گمنام

النحل ٤١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۰٬۱۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۲: خط ۲۲:
__TOC__
__TOC__


== نزول ==
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره عمار و صهیب و امثال آن‌ها نازل شده، هنگامى که آنها را در مکه به عذاب و شکنجه انداخته بودند.<ref> صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره کسانى که در مکه به شکنجه و عذاب کفار مبتلا بودند مانند صهیب و عمار و بلال و خباب و دیگران نازل شده و خداوند آن‌ها را از دست کفار خلاص نموده به مدینه رسانید. گویند: صهیب به اهل مکه گفته بود من مرد بزرگى هستم و اگر با شما مى بودم به شما نفعى می‌رسانیدم و اگر بر ضد شما بودم ضررى به شما وارد نمى کردم. بنابراین اموال مرا بگیرید و مرا رها کنید. اهل مکه مال‌هاى او را دادند سپس صهیب نزد پیامبر مهاجرت کرد. ابوبکر به او گفت: اى صهیب در این معامله بهره‌برده اى و نیز روایت کنند که عمر بن الخطاب هر وقت به یکى از مهاجرین چیزى مى بخشید، مى گفت: بگیر آن را زیرا چیزى است که خدا به تو در دنیا وعده داده است و آنچه باید بعد به تو بدهد بهتر از این است سپس این آیه را تلاوت نمود.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است]]
خط ۶۱: خط ۶۶:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link281 | چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link281 | چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۶#link63 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۶#link63 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ «41»
وكسانى‌كه پس از آنكه ستم ديدند در راه خدا هجرت كردند، بدون شك ما در همين دنيا جايگاه نيكوئى به آنان خواهيم داد و اگر مى‌دانستند البتّه پاداش آخرت بزرگتر خواهد بود.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (41)
چون حق تعالى بيان فرمود انكار كفار را نسبت به بعث و قيامت و تمادى آنان در جهل و ضلالت؛ در چنين حالى اقدام نمايند بر ايذاء و اذيت مؤمنين در اين هنگام لازم آيد بر آنها مهاجرت، لذا حكم هجرت را بيان مى‌فرمايد:
وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ‌: و آن كسانى كه هجرت كردند در راه خدا از مكه به مدينه پيش از فتح مكه، لذا فرمود (لا هجرة بعد الفتح) و اين هجرت شرعى است و فرمايش (لا هجرة بعد ثلاث) هجرت لغوى باشد، يعنى نشايد كه مسلمانان از يكديگر جدا و رها شوند بيش از سه روز، پس اين اسم از اسماء مخصوصه است مانند صلاة و حج و صوم و غير آن. مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا: بعد از آنكه ظلم كردند ايشان را مشركين و حقشان را گرفتند و شكنجه نمودند به آنان و ايشان شش نفر بودند: بلال، صهيب، عمار، خباب، عابس، جبير. (ابو جنده).
قريش ايشان را عذاب مى‌كردند براى اينكه از اسلام برگردند، آيه شريفه در باره ايشان نازل شد كه كسانى كه مفارقت كردند وطن و اهل خود را به جهت حفظ دين و پيروى پيغمبرشان براى طلب رضاى الهى بعد از شكنجه معاندين.
لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً: هرآينه البته البته به خدا قسم نازل كنيم و فرود
جلد 7 - صفحه 206
آوريم ايشان را در دنيا جايگاه نيكو و آن مدينه طيبه باشد. يا آنكه در دنيا به ايشان احسان كنيم و يكفرد احسان نزول به مدينه طيبه است. وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ: و هرآينه ثواب آخرت مهمتر و بهتر باشد از آنچه عطا فرموديم ايشان را در دنيا. لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ‌: اگر بدانند كفار كه خداى تعالى جمع فرموده براى جماعت مؤمنين خير دارين را، هرآينه پيروى كنند ايشان را در دين، و ايمان آرند.
تنبيه: اين مقدمه ثابت شده كه فرامين سبحانى به قاعده اشتراك در تكليف شامل است تمام مكلفين را تا قيامت، بنابراين هجرت معهود گرچه اختصاص دارد به مهاجرين از مكه به مدينه، لكن چون مناط اين هجرت براى حفظ ديانت بوده، لذا در هر عصرى لازم باشد بر مؤمنين هجرت از اهل بدعت و ضلالت و كفر و معصيت، به جهت حفظ ناموس ديانت، و تحت اين آيه شريفه مندرج خواهند بود.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (41) الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (42) وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (43) بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (44)
ترجمه‌
- و آنانكه هجرت نمودند در راه خدا بعد از آنكه ستم كرده شدند هر آينه جاى ميدهيم البته ايشانرا در دنيا جاى خوب و هر آينه مزد آخرت بزرگتر است اگر باشند كه بدانند
آنانكه صبر كردند و بر پروردگارشان توكل ميكنند
و نفرستاديم پيش از تو مگر مردانى را كه وحى مينموديم بسوى ايشان پس بپرسيد از اهل دانش اگر دانا نباشيد
بدليلها و كتابها و فرستاديم بسوى تو قرآن را تا بيان كنى براى مردم آنچه را فرستاده شد بسوى آنها و باشد كه آنها تفكر نمايند.
تفسير
- كسانيكه براى رضاى خدا و در راه دين او از مكه معظمه بمدينه طيبه مهاجرت نمودند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يا بعد از آنحضرت كه هر يك را گفته‌اند بعد از آنكه از كفّار قريش بآنها ظلم و ستم بسيار رسيد خداوند جاى داد ايشانرا در جاى خوب و اجر آخرت آنها بمراتب زيادتر و بزرگتر است از مقام و منزل خوبى كه خداوند بايشان در دنيا داد اگر كفار ميدانستند ثواب اخروى آنها را كه بيشتر موجب كدورتشان شود يا اگر خودشان ميدانستند مقامات رفيعه خودشان را در آخرت كه بيشتر موجب مسرّتشان گردد و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه قرائت فرمود لنثوّبنّهم بثاء يعنى هر آينه پاداش ميدهيم بآنها در دنيا خوبى را كه عزّت و عظمت و فتح و ظفر بر دشمنان باشد چون صبر نمودند بر مفارقت از وطن و مجاهده با دشمن و تفويض كردند امر خود را بخالق ذو المنن و گفته‌اند كفار به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميگفتند خدا برتر و بالاتر است از آنكه بشرى مانند ما را رسالت خود منصوب فرمايد و نزد ما بفرستد اگر خداوند ميخواست رسولى براى‌
----
جلد 3 صفحه 288
ما بفرستد از جنس ملائكه ميفرستاد كه ما او را بشناسيم و احكامش را اطاعت نمائيم و آنحضرت در جواب بيان حكمت آنكه پيغمبر بايد از جنس بشر باشد نه از جنس ملائكه براى آنها فرمود و در سوره انعام ذيل آيه و قالوا لو لا انزل عليه ملك گذشت اينجا هم خدا جواب فرموده كه نبودند پيغمبران گذشته هم مگر مردانى از جنس بشر كه وحى مينموديم ما بآنها پس اين چيز تازه‌اى نيست كه شما استبعاد نموديد و گفتيد پيغمبر بايد ملك باشد و سزاوار نيست بشرى مانند ما باشد اگر باور نداريد برويد از اهل علم و اطلاع باحوال امم سابقه مانند علماء يهود و نصارى سؤال كنيد تا حقيقت امر بر شما مكشوف شود كه ما فرستاديم مردانى را با معجزات باهرات و كتب آسمانى و نازل نموديم بتو كه پيغمبر خاتمى قرآن را كه آن هم معجز است و هم كتاب تا بيان كنى براى مردم احكاميرا كه نازل شده براى آنها از حلال و حرام و ساير معارف تا تأمل و نظر كنند در آن و بيابند حقيقت و صحت و صلاحيت آن احكام را و بنابر اين با لبيّنات و الزّبر در آيه اخيره متعلّق است بما ارسلنا در صدر آيه قبل و جمله فاسئلوا اهل الذكر معترضه ميباشد يا بايد در صدر آيه اخيره ارسلنا هم تقدير نمود و خطاب در فاسئلوا بكفّار است در صورتى كه كلام قبلا راجع بمهاجرين و اهل ايمان بوده و اينها همه خلاف ظاهر و تكلّف است و بنظر حقير خطاب باهل ايمان است و خداوند بعد از ذكر اوصاف مهاجرين و مؤمنين ميفرمايد هميشه رجال وحى و تنزيل بوده‌اند مشكلات خودتان را در احكام و معارف بآنها و كسانيكه مانند ايشان اهل علم و دانشند رجوع نمائيد و بپرسيد اگر نميدانيد و علم نداريد ببراهين قطعيه در اصول و كتب سماويّه در فروع ما قرآن را به پيغمبر خاتم نازل نموديم تا بيان كند معارف و احكام آنرا براى مردم و آنها تأمل و تفكّر كنند و مشكلاتشان حلّ شود و تكاليفشان روشن گردد و بنابراين بالبينات و الزبر متعلّق است بلا تعلمون و تكلفى نيست و معنى واضح و مطابق با روايات از ائمه اطهار است كه بطرق متعدده در كتب معتبره از قبيل كافى و عيون و بصائر و قمّى ره و عياشى ره و غيره نقل نموده‌اند و قريب بتواتر است و حاصل همه آنستكه خدا فرموده‌ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ‌ پس مراد از ذكر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و مراد از اهل ذكر آل اويند كه مائيم و نيز فرموده و انزلنا اليك الذّكر لتبيّن‌
----
جلد 3 صفحه 289
للنّاس ما نزّل اليهم پس ذكر قرآن است و ما اهل اوئيم نه يهود و نصارى كه ميگويند شما بايد از آنها سؤال كنيد اگر چنين باشد آنها شما را بدين خودشان دعوت ميكنند ما مسئوليم و خدا امر بسؤال از ما فرموده وسائل شيعيان و اهل ايمانند و بنابراين وجهى براى اقوال مفسّرين كه قبلا ذكر شد نيست و متّبع ظاهر قرآن و صريح روايات است و اللّه اعلم ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِين‌َ هاجَرُوا فِي‌ اللّه‌ِ مِن‌ بَعدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُم‌ فِي‌ الدُّنيا حَسَنَةً وَ لَأَجرُ الآخِرَةِ أَكبَرُ لَو كانُوا يَعلَمُون‌َ (41)
و كساني‌ ‌که‌ هجرت‌ كردند ‌از‌ مكّه‌ ‌به‌ مدينه‌ ‌براي‌ تشرف‌ خدمت‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و سلّم‌ قربة ‌الي‌ اللّه‌ خالصا لوجه‌ اللّه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ بآنها ‌از‌ طرف‌ كفار و مشركين‌ ظلم‌ وارد ‌شده‌ ‌بود‌ و بسيار ظلم‌ كشيده‌ بودند جا ميدهيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ جايگاه‌ بسيار نيك‌ ‌در‌ دنيا و ‌هر‌ آينه‌ اجر آخرت‌ بسيار بزرگتر ‌است‌ ‌اگر‌ بودند ميدانستند.
(توضيحا) مسلمين‌ مكه‌ ‌پس‌ ‌از‌ هجرت‌ حضرت‌ رسالت‌ بمدينه‌ بيشتر گرفتار ظلم‌ مشركين‌ شدند، بعلاوه‌ دست‌ ‌آنها‌ ‌از‌ دامن‌ حضرت‌ رسالت‌ كوتاه‌ شد و دست‌رسي‌ باحكام‌ دين‌ و وظائف‌ شرعيه‌ ‌خود‌ نداشتند كساني‌ ‌که‌ متمكن‌ ‌از‌ هجرت‌ بودند ‌از‌ منازل‌ و اموال‌ و بستگان‌ ‌خود‌ چشم‌ پوشيدند و هجرت‌ كردند بمدينه‌ و ‌اينکه‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ واجب‌ ‌بود‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ مهاجرين‌ گفتند و ‌در‌ فقه‌ ‌هم‌ متعرض‌ هستند كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ محلي‌ باشند ‌که‌ دست‌رس‌ باحكام‌ دين‌ نباشند واجب‌ ‌است‌ مسافرت‌ كنند بمحلي‌ ‌که‌ دست‌رس‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ اخذ احكام‌، مثل‌ كساني‌ ‌که‌ امروز ‌در‌ بلاد كفر ‌ يا ‌ بعض‌ بلاد ‌که‌ عالم‌ ندارند حرام‌ ‌است‌ توقف‌ ‌آنها‌ و واجبست‌ ‌با‌ فرض‌ تمكن‌ مسافرت‌ بمحلي‌ ‌که‌ دست‌ رس‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ اخذ احكام‌ و تكاليف‌ لازمه‌ و آيات‌ و اخبار ‌در‌ وجوب‌ ‌آن‌ بسيار داريم‌ مثل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌:
الَّذِين‌َ تَوَفّاهُم‌ُ المَلائِكَةُ ظالِمِي‌ أَنفُسِهِم‌ قالُوا فِيم‌َ كُنتُم‌ قالُوا كُنّا مُستَضعَفِين‌َ فِي‌ الأَرض‌ِ قالُوا أَ لَم‌ تَكُن‌ أَرض‌ُ اللّه‌ِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها ‌الي‌ آخر الآيات‌ نساء ‌آيه‌ 99 شرحش‌ گذشت‌ لذا ميفرمايد:
وَ الَّذِين‌َ هاجَرُوا ‌از‌ مراكز ‌خود‌ بسوي‌ مدينه‌ ‌في‌ اللّه‌ جهت‌ اطاعت‌ امر الهي‌ و اخذ احكام‌ دين‌ مِن‌ بَعدِ ما ظُلِمُوا ‌از‌ اذيتها و تعديات‌ مشركين‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ لَنُبَوِّئَنَّهُم‌.
‌در‌ مدينه‌ بهترين‌ مكانها ‌في‌ الدنيا ‌در‌ همين‌ دار دنيا حسنة جايگاه‌ بسيار خوب‌ و لاجر الاخرة بهشت‌ و حور و قصور و ساير نعم‌ الهي‌ و مثوبات‌ (اكبر)
جلد 12 - صفحه 126
بلكه‌ قابل‌ مقايسه‌ نيست‌ ‌با‌ دنيا و جميع‌ ‌ما ‌فيها‌ چون‌ زائل‌ و دائر وفا نيست‌ هيچ‌ ثباتي‌ و بقايي‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ نيست‌ و آخرت‌ دار باقي‌ ‌است‌ ابد الآباد لَو كانُوا يَعلَمُون‌َ لكن‌ نوع‌ بشر آخرت‌ ‌را‌ نسيه‌ ميدانند و دنيا ‌را‌ نقد مثل‌ عمر سعد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
اشاره
(آیه 41)
شأن نزول:
در شأن نزول این آیه و آیه بعد چنین نقل کرده‌اند که گروهی از مسلمانان مانند «بلال» و «عمار یاسر» و «صهیب» و «خبّاب» پس از اسلام آوردن در مکه سخت تحت فشار بودند، و برای تقویت اسلام و رساندن صدای خود به دیگران، پس از هجرت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به «مدینه» هجرت کردند، در این میان «صیهب» که مرد مسنّی بود به مشرکان مکه چنین پیشنهاد کرد: بیایید اموال مرا بگیرید و بگذارید به «مدینه» بروم، آنها موافقت کردند.
آیه نازل شد و پیروزی او و امثال او را در این جهان و جهان دیگر بازگو کرد.
تفسیر:
پاداش مهاجران- در تعقیب آیات گذشته که از منکران قیامت و مشرکان لجوج سخن می‌گفت، این آیه از مهاجران راستین و پاکباز سخن می‌گوید، تا وضع دو گروه در مقایسه با یکدیگر روشن گردد.
نخست می‌گوید: «آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه و مقام خوبی به آنها می‌دهیم» (وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً). چرا که آنها با نهایت اخلاص برای گسترش دعوت اسلام به تمام زندگی خویش پشت پا زدند.
این پاداش دنیای آنهاست «اما پاداش آخرت، اگر بدانند، بسیار بزرگتر است» (وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس