۱۶٬۹۰۷
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
<span id='link5'><span> | <span id='link5'><span> | ||
==بيان عدم منافات بين آيات مربوط به غنيمت و | ==بيان عدم منافات بين آيات مربوط به غنيمت و خمس، با آيه: «قل الانفال لله و الرسول» == | ||
و از همين بيان به خوبى برمى آيد كه آيه شريفه ناسخ آيه | و از همين بيان به خوبى برمى آيد كه آيه شريفه ناسخ آيه «فكلوا مما غنمتم...» نيست ، بلكه مبين معناى آن و تفسير آن است ، و جمله «فكلوا» كنايه از مالكيت قانونى ايشان به غنيمت نيست ، بلكه مراد از آن اذن در تصرف ايشان در غنيمت و تمتعشان از آن است ، مگر اينكه رسول خدا(صلى الله عليه و آله) آن را در ميان ايشان تقسيم كند، كه در اينصورت البته مالك مى شوند. | ||
و نيز روشن مى گردد كه آيه | و نيز روشن مى گردد كه آيه «و اعلموا انما غنمتم من شئ فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى...» ناسخ براى آيه «قل الانفال لله و الرسول...» نيست ، بلكه تاثيرى كه نسبت به جهاد كنندگان دارد اين است كه ايشان را از خوردن و تصرف در تمامى غنيمت منع مى كند، چون بعد از نزول «الانفال لله و الرسول» - و با اينكه قبلا دانسته بودند كه انفال ملك خدا و رسول است - و از آيه «انما غنمتم» غير اين را نمى فهميدند، و آيه «قل الانفال لله و الرسول» هم غير اين را نمى رساند كه اصل ملك انفال از خدا و رسول است ، بدون اين كه كوچكترين تعرضى نسبت به كيفيت تصرف در آن و جواز خوردن و تمتع از آن را داشته باشد، خوب ، وقتى متعرض اين جهات نبود، پس با آيه «انما غنمتم...» هيچ منافاتى ندارد تا كسى بگويد آيه «انما غنمتم...» ناسخ آن است. | ||
پس از مجموع اين سه آيه اين معنا استفاده مى شود كه اصل ملكيت در غنيمت از آن خدا و رسول است ، و خدا و رسول چهار پنجم آن را در اختيار | پس از مجموع اين سه آيه اين معنا استفاده مى شود كه اصل ملكيت در غنيمت از آن خدا و رسول است ، و خدا و رسول چهار پنجم آن را در اختيار جهاد كنندگان گذارده اند تا با آن ارتزاق نموده ، و آن را تملك نمايند، و يك پنجم آن را به خدا و رسول و خويشاوندان رسول و غير ايشان اختصاص داده تا در آن تصرف نمايند. | ||
دقت در اين بيان اين معنا را هم روشن مى كند كه تعبير از | دقت در اين بيان اين معنا را هم روشن مى كند كه تعبير از «غنائم» به «انفال» كه جمع نفل و به معناى زيادى است ، اشاره است به علت حكم از طريق بيان موضوع اعم آن ، گويا: فرموده است: از تو مساله غنائم را مى پرسند كه عبارت است از زيادتى كه در ميان مردم كسى مالك آن نيست ، و چون چنين است در جوابشان حكم مطلق زيادات و انفال را بيان كن و بگو: همه انفال «نه تنها غنائم» از آن خدا و رسول او است و لازمه قهريش اين است كه غنيمت هم از آن خدا و رسول باشد. | ||
و چه بسا به همين بيان اين معنا تاييد شود كه الف و لام در لفظ الانفال اولى ، الف و لام عهد و در الانفال دومى براى جنس و يا براى استغراق بوده باشد، و روشن شود سر اينكه چرا فرمود: | و چه بسا به همين بيان اين معنا تاييد شود كه الف و لام در لفظ الانفال اولى ، الف و لام عهد و در الانفال دومى براى جنس و يا براى استغراق بوده باشد، و روشن شود سر اينكه چرا فرمود: «قل الانفال» و نفرمود: «قل هى لله و الرسول: بگو آن براى خدا و رسول است». | ||
و نيز به اين بيان روشن مى شود كه جمله | و نيز به اين بيان روشن مى شود كه جمله «قل الانفال لله و الرسول» يك حكم عمومى را متضمن است كه به عموم خود، هم غنيمت را شامل مى شود، و هم ساير اموال زيادى در جامعه را، از قبيل سرزمين هاى تخليه شده و دهات متروكه و قله كوهها و بستر رودخانه ها و خالصه جات پادشاهان و اموال اشخاص بى وارث ، و از همه اين انواع تنها غنيمت جنگى متعلق به جهادكنندگان به دستور پيغمبر است ، و مابقى در تحت ملكيت خدا و رسول او باقى است . | ||
اين آن معنايى است كه دقت در آيات كريمه فوق آن افاده مى كند، و ليكن مفسرين درباره آنها | اين آن معنايى است كه دقت در آيات كريمه فوق آن افاده مى كند، و ليكن مفسرين درباره آنها حرف هاى ديگرى زده اند كه نقل آنها و اشكال و نقض در آنها فايده اى ندارد، و خواننده خود مى تواند براى اطلاع از آن اقوال به تفاسير مطول مراجعه نمايد. | ||
<span id='link6'><span> | <span id='link6'><span> | ||
ویرایش