محمد ٣: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۶#link227 | آيات ۱ - ۶، سوره محمد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۶#link227 | آيات ۱ - ۶، سوره محمد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۶#link228 | اضلال و ابطال اعمال كافران ، و در مقابل ، پرده كشيدن بر سيئات مؤ منان صالح العمل و اصلاح قلب ايشان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۶#link228 | اضلال و ابطال اعمال كافران ، و در مقابل ، پرده كشيدن بر سيئات مؤ منان صالح العمل و اصلاح قلب ايشان]] | ||
خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۷#link232 | (رواياتى درباره اسير گرفتن كفار، و شاءننزول آيه : ((و الذين قتلوا فى سبيل الله ...)))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۷#link232 | (رواياتى درباره اسير گرفتن كفار، و شاءننزول آيه : ((و الذين قتلوا فى سبيل الله ...)))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۹#link174 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۹#link174 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ «3» | |||
اين (دو گونه سرانجام) به خاطر آن است كه كسانى كه كفر ورزيدند، از باطل پيروى كردند و كسانى كه ايمان آوردند، از همان حقى كه از طرف پروردگارشان (نازل شده) است پيروى نمودند. اين گونه خداوند براى (بيدارى) مردم، مثال حالشان را بيان مىكند. | |||
===نکته ها=== | |||
مقايسه و تفكيك ميان سرانجام كافران و مؤمنان، يكى از شيوههاى تربيتى قرآن است كه در اين چند آيه مكرّر بيان شده است. | |||
در اين آيه، ايمان و كفر بر اساس حق و باطل از يكديگر جدا شدهاند كه بيانگر منطق قرآن در برخورد با مخالفان است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- سرنوشت و عاقبت خوب يا بد انسان، تابع افكار و اعمال اوست. «أَضَلَ | |||
جلد 9 - صفحه 63 | |||
أَعْمالَهُمْ ... أَصْلَحَ بالَهُمْ- ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ ...» | |||
2- باطلگرايى، زمينه گرايش به كفر است. «الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ» | |||
3- هر راهى كه در مقابل حقّ قرار گيرد، باطل و بى اساس است و ميان حق و باطل، راه سومى وجود ندارد. اتَّبَعُوا الْباطِلَ ... اتَّبَعُوا الْحَقَ | |||
4- باطل، از ناحيه انسان است و به خدا نسبتى ندارد ولى حق از سوى خداوند است و حقايق آسمانى پوچ نيستند. «الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ» | |||
5- مصداق بارز و روشن حقّ، قرآن است. «اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ» (در آيه قبل خوانديم: «بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ») | |||
6- استفاده از مثال و بيان عوامل سعادت و شقاوت انسان در قالب تمثيل، از اصول تربيتى قرآن است. ذلِكَ بِأَنَ ... كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ «3» | |||
چون آيات قرآنى عبرت به عموم لفظ است بنابراين شامل است تمام كسانى كه ولايت حضرت امير المؤمنين عليه السّلام را دارا باشند. | |||
---- | |||
«1» تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 301، انتشارات كتابفروشى علّامه قم. | |||
جلد 12 - صفحه 103 | |||
ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: آن ابطال اعمال كفار و گذشت از گناهان مؤمنان به سبب آنست كه آنانكه كافر شدند، اتَّبَعُوا الْباطِلَ: پيروى كردند باطل را كه گمراهى و راه شيطان است، وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا: و بدرستى كه آنانكه ايمان آوردند، اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ: پيروى كردند حق را يعنى قرآن يا اسلام را كه از جانب پروردگارشان است، كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ: همچنين يعنى بر همين طريق بيان مىنمايد و روشن مىسازد خداى تعالى، لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ: | |||
از براى مردمان احوال ايشان را از كفر و ايمان، يا حق تعالى بيان فرمايد احوال اين دو دسته براى مردمان تا حق را از باطل و كفر را از ايمان و خوب را از بد تميز دهند و به اين هر دو گروه عبرت گرفته تابع حق و هدايت شوند و از باطل و ضلالت محترز شوند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ «1» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ «2» ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ «3» فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ «4» | |||
سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ «5» وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ «6» | |||
ترجمه | |||
آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا باطل نمايد كارهاى آنها را | |||
و آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته و ايمان آوردند بآنچه فرو فرستاده شد بر محمد (ص) و آن حق است از پروردگارشان بگذراند از آنها گناهانشان را او بصلاح آورد حال ايشانرا | |||
اين براى آنست كه آنانكه كافر شدند پيروى كردند باطل را و آنانكه ايمان آوردند پيروى كردند حقّ را از پروردگارشان اينچنين ميزند خدا براى مردمان مثلهاى آنانرا | |||
پس چون ملاقات كرديد آنانرا كه كافر شدند پس بزنيد زدنى گردنها را تا وقتى كه بسيار كشتيد آنها را پس محكم كنيد بند را پس يا منّت نهيد منّت نهادنى بعد از آن و يا فدا گيريد فدا گرفتنى تا بنهد كارزار آلاتش را امر از اينقرار است و اگر ميخواست خدا هر آينه انتقام كشيده بود از آنها ولى تا بيازمايد بعضى از شما را به بعضى و آنانكه كشته شدند در راه خدا پس هرگز باطل نميكند | |||
كارهاى آنانرا زود باشد كه هدايتشان كند و اصلاح نمايد | |||
حال آنانرا و درآوردشان ببهشت كه تعريف كرد آنرا براى ايشان. | |||
تفسير | |||
كسانيكه منكر اصول دين اسلام باشند و سعى كنند كه مردم را از قبول آن باز دارند مانند مشركين مكّه از قبيل ابو جهل و ابو لهب و ابو سفيان و امثال آنها و كسانيكه بعد از رحلت پيغمبر (ص) مرتدّ شدند و غصب نمودند حقّ امير المؤمنين | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 3 | |||
و ائمه معصومين عليهم السلام را و باز داشتند مسلمانان را از پيروى ايشان اعمال خيريه آنها از قبيل عتق و صدقه و ضيافت و اعانت فقراء و ضعفاء و جهاد در راه خدا باطل خواهد بود چون ايمان و اخلاص شرط قبول كلّيه اعمال خيريّه است و آنها فاقد شرطند و اين اعمال را براى رضاى خدا بجا نياوردهاند بلكه براى نيل باغراض فاسده خودشان مرتكب شدهاند و باين تقريب جمعى از مفسّرين نسبت بكفّار صدر اسلام و قمّى ره نسبت بمرتدين از اصحاب بعد از پيغمبر (ص) شأن نزول آيه را بيان فرمودهاند و بعكس اين كسانيكه اقرار نمودند باصول دين اسلام و بجا آوردند اعمال خيريه را و معتقد شدند جزما بآنچه بر پيغمبر اسلام از جانب خداوند نازل شده كه اهمّ از همه ولايت امير المؤمنين و ائمه معصومين است و حقّ محض و محض حقّ است و ثابت ماندند بر اين عقيده تا آخر عمر مانند سلمان و أبو ذر و مقداد و عمّار و نقض ننمودند پيمان با خدا و پيغمبر (ص) را مسلّما خداوند گناهان گذشته ايشانرا آمرزيده و امور دنيا و آخرت آنان را اصلاح فرموده و خواهد فرمود و بايد خاطر جمع باشند كه هيچ گونه ناراحتى و تشويش حالى براى ايشان نخواهد روى داد و اين براى آنستكه كفّار پيروى از شيطان و دشمنان پيغمبر (ص) و آل اطهار او نمودند و در پى باطل و هواى نفس رفتند و از خير دنيا و آخرت باز ماندند و اهل ايمان متابعت از حقّ و حقيقت كردند و بدستور الهى و تبعيّت از خاندان عصمت و طهارت باقى ماندند و بمقصد و مقصود رسيدند خداوند باين خوبى و واضحى مثل ميزند براى مردمان كافر و مؤمن به پيرو باطل و پيرو حق در بىثمر بودن اعمالشان و با ثمر بودن آن و قمّى ره از امام صادق (ع) نقل نموده كه در سوره محمد (ص) يك آيه راجع بما و يك آيه راجع بدشمنان ما است و در روايات ديگرى از اينمعنى تأييد شده است و آيات را بتقريبى كه با ملاحظه ظاهر ذكر شد تفسير فرمودهاند و معلوم است كسانيكه وجودشان براى خودشان نفعى ندارد و براى ديگران مضرّ است بايد كشته شوند و گردنشانرا مسلمانان با شمشير بزنند تا وقتى كه شدّت و غلظت بر آنها بقتل و جرح پايان يابد و آتش جنگ فرو نشيند و آلات و ادوات آن از كار باز ماند پس بايد بقاياى آنان محكم در بند اسارت در آيند و امام (ع) يا منّت نهد بر آنها و آزادشان كند يا | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 4 | |||
عوض بگيرد و از بند خلاصشان فرمايد يا آنانرا در قيد بندگى و رقيّت در آورد و بر آنحال باقى گذارد چنانچه از روايت كافى و تهذيب كه از امام صادق (ع) نقل شده استفاده ميشود كه اين حال اسيران بعد از جنگ است و اما اسيران در حين جنگ بايد بگردن زدن يا قطع يك دست و يك پا بر خلاف يكديگر و باقى گذاردن به اين كشته شوند و بنابراين حتّى تضع الحرب اوزارها بيان منتهاى قتل و جرح آنها است كه مستفاد از حتّى اذا أثخنتموهم است چون اصل اثخان بمعناى شدّت و غلظت است و در كثرت قتل و جرح استعمال ميشود و اينجا ظاهرا مراد غلبه بر دشمن است كه منتهى بخاتمه پيدا كردن جنگ و باقى نماندن جز مسلم يا مسالم ميگردد و بعد از آن ديگر قتل و جرح روا نيست و اگر خدا بخواهد بدون وسائل ظاهرى از كفّار انتقام ميكشد و بعذاب دنيوى نابود و مستأصل و ذليلشان ميفرمايد ولى ميخواهد آزمايش فرمايد اهل ايمانرا باقدام بر جهاد و نيل بثواب و كفّار را بتعجيل در عقوبت براى انصراف از كفر بمشاهده شوكت اسلام و كسانيكه در راه خدا بفيض شهادت برسند يا جهاد نمايند با كفّار چون قاتلوا نيز قرائت شده زحمات آنها هدر نميرود بلكه اجر ايشان بىپايان است چون هدايت ميكند خدا آنانرا بوسائل آمرزش و ميرساند بمطلوبشان و اصلاح ميكند كارشانرا و ايشانرا داخل در بهشت موعود كه خودش براى اهل ايمان ذخيره و معرّفى فرموده خواهد فرمود و اصلاح كار در آخرت بنظر اين حقير بآنستكه خداوند از حقّ اللّه بگذرد و ائمه اطهار حقّ النّاس را از ثوابهاى بىپايان خودشان عوض دهند و اللّه اعلم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الحَقَّ مِن رَبِّهِم كَذلِكَ يَضرِبُ اللّهُ لِلنّاسِ أَمثالَهُم «3» | |||
فرق بين مؤمن و كافر اينکه است که كفار متابعت كردند باطل را و مؤمنين متابعت كردند حق را که از جانب پروردگارشان آمده بود همچنين مثل ميزند | |||
جلد 16 - صفحه 166 | |||
خداوند براي ناس مثلهاي آنها را ذلِكَ اينکه تفاوت و اختلاف بين ناس براي اينکه است که بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الباطِلَ باطل شرك و كفر و ضلالت و شيطان و هواي نفس و كبر و عناد و تقليد آباء و حب دنيا و هر چه بر خلاف دستور حق است. | |||
وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الحَقَّ مِن رَبِّهِم آنچه از جانب خداست تمام حق است. | |||
چه در تكوينيات از خلق و رزق و واردات و چه در تشريعيات از عقايد حقه و صفات حميده و اعمال حسنه. | |||
كَذلِكَ اينکه امتيازات ضرب المثل است براي تنبه يَضرِبُ اللّهُ لِلنّاسِ مؤمن و كافر أَمثالَهُم. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 3)- در این آیه نکته اصلی این پیروزی و آن شکست را در یک مقایسه فشرده و گویا بیان کرده، میفرماید: «این به خاطر آن است که کافران از باطل پیروی کردند، و مؤمنان از حقی که از سوی پروردگارشان بود پیروی کردند» (ذلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ). | |||
«حق» یعنی واقعیتهای عینی که از همه بالاتر ذات پاک پروردگار است، و به دنبال آن حقائق مربوط به زندگی انسان، و قوانینی که حاکم بر رابطه او با خدا، و رابطه آنها با یکدیگر است. | |||
«باطل» یعنی پندارها، خیالها، نیرنگها، افسانههای خرافی، کارهای بیهوده و بیهدف، و هر گونه انحراف از قوانین حاکم بر عالم هستی. | |||
آری! مؤمنان پیروی از حق میکنند، به همان معنی که گفته شد و کفار از باطل، و همین دلیل بر پیروزی آنها و شکست اینهاست. | |||
و در پایان آیه میافزاید: «این گونه خداوند برای مردم مثلهای زندگیشان را بیان میکند» (کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ). | |||
یعنی همین گونه که خطوط زندگی مؤمنان و کفار، و اعتقادات و برنامههای عملی و نتائج کار آنها را در این آیات بیان فرموده، سرنوشت حیات و عاقبت کار آنها را مشخص میسازد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||