النبإ ١: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
== نزول == | |||
'''شأن نزول آیات ۱ تا ۲:''' | |||
«شیخ طوسى» گویند: در سبب نزول این آیات گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله هر وقت خبرى که به قریش میداد و یا از اخبار امم گذشته چیزى به آنها مى گفت و نیز موعظه و پند و اندرز میداد، مسخره مى کردند. خداوند پیامبر خود را از گفتار با آنها طى آیه «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیکمْ فِی الْکتابِ»<ref> آیه، ۱۴. سوره نساء که موضوع شأن و نزول آن از تفاسیر روض الجنان و مجمع البیان در صفحه ۲۵۵ ذکر شده است.</ref> نهى فرمود. | |||
از آن به بعد وقتى که پیامبر اصحاب خود را موعظه مینمود و یا اخبار امم گذشته را به آنان میداد، اگر مشرکین وارد میشدند از سخن گفتن خوددارى میفرمود. مشرکین گفتند: یا محمد به خداوند قسم گفتار تو عجیب است و ما خیلى مایل هستیم کلام و حدیث تو را بشنویم. پیامبر فرمود: خداوند مرا نهى نموده است که با شما حدیث و یا خبرى بگویم سپس این آیه نازل گردید.<ref> طبرى صاحب جامع البیان و ابن ابى حاتم در تفسیر خود از حسن بصرى روایت کنند که وقتى که رسول خدا صلى الله علیه و آله مبعوث گردید. مردم از یکدیگر درباره آن پرسش مى کردند سپس این آیه نازل گردید.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۹#link166 | آيات ۱ - ۱۶، سوره نباء]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۹#link166 | آيات ۱ - ۱۶، سوره نباء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۹#link167 | بيان محتواى كلى سوره مباركه نباء]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۹#link167 | بيان محتواى كلى سوره مباركه نباء]] | ||
خط ۳۵: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link173 | (رواياتى در بيان برخى آيات گذشته )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۰#link173 | (رواياتى در بيان برخى آيات گذشته )]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱#link3 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱#link3 | آيه و ترجمه]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱#link4 | تفسير:]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱#link4 | تفسير:]] | ||
خط ۴۱: | خط ۵۲: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱#link6 | ۱ - مساءله ((ولايت )) و ((نبا عظيم )):]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱#link6 | ۱ - مساءله ((ولايت )) و ((نبا عظيم )):]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱#link7 | ۲ - اين همه تكيه بر معاد براى چيست ؟]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱#link7 | ۲ - اين همه تكيه بر معاد براى چيست ؟]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
عَمَّ يَتَساءَلُونَ «1» عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ «2» الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ «3» كَلَّا سَيَعْلَمُونَ «4» ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ «5» | |||
درباره چه از يكديگر مىپرسند؟ از خبر بزرگ. همان كه ايشان در باره آن اختلاف دارند. چنين نيست؛ زود است كه بدانند. باز چنين نيست؛ زود است كه بدانند. | |||
جلد 10 - صفحه 359 | |||
===نکته ها=== | |||
واژه «نبأ» به معناى خبرِ مهم و حتمى است كه از آيات بعد فهميده مىشود مراد از آن خبر برپاشدن قيامت و رستاخيز است. | |||
در روايات، حضرت على عليه السلام به عنوان يكى از مصاديقِ «نَبَأٌ عَظِيمٌ» معرّفى شده است. «1» | |||
درباره معاد، كفار چند گروهند: «الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ» بعضى آنرا محال و برخى بعيد دانسته و برخى ترديد مىورزند و برخى ديگر لجاجت مىكنند. | |||
سؤال، گاهى براى فهميدن مطلب است كه مورد تأييد و تأكيد قرآن است، چنانكه مىفرمايد: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ» «2»* امّا گاهى سؤال، براى ايجاد تشكيك و ترديد در ذهن ديگران است، آنهم در امور قطعى و حتمى مانند وقوع قيامت كه قرآن در اين آيات، آن را مورد مذمّت قرار مىدهد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- شروع سخن با طرح سؤال، در تأثير كلام مؤثّر است. «عَمَّ يَتَساءَلُونَ» | |||
2- تشكيك در قيامت، كار كافران است. «يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ» | |||
3- اگر سوال طبيعى بود بايد جواب داد: يسئلونك ... قل ولى اگر شيطنت بود. | |||
برخورد لازم است. «كَلَّا سَيَعْلَمُونَ» | |||
4- در برابر طعنه و كنايه به مقدّسات و باورهاى قطعى، با قاطعيّت بايد سخن گفت. «كَلَّا» | |||
5- در برابر ترديد، بايد حرف حق را تكرار كرد. كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ... كَلَّا سَيَعْلَمُونَ | |||
6- قيامت دورنيست. «سَيَعْلَمُونَ» (حرف سين رمز نزديك بودن است) | |||
7- قيامت، روز كشف حقائق است. «سَيَعْلَمُونَ» | |||
---- | |||
«1». تفسير نورالثقلين. | |||
«2». نحل، 43. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 360 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
عَمَّ يَتَساءَلُونَ «1» | |||
عَمَّ يَتَساءَلُونَ: از چه چيز مىپرسند كفّار از يكديگر؟ | |||
نكته: عمّ در اصل (عن ما) ماء استفهاميه است. به جهت خفّت الف آنرا حذف كرده و نون را بدل بميم ادغام نموده. و معنى استفهام، تفخيم شان آن چيزى است كه از آن پرسش كردهاند. بعد بيان شأن و تفخيم آن فرمايد: | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
عَمَّ يَتَساءَلُونَ «1» عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ «2» الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ «3» كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ «4» | |||
ثُمَّ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ «5» أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً «6» وَ الْجِبالَ أَوْتاداً «7» وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً «8» وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً «9» | |||
وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً «10» وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً «11» وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً «12» وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً «13» وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً «14» | |||
لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً «15» وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً «16» | |||
ترجمه | |||
از چه سؤال ميكنند از يكديگر | |||
از خبر بزرگى | |||
كه آنان در آن اختلاف دارند | |||
نه چنين است زود است كه بدانند | |||
پس نه چنين است زود است كه بدانند | |||
آيا قرار نداديم زمين را فرشى گسترده | |||
و كوهها را ميخها | |||
و آفريديم شما را جفتها مرد و زن | |||
و قرار داديم خوابتان را آسايش | |||
و قرار داديم شب را پوشش | |||
و قرار داديم روز را وقت معيشت | |||
و بنا كرديم بالاى سر شما هفت طبقه محكم | |||
و قرار داديم چراغى درخشان | |||
و فرو فرستاديم از ابرهاى متراكم بفشار بر يكديگر آب ريزان پى در پى را | |||
تا بيرون آوريم بآن حبوبات و گياه را | |||
و بوستانهائى كه بهم پيچيده باشد درختان آنها. | |||
تفسير | |||
گفتهاند بعد از بعثت حضرت ختمى مرتبت و اخبار او از توحيد خدا و حشر مردم در روز جزا و تلاوت آيات قرآن كفّار مكه از يكديگر بر سبيل تعجّب و انكار سؤال مينمودند كه اين چه سخنانى است محمّد ميگويد لذا خداوند براى اهميّت دادن بقضيّه و آنچه از آن سؤال مينمودند ميفرمايد از چه امر اين مردم از يكديگر سؤال ميكنند و بيان ميفرمايد از خبر بزرگى كه در آن اختلاف دارند و عمّ در اصل عن ما بوده نون قلب بميم و در ميم ادغام شده و الف براى اتّصال ما بحرف جرّ حذف شده و گفتهاند عمده نظر آنها باخبار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از اوضاع | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 331 | |||
قيامت بوده ولى در روايات ائمه اطهار نبأ عظيم بولايت امير المؤمنين عليه السّلام و وجود مبارك آنحضرت تفسير شده و آنكه نبأ و آيتى بزرگتر از او نيست و آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بآن تصريح نموده و ظاهرا نبأ عظيم شامل است تمام معارف حقّه را از توحيد و عدل و نبوّت و امامت و معاد روز قيامت و آنچه را مورد اختلاف است در بين مردم و در روايات بيان مصداق شده كه اختصاص بمعاد داده نشود و اختلاف در مقام امير المؤمنين عليه السّلام بيشتر از ساير معارف حقّه شده لذا با آنحضرت انسب است و بعدا خداوند منع فرموده سؤال از يكديگر را و به اشاره وعده مجازات بر آن داده چون فرموده نه چنين است كه تصوّر نمودهاند بعد از اين ميدانند كه حق است آنچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آن خبر داده و باز تأكيد فرموده اينمعنى را براى مبالغه و بكلمه ثمّ اشاره فرموده به اشدّيّت وعيد دوّم از اوّل و محتمل است اوّل اشاره ببعد از مرگ باشد و دوم اشاره بقيامت و بيان فرموده آيات توحيد و قدرت كامله خود را باين تقريب كه آيا قرار نداديم زمين را بساط گسترده مهيّا براى سكونت و آرامش و تصرّفات شما و نگردانيديم كوهها را ميخهاى محكم زمين تا متزلزل و متمايل به اطراف نگردد و آفريديم شما را جفتها مرد و زن تا با يكديگر مأنوس شويد و نسل شما در زمين باقى بماند و قرار داديم خواب شما را قاطع حس و حركت براى آسايش و استراحت و قرار داديم شب را براى شما مانند پوششى كه مستور دارد شما را از انظار يكديگر اگر بخواهيد از هم مخفى شويد و قمّى ره نقل فرموده كه قرار ميدهد شب را لباس براى روز و قرار داديم روز را وقت معيشت يعنى طلب معاش حلال براى شما و قرار داديم در بالاى سر شما هفت سقف محكم معظم مبرم را كه بمرور ايّام كهنه و خراب نگردد و قرار داديم خورشيد را چراغى پر نور و درخشان و با حرارت كه منافع آن بيشمار است و نازل نموديم از ابرهاى متراكم بفشار بر يكديگر باران شديد پى در پى را تا بيرون آوريم بسبب آن حبوباتى را كه ارزاق مردم است و روئيدنيهائى را كه خوراك حيوانات است و باغهائى را كه درختان سبز و خرّم آن سر در گريبان يكديگر كرده و بهم پيچيده شدهاند اينها همه براى آنستكه شما بوظائف خود عمل نمائيد و مستحق مقام | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 332 | |||
برترى شويد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ | |||
عَمَّ يَتَساءَلُونَ «1» عَنِ النَّبَإِ العَظِيمِ «2» | |||
از چه از يكديگر پرسش ميكنند از خبر بزرگ عظيمي. | |||
عَمَّ عن ما بود نون در ميم ادغام شده عما شده همزه ساقط شده عم شده. | |||
يَتَساءَلُونَ تسائل با سؤال تفاوت دارد سؤال پرسش است که سائل ميگويد و مجيب جواب دهنده است ولي تسائل گفتگو است ميانه جماعتي که از يكديگر پرسش ميكنند. | |||
عَنِ النَّبَإِ العَظِيمِ جواب عم است که آن چيزي که پرسش و سؤال با يكديگر دارند خبر عظيم است مفسرين بعضي گفتند: از قيامت و بعث و عالم آخرت است بقرينه: | |||
إِنَّ يَومَ الفَصلِ كانَ مِيقاتاً در چندين آيه بعد، و بعضي گفتند: از قرآن که خبر از توحيد و تصديق نبي و احكام و بعث و نشور ميدهد، بعضي گفتند: از اثبات صانع و صفات او و ملائكه و بهشت و جهنم و انبياء و اوصياء آنها. لكن در بسياري از اخبار از پيغمبر (ص) | |||
جلد 17 - صفحه 349 | |||
و از امير المؤمنين و از حضرت باقر (ع) و از حضرت صادق (ع) و از حضرت رضا (ع) دارد که: بناء عظيم ولايت و خلافت و وصايت امير المؤمنين است که نقل اينکه اخبار موجب تطويل ميشود و ما فقط بچند حديث اشاره ميكنيم و اكتفاء ميكنيم. | |||
يكي از حضرت رسول که فرمود: | |||
(الامر من بعدي لمن هو مني بمنزلة هارون من موسي فانزل اللّه عم يتساءلون عن النبأ العظيم منهم المصدق بولايته و خلافته و منهم المكذب بها) | |||
ديگر از امير المؤمنين (ع) حديث مفصلي که هم علقمة روايت كرده و هم اصبغ بن نباته که حضرت فرمود: | |||
(انا و اللّه النبأ العظيم الذي هم فيه مختلفون) | |||
و در يكي از آن دو ميفرمايد: | |||
(الذي فيه اختلفتم). | |||
و ديگر از إبن بابويه مسندا از حضرت رضا (ع) از آباء طيبين خود از حضرت رسول (ص) | |||
(قال رسول اللّه (ص) لعلي (ع): يا علي انت حجة اللّه، و انت باب اللّه، و انت الطريق الي اللّه، و انت النبأ العظيم، و انت الصراط المستقيم، و انت المثل الاعلي يا علي انت امام المسلمين و امير المؤمنين و خير الوصيين و سيد الصديقين، يا علي انت الفاروق الاعظم و انت الصديق الاكبر، يا علي انت خليفتي و انت قاضي ديني و انت منجز عداتي يا علي انت المظلوم بعدي، يا علي انت مفارق، يا علي انت مهجور اشهد اللّه و من حضر من امتي ان حزبك حزبي و حزبي حزب اللّه و ان حزب اعدائك حزب الشيطان). | |||
اقول: الف و لام النبأ الف و لام عهد است و نبأ مفرد است قضيه شخصيه است عموم ندارد، و مسأله ولايت روح اسلام است، و اسلام بدون ولايت فقط يك مجسمه بي روح و يك جسد مرده است، و قبلا ما مثل زديم اسلام را به يك درخت عظيم که ريشه آن اصول عقائد است و قامت او اخلاق حميده و شاخ و برگ او احكام اسلامي و فروع ديني است لكن اينکه درخت ميوه و ثمر ندارد تا پيوند ولايت باو نخورد و شاخ و برگها پيوند نخورده او را از او جدا نكنند تا اينکه پيوند رشد كند و ميوه دهد، و با اينکه بيان و اينکه همه اخبار جايي بر كلام مفسرين باقي نميماند و اللّه العالم. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 1)- خبر مهم! در نخستین آیه سوره به عنوان یک استفهام آمیخته با تعجب میفرماید: «آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال میکنند»؟ (عم یتساءلون). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||