طه ٩٠: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۱#link195 | آيات ۸۰ - ۹۸ سوره طه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۱#link195 | آيات ۸۰ - ۹۸ سوره طه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۱#link196 | بيان آيات مربوط به آخرين فصل از داستان موسى (عليه السلام )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۱#link196 | بيان آيات مربوط به آخرين فصل از داستان موسى (عليه السلام )]] | ||
خط ۵۳: | خط ۵۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link214 | نقد رواياتى كه صداى گوساله سامرى را مستند به خدا و آزمايش الهى مى دانند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link214 | نقد رواياتى كه صداى گوساله سامرى را مستند به خدا و آزمايش الهى مى دانند]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۸#link146 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۸#link146 | آيه و ترجمه]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۸#link147 | تفسير:]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۸#link147 | تفسير:]] | ||
خط ۶۰: | خط ۶۳: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۸#link150 | ۲ - حركتهاى ضد انقلابى در برابر انقلاب انبياء]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۸#link150 | ۲ - حركتهاى ضد انقلابى در برابر انقلاب انبياء]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۸#link151 | ۳ - مراحل رهبرى]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۸#link151 | ۳ - مراحل رهبرى]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي «90» | |||
و البتّه هارون (نيز) پيش از اين (آمدن موسى) به آنان گفته بود: اى قوم من! شما قطعاً به واسطهى آن (گوساله)، مورد آزمايش قرار گرفتهايد و همانا پروردگار شما خداوند رحمان است، پس از من پيروى كنيد و دستور مرا اطاعت نماييد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي (90) | |||
---- | |||
«1» سوره بقره، آيه 93. | |||
«2» سوره اعراف، آيه 138. | |||
جلد 8 - صفحه 315 | |||
وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ: و هر آينه بتحقيق گفت مر گوسالهپرستان را هارون از روى موعظه پيش از آمدن موسى عليه السلام از ميقاتگاه. يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ: اى قوم من، اينست و جز اين نيست آزمايش و امتحان شديد به پرستيدن گوساله، يعنى مبتلا شديد به تشديد تكليف و ممتحن گشتهايد به پرستش گوساله. مراد آنست كه حق تعالى با شما معامله آزمايندگان كرده تا محك تمام عيار هر يك از شما بر عالميان ظاهر گردد و بر آنها روشن شود كدام از شما بر دين اسلام ثابت و راسخ خواهد شد، و كدام متزلزل گردد و محق از مبطل ممتاز شود. وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ: و بدرستى كه پروردگار شما بسيار بخششكننده است نه غير او. فَاتَّبِعُونِي: پس پيروى كنيد مرا در پرستش خدا. | |||
وَ أَطِيعُوا أَمْرِي: و اطاعت نمائيد مرا در ثبات و استقامت در دين اسلام. | |||
تبصره: آيه شريفه تعليم است بر حسن طريق موعظه حسنه، زيرا هارون در اين وعظ مسلك احسن الوجوه را اختيار نموده از جهاتى: | |||
1- قوم را زجر و توبيخ كرده از تمسك به باطل بقوله «إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ». | |||
2- آنان را به معرفت و رحمت الهى دعوت نمود بقوله «وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ». | |||
3- ايشان را به معرفت نبوت هدايت كرد بقوله «فَاتَّبِعُونِي». | |||
4- قوم را به عمل احكام و شرايع ارشاد فرمود بقوله «وَ أَطِيعُوا أَمْرِي». | |||
و اين روش جامع است طريق موعظه حسنه را، زيرا اول بايد ازاله شبهات شود، چه بدون آن اطمينان به توحيد و يگانگى خدا حاصل نشود، و بدون معرفت خدا تصديق نبوت ممكن نيست، و تا تصديق نبوت نشود الزام به عمل احكام شريعت مسلم و محقق نيايد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا وَ لكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَكَذلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ (87) فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِيَ (88) أَ فَلا يَرَوْنَ أَلاَّ يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلاً وَ لا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً (89) وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي (90) قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى (91) | |||
قالَ يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا (92) أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَيْتَ أَمْرِي (93) قالَ يَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَ لا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (94) قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ (95) قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي (96) | |||
ترجمه | |||
گفتند تخلّف نكرديم وعده ترا باختيارمان ولى ما بار كرده شديم ببارهاى گران از زيور قوم پس انداختيم آنها را پس همچنين انداخت سامرى | |||
پس بيرون آورد براى آنها گوسالهاى، كالبدى كه بود مر او را بانگ گوساله پس گفتند اين است خداى شما و خداى موسى پس فراموش كرد | |||
آيا پس نمىبينند آنكه بر نميگرداند بسوى آنها سخنى را و مالك نميباشد براى آنها زيانى و نه سودى را | |||
و بتحقيق گفت مر ايشانرا هارون از پيش اى قوم جز اين نيست كه امتحان شديد بآن و همانا پروردگار شما خداى بخشنده است پس پيروى كنيد مرا و اطاعت نمائيد فرمان مرا | |||
گفتند هميشه خواهيم بود بر او مقيمان تا بر گردد بسوى ما موسى | |||
گفت اى هارون چه باز داشت تو را وقتى كه ديدى آنها را كه گمراه شدند | |||
از آنكه متابعت كنى مرا آيا بيرون رفتى از فرمان من | |||
گفت اى پسر مادر من مگير محاسنم و نه سرم را همانا من ترسيدم كه بگوئى جدائى افكندى ميان بنى اسرائيل و مراقبت نكردى سخن مرا | |||
گفت پس چيست اين كار بزرگ تو اى سامرى | |||
گفت بينا شدم بچيزى كه بينا نشدند بآن پس گرفتم مشتى از جاى پاى آن فرستاده پس انداختم آنرا و اين چنين كارى را خوب جلوه داد براى من نفسم. | |||
تفسير | |||
پس از آنكه حضرت موسى بقوم اعتراض فرمود بتقريب مذكور در آيات سابقه آنها در مقام معذرت خواهى عرضه داشتند ما باختيار تام و ميل طبيعى خودمان تخلّف از عهدى كه با شما كرده بوديم ننموديم ولى سامرى ما را فريب داد و بار گرانى بدوش ما گذارد كه زيور و زينتهاى طلاى قبطيانرا كه عاريه نموده بوديم و در وقت بيرون آمدن از مصر براى آنكه متوجّه بعزم حركت ما نشوند مسترد ننموديم در كوره آتش افروخته او انداختيم يا باز يورهائى كه از آنها آب دريا بيرون انداخته بود اين معامله را كرديم براى آنكه از گناه تصرف در آنها فارغ شويم و خود سامرى هم آنچه از آن زيورها داشت در آن گود ريخت پس از مجموع آنها گوسالهاى كه عبارت از كالبد و جسدى بود داراى صوتى مانند صوت گوساله بيرون آورد براى قوم پس او و كسانيكه بدوا باو گرويده بودند گفتند اين گوساله خداى شما و خداى موسى است و آنهم بصوت خود تصديق مينمود و گفتند موسى فراموش كرد كه خدا اينجا است يا گم كرد راه وصول بحقّ | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 521 | |||
را و بطلب او در كوه طور توقف نمود و بعضى گفتهاند مراد آنستكه سامرى فراموش كرد عهد ايمان بخدا و پيغمبر او را و بنابراين جمله فنسى كلام مستقلى است از خداوند و بنابر قول اوّل جزء مقاله سامرى و اصحاب او است لذا خداوند در مقام ردّ آنها فرموده آيا نمىبينند كه اگر از آن گوساله سؤالى نمايند جواب نميدهد و نميتواند بآنها ضررى و نفعى برساند و تفصيل اين واقعه در سوره بقره ذيل آيه و إذ واعدنا موسى گذشت و از سعيد بن جبير نقل شده كه سامرى از اهل كرمان بوده و در بنى اسرائيل نفوذ كلمه داشته و بعضى گفتهاند از خود آنها بوده ولى نفاق داشته و بعضى گفتهاند قبلا در بلدى بوده كه اهل آن گاو پرست بودند و محبت آن در دل او جاى داشته لذا مرتكب اين امر شنيع شده در هر حال حضرت هارون قبل از مراجعت موسى عليه السّلام از كوه طور قوم را موعظه و نصيحت فرموده بود باين تقريب كه اى قوم من اين امتحان و ابتلائى است از جانب خداوند بسبب گوساله كه از شما شده گول سامرى و اتباع او را نخوريد و گوساله را پرستش ننمائيد خداوند و پروردگار شما همان خداى يكتاى بخشنده مهربان است كه حضرت موسى بشما معرفى كرده و چنانچه عهد كرديد در غيبت برادرم اطاعت و متابعت از من نمائيد ثابت و راسخ باشيد و دين حق را از دست ندهيد آنها در جواب گفتند ما دست از عبادت گوساله بر نميداريم تا موسى بسوى ما مراجعت نمايد و قمّى ره فرموده آنها اراده نمودند هرون را بكشند و او فرار كرد و قوم بكار خود ادامه دادند تا مدّت ميقات كه چهل شب بود بپايان رسيد و چون روز دهم ذو الحجّه شد خداوند الواح تورية را بموسى عليه السّلام عطا فرمود و باو وحى شد كه ما قوم تو را در فتنه انداختيم و سامرى آنها را گمراه كرد و گوساله پرست شدند و آن صداى گوساله كرد حضرت موسى عرض كرد پروردگارا گوساله را سامرى ساخت صدا را كه باو داد فرمود من دادم چون ديدم پشت بمن كردند و رو باو آوردند خواستم فتنه آنها را افزون كنم پس موسى عليه السّلام مراجعت نمود و هرون را مورد عتاب قرار داد و فرمود چه چيز باز داشت تو را چون ديدى قوم گمراه شدند بعبادت گوساله از آنكه متابعت كنى مرا در غضب براى خدا و مقاتله با اهل كفر و ارتداد يا چرا دنبال من نيامدى و مرا از اين واقعه خبردار ننمودى و در هر حال كلمه لا در ألّا زائده است آيا نافرمانى مرا | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 522 | |||
نمودى كه گفتم متعصّب در دين و مجاهد در راه حق باش و قمّى ره فرموده كه آنحضرت در اين حال چنان خشمگين شد كه الواح تورية را انداخت و ريش و سر برادر را گرفت و بجانب خود كشيد و كلام مذكور را فرمود و هرون براى تحريك حس عطوفت و مهربانى آنحضرت متذكر نسبت خود شد و عرضه داشت اى پسر مادر من ريش و سر مرا مگير من ترسيدم كه تو بفرمائى چرا جدائى و تفرقه انداختى ميان بنى اسرائيل چون اگر ميخواستم با آنها جنگ كنم يا از آنها كنارهگيرى نمايم لابد يك دسته با من بودند و يكدسته بر من و قهرا دو دستگى و اختلاف روى ميداد ميان آنها و اگر ميخواستم بشما ملحق شوم و واقعه را عرضه بدارم ترسيدم بگوئى چرا از دستور من كه تو را خليفه قرار دادم و گفتم مشغول باصلاح امور آنها باش تخلّف نمودى چون اصلاح موقوف بود بآنكه در ميانشان باشم و نصيحت و دلالت نمايم و بمدارا رفتار كنم تا شما مراجعت نمائيد و تصميم خودتان را در باره آنها اتخاذ فرمائيد و در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون پرسيدند از آنحضرت كه چرا موسى عليه السّلام سر و ريش برادرش را گرفت و بجانب خود كشيد با آنكه او تقصيرى نكرده بود جواب فرمود براى آنكه او مفارقت از قوم نكرد و ملحق بموسى عليه السّلام نشد ولى اگر از آنها جدا شده بود عذاب نازل ميشد حقير عرض ميكنم شايد مقصود اين باشد كه آنها مستحق عذاب بودند و نبايد مورد ترحّم شوند و حضرت موسى بالطّبع غيور و هارون مترحّم بود پس حضرت موسى روى بسامرى نمود و شديدا او را مورد عتاب قرار داد كه اين چه كارى بود كردى و چه وادار كرد تو را باين امر شنيع او گفت آنروز كه خداوند فرعون و فرعونيان را غرق نمود من در مقدّمه لشگر شما بودم و ديدم و متوجّه شدم كه هر جا مركوب جبرئيل پا ميگذارد زمين در زير پاى او حركت ميكند و كسى متوجّه باين امر نبود من مشتى از خاك زير پاى او برداشتم و نگهداشتم و در جوف گوساله ريختم او زنده شد و صدا كرد و اين عمل را نفس امّاره بسوء من در نظرم جلوه داد كه خوب كارى است و هنرمندى مرا نزد قوم آشكار ميكند و مرتكب شدم و شرح اين قضايا قبلا در سوره بقره و اعراف گذشته است و گفتهاند تشدّد موسى عليه السّلام بهارون براى تنبه قوم بخطاء خودشان بود و الا او ميدانست كه ساحت هارون منزّه از تقصير است | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 523 | |||
و كاملا بوظيفه خود عمل نموده است .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَد قالَ لَهُم هارُونُ مِن قَبلُ يا قَومِ إِنَّما فُتِنتُم بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحمنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمرِي (90) | |||
و هر آينه بتحقيق گفت هارون از قبل از آمدن موسي از ميقات اي قوم من جز اينکه نيست که شما امتحان شديد به پرستش عجل و بدرستي که پروردگار شما رحمن است پس متابعت كنيد مرا و اطاعت كنيد امر مرا چون حضرت موسي هارون را خليفه خود قرار داد واجب و لازم بود بر بني اسرائيل متابعت او را كنند | |||
جلد 13 - صفحه 85 | |||
و اطاعت اوامر او نمايند و پس از اغواي سامري و پرستش آنها عجل را حضرت هارون با عده که با او بودند که گفتند: دوازده هزار بودند و در طرف اقليت بودند در مقام هدايت و ارشاد آنها بر آمد. | |||
(وَ لَقَد قالَ لَهُم هارُونُ) با اينکه عده قليل (مِن قَبلُ) مضاف إليه آن محذوف است يعني من قبل مجيء موسي از ميقات پس از پرستش آنها عجل سامري را. | |||
(يا قَومِ) چون هارون از بني اسرائيل بود آنها هم از بني اسرائيل بودند و با هم اقوام بودند تعبير بقوم كرد و مضاف إليه قوم هم محذوف است که قومي بوده و كسره دلالت بر آن دارد. | |||
(إِنَّما فُتِنتُم بِهِ) امتحان الهي است که هر که را امتحان ميكند تا خوب و بد از هم ممتاز شود، چنانچه در چند آيه قبل فرمود: خطاب بموسي (قَد فَتَنّا قَومَكَ مِن بَعدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السّامِرِيُّ) و شرحش گذشت و گفتيم امتحانات الهي نسبت بجميع افراد عباد هست بانحاء مختلف تا بر خود آنها و بر ديگران معلوم شود درجه آنها از كفر و ايمان و مراتب آنها. | |||
(وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحمنُ) گفتند: كلمه الرحمن از اسامي مختص بذات اقدس ربوبي است و بر غير او اطلاق نميشود بخلاف رحيم که بر غير اطلاقش صحيح است در كلمه بسم اللّه شرحش بيان شده. | |||
(فَاتَّبِعُونِي) دست از پرستش عجل برداريد که موجب ارتداد شما ميشود و احكام مرتد بر شما بار ميشود. | |||
(وَ أَطِيعُوا أَمرِي) توبه كنيد و فريب سامري را نخوريد که در عذاب ابدي گرفتار ميشويد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 90)- بدون شک در این قال و غوغا، هارون جانشین موسی (ع) و پیامبر بزرگ خدا دست از رسالت خویش بر نداشت و وظیفه مبارزه با انحراف و فساد را تا آنجا که در توان داشت انجام داد، چنانکه قرآن میگوید: «هارون قبل از آمدن موسی از میعادگاه به بنی اسرائیل این سخن را گفته بود که شما به وسیله آن (گوساله) مورد آزمایش سختی قرار گرفتهاید» فریب نخورید و از راه توحید منحرف نشوید (وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ). | |||
سپس اضافه کرد: «و پروردگار شما مسلما همان خداوند بخشندهای است که این همه نعمت به شما مرحمت کرده» (وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمنُ). | |||
برده بودید شما را آزاد ساخت، اسیر بودید رهایی بخشید، گمراه بودید هدایت کرد، پراکنده بودید در سایه رهبری یک مرد آسمانی، شما را جمع و متحد نمود، جاهل و گمراه بودید، نور علم بر شما افکند، و به صراط مستقیم توحید هدایتتان نمود. | |||
«اکنون که چنین است شما از من پیروی کنید و اطاعت فرمان من نمایید» (فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی). | |||
مگر فراموش کردهاید برادرم موسی، مرا جانشین خود ساخته و اطاعتم را بر شما فرض کرده است چرا پیمان شکنی میکنید؟ | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||