الرحمن ٢: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link106 | آيا ۱ - ۳۰، سوره الرحمن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link106 | آيا ۱ - ۳۰، سوره الرحمن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link107 | غرض و مفاد سوره مباركه الرحمن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link107 | غرض و مفاد سوره مباركه الرحمن]] | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link121 | دو دريا على و فاطمه عليه السلام و لؤ لؤ و مرجان حسن و حسين عليه السلام اند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link121 | دو دريا على و فاطمه عليه السلام و لؤ لؤ و مرجان حسن و حسين عليه السلام اند]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۵#link40 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۵#link40 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» | |||
خداوندِ رحمان، قرآن را آموخت. | |||
===نکته ها=== | |||
خداوند، رحمان است. «الرَّحْمنُ» | |||
پيامبرش، مايهى رحمت است. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «1» | |||
قرآنش نيز رحمت است. «وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»* «2» | |||
«رحمن» نام مخصوص خداوند است كه 169 بار در قرآن آمده و 114 مرتبه در هر «بِسْمِ اللَّهِ»* تكرار شده است. | |||
در مواردى از قرآن، كلمه «الرَّحْمنُ» به جاى «الله» بكار رفته است: | |||
«قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً»* «3»؛ «قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً»* «4» | |||
«أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ»* «5»؛ «يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ» «6» | |||
«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ» «7» | |||
در آيين سخنورى و نگارش، سر فصل سخن، نشانه و نمودار تمام سخن است. در اينجا نيز چون سوره نگاهى به نعمتهاى الهى دارد، در آغاز آن «الرَّحْمنُ» آمده است. | |||
---- | |||
«1». انبياء، 107. | |||
«2». اسراء، 82. | |||
«3». بقره، 116. | |||
«4». مريم، 88. | |||
«5». انعام، 47. | |||
«6». مريم، 45. | |||
«7». اسراء، 110. | |||
جلد 9 - صفحه 373 | |||
قرآن، بايد محور امور باشد. در سوره قبل (قمر)، بارها آسان بودن قرآن مطرح شد: «لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ»* در اين سوره خدا، اولين معلّم آن معرّفى مىشود. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ» | |||
علمى جلوهى رحمت است كه آموزش خدا باشد. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ» | |||
علمى جلوهى رحمت است كه جامع باشد. «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» «1» | |||
علمى جلوهى رحمت است كه پاداشى از ما نخواهد و بر اساس رحمت باشد. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ» | |||
علمى جلوهى رحمت است كه در هر زمان كاربرد داشته باشد. | |||
علمى جلوهى رحمت است كه بصيرت آفرين و تقوا آفرين باشد. | |||
علمى جلوهى رحمت است كه سعادت فرد و جامعه و اين جهان و آن جهان را تأمين كند. | |||
تعليم قرآن توسّط خداوند «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»، يعنى: | |||
تعليم حقّ. «نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ» «2» | |||
تعليم داورى. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ» «3» | |||
تعليم آنچه فراگيرى آن از راههاى عادّى ممكن نيست. «وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» «4» | |||
تعليم برهان. «قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ» «5» | |||
تعليم عمل صالح. وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ ... إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ «6» | |||
تعليم موعظه، شفاى دل، هدايت و رحمت. «قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» «7» | |||
تعليم غيب. «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ»* «8» | |||
تعليم بهترين داستانها. «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ» «9» | |||
تعليم شناخت حقايق. «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» «10» | |||
تعليم برترينها. «وَ لا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً» «11» | |||
---- | |||
«1». نحل، 89. | |||
«2». آل عمران، 3. | |||
«3». نساء، 105. | |||
«4». نساء، 113. | |||
«5». نساء، 174. | |||
«6». اعراف، 170. | |||
«7». يونس، 57. | |||
«8». يوسف، 102. | |||
«9». يوسف، 3. | |||
«10». نحل، 89. | |||
«11». فرقان، 33. | |||
جلد 9 - صفحه 374 | |||
تعليم ميزان شناخت حق از باطل. «أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ» «1» | |||
تعليم سالمترين سخن. «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» «2» | |||
تعليم موعظه. «فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ» «3» | |||
تعليم رشد. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» «4» | |||
تعليم كتابى كه بقاى آن بيمه شده است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» «5» | |||
سرچشمه قرآن: | |||
قدرت و عظمت: «تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى» «6» | |||
عزّت و حكمت: «تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ»* «7» | |||
لطف و رحمت: «تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» «8» | |||
ربوبيّت و رشد: «تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ»* «9» | |||
===پیام ها=== | |||
1- خداوند، اولين معلّم قرآن است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» | |||
2- شريعت، بر اساس رحمت است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» | |||
3- شبهات را بايد پاسخ داد. در برابر كسانى كه مىگويند: قرآن را بشرى به پيامبر آموخته است: «يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» «10»، بايد گفت: خدا آموخت. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» | |||
4- تعليم قرآن به انسان، جلوهاى از رحمت الهى است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» | |||
5- معلّمى، شأن خداوند است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» | |||
6- كار تعليم و تعلّم، بايد بر اساس محبّت و رحمت باشد. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» 7- قرآن، قابل درك و شناخت براى بشر است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ» | |||
---- | |||
«1». شورى، 17. | |||
«2». فصّلت، 42. | |||
«3». ق، 45. | |||
«4». جن، 2. | |||
«5». حجر، 9. | |||
«6». طه، 4. | |||
«7». زمر، 1. | |||
«8». فصّلت، 2. | |||
«9». واقعه، 80. | |||
«10». نحل، 103. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 375 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» | |||
عَلَّمَ الْقُرْآنَ: 1- خداى بخشاينده تعليم فرموده قرآن را به حبيب خود حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله. 2- ابن عباس گفته خداى تعالى قرآن را نشانه نبوت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله گردانيد. 3- به تعليم خدا تمكين داد و آسان گردانيد تعلم قرآن را به ايجاد علم نزد ممارست و مداومت آن. | |||
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است خداى تعالى افاضه فرمود علم قرآن را به آن حضرت، و ردّ است بر قول كسانى كه جسارت نمودند كه حبر و يسار قرآن را تعليم حضرت نمودند، و اين از عقل دور باشد، قرآنى كه جامع علوم اولين و آخرين است، كسى دانسته باشد مگر بوحى الهى و آن هم از خصايص پيغمبر است نه غير. | |||
---- | |||
«1» مجمع البيان ج 5 ص 197. | |||
جلد 12 - صفحه 399 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» خَلَقَ الْإِنْسانَ «3» عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4» | |||
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6» وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8» وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9» | |||
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13» | |||
ترجمه | |||
خداوند بخشنده | |||
تعليم داد قرآن را | |||
آفريد انسان را | |||
آموخت باو بيان را | |||
خورشيد و ماه بحساب معيّنى سير ميكنند | |||
و گياه و درخت سجده مينمايند | |||
و آسمان را برافراشت و قرار داد ميزان عدل را | |||
تا تجاوز ننمائيد در آن ميزان | |||
و بر پا داريد سنجيدن را بعدل و كم مكنيد ميزان را | |||
و زمين را گسترانيد براى مردمان | |||
در آن است ميوه و درخت خرماى داراى غلافها | |||
و حبوبات داراى برگ خشك و رستنى خوشبوى | |||
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد. | |||
تفسير | |||
خداوندى كه بخشش بيمنتهاى او شامل حال دوست و دشمن شده چون در اين سوره مباركه بيان نعم و آلاء خود را فرموده افتتاح نموده است آنرا باين نام نامى خود و آنكه تعليم فرموده قرآن را كه سرمايه سعادت بشر است به پيغمبر خود و خلق فرموده انسان را كه اشرف مخلوقات است و تعليم فرموده باو اخبار از ما في الضمير را به بيان و نطق گويا كه مميّز آن از ساير- حيوانات است و آنكه آفتاب و ماه را بحساب معيّن مقدّرى در مسير خودشان سير داده و ميدهد و از آن فصول چهارگانه و سال شمسى و قمرى و ماههاى هلالى كه ميزان براى حساب ايّام معدود و بدو و ختم آن در افق مشهود است بعمل ميآيد و امور كائنات بآن منظّم ميگردد و فوائد و منافع و خواص و آثار اين دو نيّر در عالم بقدرى است كه كسى از عهده بيان آن بر نميآيد و كلمه حسبان مصدر يا جمع | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 111 | |||
حساب است و هر چه از زمين برويد خواه بىساق باشد كه آنرا نجم گويند و خواه با ساق كه آنرا شجر خوانند ذاتا و طبعا مطيع و منقاد و خافض و رافع و راكع و ساجد در پيشگاه الهى ميباشد و در اين جمله لطف بيان عجيبى بكار رفته چون نجم معناى معروف آن كه ستاره است مناسب با شمس و قمر است و معناى غير معروف آن كه گياه است مناسب با شجر و تمام روئيدنيها علاوه بر انقياد طبعى كه از امر خدا دارند خفض و رفع و ركوع و سجودى بفرمان باد كه يكى از گماشتگان الهى بر آنها است دارند كه اين محسوس و آن معقول است چنانچه تناسب نجم با شمس و قمر آشكار و با شجر مخفى است و آسمان را رفيع فرمود براى آنكه محلّ ملائكه و منشأ صدور احكام و مقام اولياء عظام و خيمه سبز پرنقش و نگار مرتفعى بر سر بندگان افراشته باشد و ميزان عدل را كه قانون شرع مطهّر است جعل و وضع فرمود و نازل كرد بتوسط جبرئيل بر خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا مردم تجاوز از انصاف و عدل با يكديگر ننمايند و براى تأكيد اين معنى فرموده و برپا داريد اى بندگان من و اى اولياء امور سنجيدن بعدل را و بهيچ وجه تا ميتوانيد نگذاريد خللى در اركان آن روى دهد و كم و كاست نكنيد از آن ميزان در معامله با احدى و تكرار لفظ ميزان و اكتفا ننمودن بضمير و نهى از زياده اوّلا و نقيصه اخيرا و تصريح به نگاهدارى آن در حدّ اعتدال بين آن دو جمله براى اهتمام بشأن قانون و لزوم رعايت آن در هر حال است علاوه بر آنكه ممكن است گفته شود مراد از ميزان اوّل عدل است كه بآن آسمان و زمين برپا است و مراد از ميزان دوم انصاف است و هر چه بآن چيزى سنجيده شود و مراد از ميزان سوّم ترازو است و زمين را وضع و پهن فرمود براى خلق از جنّ و انس تا در آن سكونت و سير نمايند و خدا را عبادت و اطاعت كنند و در آن انواع و اقسام ميوه تابستانى و زمستانى مناسب با حال و مزاج اهل هر بلدى موجود است و در مدينه طيّبه كه محل نزول اين سوره است و جزيرة العرب كه قرآن بلسان اهالى آن نازل شده درخت خرما بيشتر است و خرما در بدو ظهورش در غلافها و جلدهائى است كه براى حفظ آن و سهولت چيدنش مفيد است و نيز در آن جنس حبوبات كه | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 112 | |||
مشتمل بر انواع و اصناف بيشمار است از قبيل گندم و جو و برنج و عدس و لوبيا و غيرها كه بر همه حب اطلاق ميشود وجود دارد و هر يك از آنها داراى برگهائى هستند كه براى حفظ آنها نافع است و بعد از خشك شدن مانند كاه بمصارف لازمى ميرسد و نيز در زمين انواع گياههاى مأكول خوشبو است كه بآنها ريحان اطلاق ميشود و بعد از ذكر اين نعم بىپايان براى اهل زمين از جن و انس خداوند خطاب بآن دو فرموده ميفرمايد پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكر ميشويد و تكذيب ميكنيد نعمت بودن آن را و وجه تكرار اين آيه شريفه در اين سوره علاوه بر آنچه در سوره سابقه در چند موضع ذكر شد آنستكه بعد از ذكر نعمتهاى متعدّده تقرير آن در اذهان كسانيكه مشمول آن نعمند براى تأكيد در اداء شكرگزارى و اجتناب از كفران لازم و مناسب و اين طرز كلام در بين خطبا و بلغا و شعرا معمول و متعارف است و احتياج بتكلّفى كه مفسّرين براى اختلاف معنوى آلاء در موارد مكرّره فرمودهاند ندارد و بعد از شنيدن اين آيه مناسب است گفته شود لا بشىء من نعمك ربّنا نكذّب و الحمد للّه رب العالمين و آلاء جمع الى بكسر و فتح بمعناى نعمت است و در بعضى از روايات بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه اعظم نعمند تفسير شده. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ | |||
الرَّحمنُ «1» عَلَّمَ القُرآنَ «2» خَلَقَ الإِنسانَ «3» عَلَّمَهُ البَيانَ «4» | |||
گفتند: آيه مستقله است و خبر مبتداء محذوف است که (اللّه هو الرحمن) و رحمن از اسامي مختصه بذات مقدّس او است اطلاق بر غير نميشود بخلاف رحيم که بر غير هم اطلاق ميشود، زيرا رحمن دلالت بر سعه رحمت ميكند که فرو گرفته كلّ شيء را، چنانچه ميفرمايد: وَ رَحمَتِي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ اعراف آيه 155 رَبَّنا وَسِعتَ كُلَّ شَيءٍ رَحمَةً وَ عِلماً مؤمن آيه 7 و ما در مجلد اول در سوره حمد در تفسير بسمله مفصلا بيان كردهايم. | |||
جلد 16 - صفحه 370 | |||
قرآن نصوصي دارد که واجب الاتباع است و ظواهري دارد که حجّت است بعد از فحص از مخصّصات و مقيدات و قرائن مجاز و متشابهات که ميفرمايد: | |||
وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ الي قوله تعالي وَ ما يَعلَمُ تَأوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي العِلمِ آل عمران آيه 5، و بواطني دارد هفت بطن الي هفتاد بطن که علم به جميع بواطن احدي ندارد جز رسول خدا و ائمّه اطهار که مفاد. | |||
عَلَّمَ القُرآنَ علم به جميع قرآن نص، ظاهر، محكم، متشابه، بواطن قرآن را شامل ميشود لذا در اخبار تفسير به امير المؤمنين كردند و اينکه بيان مصداق است و نيز در اخبار داريم ميفرمايد | |||
(لا يعرف القرآن الا من خوطب به). | |||
اگر مراد نوع انسان باشد مراد از علمه البيان بيان ما في الضمير است که قوه ناطقه باشد که گفتند: (الانسان حيوان ناطق) که آنچه در دل دارد ميتواند به زبان ظاهر كند و اگر مراد انسان كامل باشد که شخص شخيص پيغمبر اكرم است زيرا كفّار و مشركين و اهل ضلالت که بكلي از انسانيت خارج شدند أُولئِكَ كَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ اعراف آيه 178 إِن هُم إِلّا كَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ فرقان آيه 46 و اما مؤمنين و لو مقام انسانيت را دست آوردند لكن به هر درجه که باشند باز نقصان دارند فقط انسان كامل معصومين هستند انبياء و ائمه اطهار و اوصياء انبياء و اكمل از كلّ وجود مقدّس ختمي مرتبت است پس مراد از علمه البيان علم ما کان و ما يکون است که در دعاء ندبه ميخواني | |||
(و علمته علم ما کان و ما يکون الي انقضاء خلقك) | |||
و از خود آن حضرت است فرمود: | |||
(ما من شيء يقربكم الي الجنة و يبعدكم عن النار الّا فقد امرتكم به و ما من شيء يبعدكم عن الجنة و يقربكم الي النار الا فقد نهيتكم عنه). | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 2)- «قرآن را تعلیم فرمود» (عَلَّمَ الْقُرْآنَ). | |||
ج5، ص47 | |||
و به این ترتیب نخستین و مهمترین نعمت را همان «تعلیم قرآن» بیان میکند. | |||
و جالب این که نعمت «تعلیم قرآن» را حتی قبل از مسأله «خلقت انسان» و «تعلیم بیان» ذکر کرده، در حالی که از نظر ترتیب طبیعی باید نخست اشاره به مسأله آفرینش انسان، و بعد نعمت تعلیم بیان، و سپس نعمت تعلیم قرآن شود، اما عظمت قرآن ایجاب کرده که بر خلاف این ترتیب طبیعی نخست از آن سخن گوید. | |||
این آیه در ضمن پاسخی است به مشرکان عرب که وقتی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نام «رحمن» را بیان کرد و آنها را دعوت به سجده برای خداوند رحمن نمود آنها به عنوان بهانه جوئی گفتند: «وَ مَا الرَّحْمنُ رحمن چیست»؟ (فرقان/ 60). | |||
قرآن میگوید خداوند رحمن کسی است که قرآن را تعلیم فرموده، انسان را آفریده، و تعلیم بیان به او کرده است. | |||
به هر حال نام «رحمن» بعد از نام «اللّه» گستردهترین مفهوم را در میان نامهای پروردگار دارد، زیرا میدانیم خداوند دارای دو رحمت است: «رحمت عام» و «رحمت خاص» نام «رحمن» اشاره به «رحمت عام» اوست که همگان را شامل میشود، و نام «رحیم» اشاره به «رحمت خاص» اوست که مخصوص اهل ایمان و طاعت است، و شاید به همین دلیل نام «رحمن» بر غیر خدا هرگز اطلاق نمیشود- مگر این که با کلمه «عبد» همراه باشد- ولی وصف «رحیم» به دیگران نیز گفته میشود، چرا که هیچ کس دارای رحمت عام جز او نیست، اما رحمت خاص هر چند به صورت ضعیف در میان انسانها و موجودات دیگر نیز وجود دارد. | |||
در این که خداوند قرآن را به چه کسی تعلیم کرده؟ از آنجا که این سوره بیانگر رحمتهای الهی به جن و انس است و لذا 31 بار بعد از ذکر بخشهایی از این نعمتها از آنها سؤال میکند «کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید» مناسب است که بگوئیم خدا این قرآن را به وسیله پیامبر بزرگش محمد صلّی اللّه علیه و آله به جن و انس تعلیم فرمود. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||