الزمر ٤٥: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
مجاهد گوید: این آیه هنگامى نازل گردید که پیامبر آیات سوره نجم را در کعبه قرائت مینمود.<ref> تفسیر ابن المنذر.</ref> (چنان که شرح آن در طى شأن و نزول آیه ۹۸ سوره نحل در صفحه ۴۸۷ گذشته است). | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۱#link261 | آيات ۳۸ - ۵۲ سوره زمر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۱#link261 | آيات ۳۸ - ۵۲ سوره زمر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۲#link262 | احتجاج عليه مشركين بر وحدانيت خداى تعالى در خلقت و ربوبيت]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۲#link262 | احتجاج عليه مشركين بر وحدانيت خداى تعالى در خلقت و ربوبيت]] | ||
خط ۴۲: | خط ۴۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link270 | رواياتى درباره توفى انفس ، خواب و رؤ يا]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link270 | رواياتى درباره توفى انفس ، خواب و رؤ يا]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۶#link216 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۶#link216 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ «45» | |||
و هرگاه خداوند به تنهايى ياد شود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند متنفّر مىشود، ولى هرگاه از غير او ياد شود، بىدرنگ شادمان مىشوند. | |||
===نکته ها=== | |||
گرچه مخاطبان اين آيه كسانى هستند كه به آخرت ايمان ندارند، امّا در ميان مسلمين نيز افرادى هستند كه از اسلام ناب نگرانى و تنفّر دارند، همين كه مىگوييم: «قصاص، قانون الهى است» چهرهشان درهم مىشود، ولى همين كه مىگوييم: «حقوق بين الملل» لبخند مىزنند. هرگاه به نماز مىايستد كه تنها مخاطبش خداست؛ روح او متنفّر است، ولى هرگاه سخنرانى يا تدريس مىكند كه مخاطبش غير خداست با تمام توجّه ونشاط سخن مىگويد. | |||
در آيه 46 سورهى اسراء نيز مشابه اين آيه آمده است: «وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً» هنگامى كه پروردگارت را در قرآن به يگانگى ياد مىكنى، آنها پشت مىكنند و از تو روى بر مىگردانند. | |||
===پیام ها=== | |||
---- | |||
«1». بقره، 165. | |||
جلد 8 - صفحه 181 | |||
1- مقدار باور و ايمان خود را نسبت به آخرت، از طريق تنفّر يا توجّه خود نسبت به احكام خداوند بيازماييم. اشْمَأَزَّتْ ... يَسْتَبْشِرُونَ | |||
2- ميان توحيد و معاد رابطهى تنگاتنگى است. ذُكِرَ اللَّهُ ... اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ | |||
3- ذكر خدا كه مايهى آرامش دلهاست، براى گروهى مايهى آزار و اذيّت است. | |||
«اشْمَأَزَّتْ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (45) | |||
وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ: و چون ياد كرده شود خداى تعالى به يگانگى، يعنى هرگاه كلمه توحيد بشنوند، اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ: مشمئز و منقبض گردند قلبها، الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ: آنانكه ايمان نياورند به آخرت، يعنى از خشم و كينه برگردند به مرتبهاى كه اثر انقباض در پيشانى آنها ظاهر شود. وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ: و هرگاه ياد كرده شوند آنانكه غير از خدايند، يعنى معبودان باطله، إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ: آنگاه ايشان فرحناك و بشاش شوند. و چون اين هر دو حالت بر وجهى است كه آثار آن در صورت هويدا شود، پس اين كلام مشعر است بر غايت عناد و نهايت جحود آنها، و شبههاى نيست كه دشمنان خدا همچنانكه به ذكر خدا غمگين شوند، همچنين به ذكر اولياء الهى كه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و اهل بيت عصمت باشند نيز غضبناك مىگردد، و حال آنكه حضرت فرمود: الا و من ابغض آل محمّد جاء يوم القيمة مكتوبا بين عينيه: آيس من رحمة اللّه: آگاه باشيد هر كه دشمن دارد آل محمد عليهم السلام را، مىآيد روز قيامت در حالى كه نوشته شده ميان پيشانيش: | |||
مأيوس از رحمت خدا. «1» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (41) اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (42) أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ قُلْ أَ وَ لَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئاً وَ لا يَعْقِلُونَ (43) قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (44) وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (45) | |||
ترجمه | |||
همانا ما فرستاديم بر تو كتابرا براى مردمان بحق پس كسيكه هدايت يافت پس بر نفع خود او است و هر كه گمراه شد پس جز اين نيست كه گمراه ميشود بزيان خود و نيستى تو بر آنها كارگزار | |||
خدا ميگيرد جانها را هنگام مرگ آنها و آنرا كه نمرده است در خواب آن پس نگاه ميدارد آنرا كه حكم كرد بر آن بمرگ و رها ميكند ديگرى را تا وقتى نامبرده شده همانا در اين هر آينه آيتها است براى گروهى كه تفكر ميكنند | |||
آيا گرفتند غير از خدا شفيعانى بگو آيا و اگر چه باشند كه مالك نمىشوند چيزى را و نه درك ميكنند | |||
بگو براى خدا است شفاعت تمامى مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين پس بسوى او برگردانيده ميشويد | |||
و چون ياد شود خدا بتنهائى مشمئز و گرفته ميشود دلهاى آنها كه ايمان نمىآورند بآخرت و چون ياد شوند آنها كه غير از اويند آنگاه آنها شاد ميشوند | |||
تفسير | |||
خداوند متعال قرآن كريم را بر پيغمبر اكرم نازل فرمود براى | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 500 | |||
هدايت و نيل بندگان خود بخير و سعادت دنيا و آخرتشان پس كسيكه راه يافت و موفّق شد بتصديق قولى و عملى آن كه در آيات سابقه گوشزد شد بر نفع و صلاح خود قيام و اقدام نموده و كسيكه اعراض و كناره گيرى نمود و گمراه شد پس آن گمراهى بر ضرر و زيان دنيا و آخرت او تمام شده و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم مسئوليّتى در اين باب ندارد چون او و كيل و كفيل و رقيب و نگهبان و نگهدار مردم از خطا و خلاف نبوده و نيست و نميتواند مردم را اجبار و اكراه بقبول هدايت و دين اسلام نمايد چون قدرت تامّه مخصوص بحق و ايمان اجبارى فائده ندارد خدا است داراى چنين قدرتيكه ميگيرد و قبض مينمايد جانهاى اهل عالم را در وقت مرگشان بتمامى و آن مقدار از جانى را كه نميميرد و بكلى قطع علاقه از بدن نميكند در وقت خواب رفتن آنها و پس از گرفتن جانها نگهميدارد آن جانى را كه حكم فرموده است بر آن بمردن و قطع نمودن علاقه خود را از بدن بتمامى و ميفرستد آنمقدار از جانى را كه قطع ننموده است علاقه خود را از بدن واقعا اگر چه قطع نموده ظاهرا باز ببدن تا مدّتيكه مقدّر فرموده براى بقاء در دنيا و تصرّف آن در بدن و اين از عجايب قدرت الهى است كه جانى را كه از عالم غيب آمده و تعلّق تدبيرى ببدن دارد بقدريكه عقل و شعور و ادراك دارد بگيرد و بقدريكه تنفّس و حسّ و حركت داشته باشد باقى بگذارد و اگر كسى فكر كند يقين ميكند كه اينكار جز از قادر يگانه كه در قدرت و ساير صفات كمال مثل و مانند ندارد ساخته نيست عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هيچ كس نيست كه بخوابد مگر آنكه نفس او بآسمان عروج مينمايد و روح او در بدنش باقى ميماند و ما بين آن دو رشتهئى مانند شعاع خورشيد موجود است پس اگر خداوند اذن دهد در قبض ارواح اجابت ميكند روح نفس را و اگر اذن دهد خدا در ردّ روح اجابت ميكند نفس روح را و اين است معناى قول خداوند اللّه يتوفّى الانفس حين موتها تا آخر پس آنچه بهبيند نفس در ملكوت سماوات آن تعبير دارد و آنچه بهبيند در بين آسمان و زمين آن خيالات شيطانى است و تعبير ندارد و وجه آنكه قبض روح گاهى نسبت بخدا داده ميشود و گاهى بملك الموت و گاهى بملائكه در سوره نساء گذشت و از ابن عباس ره نقل شده كه مراد از نفس جهت عقل و تميز است و مراد از روح منشأ تنفّس و حركت و؟؟؟ در | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 501 | |||
آنستكه مشركين مكّه بتها را كه جمادات بىشعور و ادراكى بيش نيستند شفيعان خود قرار دادند بايد از آنها سؤال نمود كه آنها با آنكه هيچ قدرت و اراده و اختيارى ندارند و مالك و متصرّف در چيزى نمىباشند ميتوانند شفاعت كنند از پرستش كنندگان خودشان با آنكه هيچ كس بدون اذن خدا قادر بر شفاعت نيست و هر شفاعتى در هر وقت و از هر كس صادر شود اختيارش با خدا است كه بايد قبلا اجازه داده باشد و بعدا قبول فرمايد و سلطنت حقّه حقيقيّه در آسمانها و زمين با او است و برگشت تمام خلق بحكم و فرمان او است و بايد روزى در پيشگاه او حاضر شوند و بپاداش اعمال خود برسند و عجبتر از همه آنستكه كفّار قريش وقتى گفتگو از خداوند يگانه پيش مىآيد دلهاشان مشمئز و گرفته و رويشان منقبض و درهم و نفوسشان متنفّر و ملول ميگردد و وقتى صحبت بتها و هوا پرستان دنيا طلب در ميان مىآيد منبسط و مسرور و فرحناك و شادمان ميشوند بطوريكه آثار مسرّت از چهره آنها ظاهر ميگردد و از بعضى روايات استفاده ميشود مشمئز و گرفته شدن آنها از ذكر اولياء خدا كه آل محمّد عليهم السّلامند و انبساط و سرورشان بذكر كسانيكه غصب حق ايشانرا نمودند و العلم عند اللّه تعالى و اوليائه و ظاهرا مراد از رد روح باذن خدا در روايت عياشى ابقاء آن در بدن است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَحدَهُ اشمَأَزَّت قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذا هُم يَستَبشِرُونَ (45) | |||
و زماني که ياد خدا شود بتنهايي مشمئز ميشود قلوب آنها و بد ميآيد آنها را قلوب آنهايي که ايمان بآخرت نياوردهاند و زماني که ذكر كساني که از غير خدا هستند بشود آنها بيكديگر بشارت ميدهند. | |||
مصداق اينکه آيه شريفه امروز بسيار هستند و اختصاص بمشركين و كفار ندارد بسيار از مسلمانها اگر مجالسي تشكيل شود براي ياد خدا مجلس تلاوت قرآن بيان احكام و عقائد و مواعظ و نصايح بسيار مشمئز ميشوند تا بتوانند اصلا حاضر نميشوند و اگر حاضر بودند فرار ميكنند و اگر نتوانستند بسختي و بي ميلي طي ميكنند و اگر مجالس لهو و لعب و ساز و آواز و ذكر اهل فسق و فجور و مجالس غيبت و تهمت و مجالس ظلمه بكمال ميل اقبال ميكند و در سينماها و تماشاخانهها بر يكديگر سبقت ميگيرند و هر مجلسي که انسان را از خدا و دين و آخرت باز دارد و موجب غفلت شود بروند و بيكديگر بشارت ميدهند با اينكه در اينکه نوع مجالس رفتنش حرام است و اگر تشكيل شد بيرون رفتنش واجب است و بدتر اينکه مجالس | |||
جلد 15 - صفحه 324 | |||
مجالسي که تشكيل ميشود براي اضلال مردم و اخراج آنها از دين حق و سوق آنها بعقائد باطله و مذاهب فاسده لذا ميفرمايد: | |||
وَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَحدَهُ اشمَأَزَّت قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ اصلا نميشود نزد آنها اسم بهشت و جهنم و ثواب و عذاب و وعظ و مسائل برد ميگويند اينکه آخوندها هميشه ما را ميترسانند و اما قصه حسين كرد و رستم و الف ليل و هزار دستان و مقالات فاسده بسيار اقبال دارند. | |||
وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذا هُم يَستَبشِرُونَ. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 45)- آنها که از نام خدا وحشت دارند! باز هم در اینجا سخن از توحید و شرک است و یکی از چهرههای بسیار زشت و زننده مشرکان و منکران معاد را در برخورد با توحید منعکس ساخته، میفرماید: «و هنگامی که خداوند به یگانگی یاد میشود دلهای کسانی که به آخرت ایمان ندارند مشمئز (و متنفر) میگردد، اما هنگامی که از معبودهای دیگر یاد میشود، آنان خوشحال میشوند» (وَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُکِرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ). گاه انسان چنان به زشتیها خو میگیرد و از پاکیها و نیکیها بیگانه میشود که از شنیدن نام حق ناراحت و از شنیدن باطل مسرور و شاد میگردد. | |||
نقطه مقابل آنها مؤمنانی هستند که از شنیدن نام خداوند یگانه چنان مجذوب نام مقدسش میشوند که حاضرند هر چه دارند نثار راه او کنند. | |||
ج4، ص235 | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||