آن خدا و رسول است ، و خدا و رسول چهار پنجم آن را در اختيار جهاد كنندگان گذارده اند تا با آن ارتزاق نموده ، و آن را تملك نمايند، و يك پنجم آن را به خدا و رسول و خويشاوندان رسول و غير ايشان اختصاص داده تا در آن تصرف نمايند.


دقت در اين بيان اين معنا را هم روشن مى كند كه تعبير از «''' غنائم '''» به «''' انفال '''» كه جمع نفل و به معناى زيادى است ، اشاره است به علت حكم از طريق بيان موضوع اعم آن ، گويا: فرموده است : از تو مساله غنائم را مى پرسند كه عبارت است از زيادتى كه در ميان مردم كسى مالك آن نيست ، و چون چنين است در جوابشان حكم مطلق زيادات و انفال را بيان كن و بگو: همه انفال «''' نه تنها غنائم '''» از آن خدا و رسول او است و لازمه قهريش اين است كه غنيمت هم از آن خدا و رسول باشد.
دقت در اين بيان اين معنا را هم روشن مى كند كه تعبير از «غنائم» به «انفال» كه جمع نفل و به معناى زيادى است ، اشاره است به علت حكم از طريق بيان موضوع اعم آن ، گويا: فرموده است: از تو مساله غنائم را مى پرسند كه عبارت است از زيادتى كه در ميان مردم كسى مالك آن نيست ، و چون چنين است در جوابشان حكم مطلق زيادات و انفال را بيان كن و بگو: همه انفال «نه تنها غنائم» از آن خدا و رسول او است و لازمه قهريش اين است كه غنيمت هم از آن خدا و رسول باشد.


و چه بسا به همين بيان اين معنا تاييد شود كه الف و لام در لفظ الانفال اولى ، الف و لام عهد و در الانفال دومى براى جنس و يا براى استغراق بوده باشد، و روشن شود سر اينكه چرا فرمود: «''' قل الانفال '''» و نفرمود: «''' قل هى لله و الرسول : (( بگو آن براى خدا و رسول است '''» )).
و چه بسا به همين بيان اين معنا تاييد شود كه الف و لام در لفظ الانفال اولى ، الف و لام عهد و در الانفال دومى براى جنس و يا براى استغراق بوده باشد، و روشن شود سر اينكه چرا فرمود: «قل الانفال» و نفرمود: «قل هى لله و الرسول: بگو آن براى خدا و رسول است».


و نيز به اين بيان روشن مى شود كه جمله «''' قل الانفال لله و الرسول '''» يك حكم عمومى را متضمن است كه به عموم خود، هم غنيمت را شامل مى شود، و هم ساير اموال زيادى در جامعه را، از قبيل سرزمين هاى تخليه شده و دهات متروكه و قله كوهها و بستر رودخانه ها و خالصه جات پادشاهان و اموال اشخاص بى وارث ، و از همه اين انواع تنها غنيمت جنگى متعلق به جهادكنندگان به دستور پيغمبر است ، و مابقى در تحت ملكيت خدا و رسول او باقى است .
و نيز به اين بيان روشن مى شود كه جمله «قل الانفال لله و الرسول» يك حكم عمومى را متضمن است كه به عموم خود، هم غنيمت را شامل مى شود، و هم ساير اموال زيادى در جامعه را، از قبيل سرزمين هاى تخليه شده و دهات متروكه و قله كوهها و بستر رودخانه ها و خالصه جات پادشاهان و اموال اشخاص بى وارث ، و از همه اين انواع تنها غنيمت جنگى متعلق به جهادكنندگان به دستور پيغمبر است ، و مابقى در تحت ملكيت خدا و رسول او باقى است .


اين آن معنايى است كه دقت در آيات كريمه فوق آن افاده مى كند، و ليكن مفسرين درباره آنها حرفهاى ديگرى زده اند كه نقل آنها و اشكال و نقض در آنها فايده اى ندارد، و خواننده خود مى تواند براى اطلاع از آن اقوال به تفاسير مطول مراجعه نمايد.
اين آن معنايى است كه دقت در آيات كريمه فوق آن افاده مى كند، و ليكن مفسرين درباره آنها حرف هاى ديگرى زده اند كه نقل آنها و اشكال و نقض در آنها فايده اى ندارد، و خواننده خود مى تواند براى اطلاع از آن اقوال به تفاسير مطول مراجعه نمايد.
<span id='link6'><span>
<span id='link6'><span>


۱۶٬۹۰۷

ویرایش