۱۶٬۲۸۷
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
<span id='link165'><span> | <span id='link165'><span> | ||
== | ==بحث روايتى == | ||
در كتاب فقيه از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: هيچ قومى در ميان خود قرعه نينداختند، و امر خود را به خدا واگذار نكردند، مگر آنكه آنچه حق بود از قرعه بيرون آمد. و نيز فرموده : چه حكمى بالاتر از حكم قرعه و عادلانه تر از آن است ؟ وقتى اشخاص امر خود را به خدا واگذارند، آيا اين خداى سبحان نيست كه مى فرمايد: ((فساهم فكان من المدحضين ((؟. | در كتاب فقيه از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: هيچ قومى در ميان خود قرعه نينداختند، و امر خود را به خدا واگذار نكردند، مگر آنكه آنچه حق بود از قرعه بيرون آمد. و نيز فرموده : چه حكمى بالاتر از حكم قرعه و عادلانه تر از آن است ؟ وقتى اشخاص امر خود را به خدا واگذارند، آيا اين خداى سبحان نيست كه مى فرمايد: ((فساهم فكان من المدحضين ((؟. | ||
و در كتاب بحار از كتاب بصائر نقل كرده كه او به سند خود از حبه عرنى روايت كرده كه گفت : امير المؤ منين (عليه السلام ) فرمود: خداى تعالى ولايت مرا بر همه اهل آسمانها و اهل زمين عرضه كرد، جمعى بدان اقرار و جمعى ديگر انكار كردند. يونس از آنان بود كه انكار كرد و خدا او را به همين سبب در شكم ماهى حبس نمود، تا سرانجام اقرار نمود. | و در كتاب بحار از كتاب بصائر نقل كرده كه او به سند خود از حبه عرنى روايت كرده كه گفت : امير المؤ منين (عليه السلام ) فرمود: خداى تعالى ولايت مرا بر همه اهل آسمانها و اهل زمين عرضه كرد، جمعى بدان اقرار و جمعى ديگر انكار كردند. يونس از آنان بود كه انكار كرد و خدا او را به همين سبب در شكم ماهى حبس نمود، تا سرانجام اقرار نمود. | ||
مؤ لف : در معناى اين روايت ، روايات ديگرى نيز هست ، و مراد از اين ولايت ، ولايت كلى الهى است كه خود امير المؤ منين (صلوات اللّه عليه ) اولين كسى است از اين امت كه فتح باب آن كرد و آن عبارت از آن است كه خدا قائم مقام بندهاى ، در تدبير امر او گردد، و در نتيجه ، آن بنده جز به سوى خدا توجه نكند، و جز خواست خدا را نخواهد و اين مقام را با پيمودن طريق عبوديت به بنده مى دهند، طريقى كه بنده را به حدى ميرساند كه خالص براى خدا مى شود، و به غير از خدا، احدى از آن بنده سهم نمى برد. | مؤ لف : در معناى اين روايت ، روايات ديگرى نيز هست ، و مراد از اين ولايت ، ولايت كلى الهى است كه خود امير المؤ منين (صلوات اللّه عليه ) اولين كسى است از اين امت كه فتح باب آن كرد و آن عبارت از آن است كه خدا قائم مقام بندهاى ، در تدبير امر او گردد، و در نتيجه ، آن بنده جز به سوى خدا توجه نكند، و جز خواست خدا را نخواهد و اين مقام را با پيمودن طريق عبوديت به بنده مى دهند، طريقى كه بنده را به حدى ميرساند كه خالص براى خدا مى شود، و به غير از خدا، احدى از آن بنده سهم نمى برد. | ||
و ظاهر عمل يونس (عليه السلام ) - همان طور كه گفتيم - ظاهرى بود كه مرضى خدا نبود و نمى شد آن را به اراده خدا نسبت داد، و به همين جهت خدا او را مبتلا كرد، تا به ظلمى او به نفس خود كرد اعتراف كند آرى خداى سبحان منزه است از اراده مثل اين كارها. | و ظاهر عمل يونس (عليه السلام ) - همان طور كه گفتيم - ظاهرى بود كه مرضى خدا نبود و نمى شد آن را به اراده خدا نسبت داد، و به همين جهت خدا او را مبتلا كرد، تا به ظلمى او به نفس خود كرد اعتراف كند آرى خداى سبحان منزه است از اراده مثل اين كارها. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۵۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۵۸ </center> | ||
پس بلايا و محنتهايى كه اولياى خدا بدان مبتلا مى شوند، تربيتى است الهى كه خدا به وسيله آن بلايا، ايشان را تربيت مى كند و به حد كمال مى رساند و درجاتشان را بالا مى برد، هر چند كه بعضى از آن بلايا جهات ديگر داشته باشند كه بتوان آن را مؤ اخذه و عقاب ناميد، و اين خود معروف است كه گفته اند: البلاء للولاء - بلا لازمه ولايت و دوستى است . | پس بلايا و محنتهايى كه اولياى خدا بدان مبتلا مى شوند، تربيتى است الهى كه خدا به وسيله آن بلايا، ايشان را تربيت مى كند و به حد كمال مى رساند و درجاتشان را بالا مى برد، هر چند كه بعضى از آن بلايا جهات ديگر داشته باشند كه بتوان آن را مؤ اخذه و عقاب ناميد، و اين خود معروف است كه گفته اند: البلاء للولاء - بلا لازمه ولايت و دوستى است . | ||
مؤ يد اين معنا حديثى است كه صاحب كتاب علل به سند خود از ابى بصير آورده ، كه گفت : به امام صادق (عليه السلام ) عرضه داشتم : به چه علت خدا عذاب را از قوم يونس برداشت با اينكه تا بالاى سرشان آمد، و بر سرشان سايه افكند و اين معامله را با هيچ قومى ديگر نكرد؟ | مؤ يد اين معنا حديثى است كه صاحب كتاب علل به سند خود از ابى بصير آورده ، كه گفت : به امام صادق (عليه السلام ) عرضه داشتم : به چه علت خدا عذاب را از قوم يونس برداشت با اينكه تا بالاى سرشان آمد، و بر سرشان سايه افكند و اين معامله را با هيچ قومى ديگر نكرد؟ | ||
در جواب فرمود: براى اينكه در علم خداى تعالى اين معنا بود كه به زودى عذاب را از آنان برمى گرداند، به خاطر اينكه توبه مى كنند. و اگر اين جريان را به اطلاع يونس نرساند، براى اين بود كه يونس فارغ براى عبادت او باشد، و در شكم ماهى به مناجات با او بپردازد، و در عوض مستوجب ثواب و كرامت او گردد. | در جواب فرمود: براى اينكه در علم خداى تعالى اين معنا بود كه به زودى عذاب را از آنان برمى گرداند، به خاطر اينكه توبه مى كنند. و اگر اين جريان را به اطلاع يونس نرساند، براى اين بود كه يونس فارغ براى عبادت او باشد، و در شكم ماهى به مناجات با او بپردازد، و در عوض مستوجب ثواب و كرامت او گردد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۵۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۵۹ </center> | ||
<span id='link166'><span> | <span id='link166'><span> | ||
==آيات ۱۴۹ - ۱۸۲ سوره صافات == | ==آيات ۱۴۹ - ۱۸۲ سوره صافات == | ||
فَاستَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّك الْبَنَات وَ لَهُمُ الْبَنُونَ(۱۴۹) | فَاستَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّك الْبَنَات وَ لَهُمُ الْبَنُونَ(۱۴۹) |
ویرایش