المائدة ٨١: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۷#link46 | آيات ۸۶ - ۶۸، سوره مائده]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۷#link46 | آيات ۸۶ - ۶۸، سوره مائده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۸#link47 | نكته درباره جمله : ((لستم على شى ء)) در آيه شريفه :((قل يا اهل الكتاب لستم على شى ء...))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۸#link47 | نكته درباره جمله : ((لستم على شى ء)) در آيه شريفه :((قل يا اهل الكتاب لستم على شى ء...))]] | ||
خط ۵۸: | خط ۵۹: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۱۳#link76 | (درباره اعتقاد به ودت عددى خداوند و رد آن در سخنان امام على (ع ))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۱۳#link76 | (درباره اعتقاد به ودت عددى خداوند و رد آن در سخنان امام على (ع ))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۲۸#link23 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۲۸#link23 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ «81» | |||
و اگر به خداوند و پيامبر و آنچه بر او نازل شده ايمان مىآوردند، هرگز آنان (كافران) را (سرپرست و) دوست خود نمىگرفتند، ولى بسيارى از آنان فاسقند. | |||
===نکته ها=== | |||
در معناى اين آيه، چند احتمال دادهاند، از جمله: | |||
الف: اگر يهوديان مسلمان مىشدند، كفّاررا ولىّ خود قرار نمىدادند. «1» | |||
ب: اگر يهود، به موسى عليه السلام وتورات ايمان داشتند، هرگز مشركان را ولىّ خود نمىگرفتند. «2» | |||
ج: اگر كفّار و مشركان مسلمان مىشدند، يهود آنان را دوست خود انتخاب نمىكرد. «3» | |||
ظاهر آيه با توجّه به آيات قبل، احتمال اوّل را تقويت مىكند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- ايمان آوردن اهلكتاب، چنان بعيد است كه به يك آرزو مىماند. وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... (كلمهى «لَوْ» در موردى به كارى مىرود كه كار نشدنى باشد، مانند پيرمردى كه بگويد: اگر جوان مىشدم!) | |||
2- كسى كه به خدا و پيامبر ايمان قلبى داشته باشد، حاضر نيست ولايت غير الهى را بپذيرد. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ (راه رسيدن به استقلال واقعى و رهائى از سلطهى كفّار، ايمان است) | |||
3- فسق و بىايمانى، سبب پذيرش سلطه كفّار است. لَوْ كانُوا ... مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ | |||
4- ايمان، با ولايت كفار سازگار نيست. سلطهپذير سازشكار، بىدين و فاسق است. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ | |||
5- فسق، با ايمان در تعارض است. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... وَ لكِنَ ... فاسِقُونَ | |||
---- | |||
«1». تفسير نمونه. | |||
«2». تفسير روحالمعانى. | |||
«3». تفسير نمونه. | |||
جلد 2 - صفحه 355 | |||
جزء «7» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ (81) | |||
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ: و اگر باشند منافقان كه ايمان آرند از روى حقيقت به خدا و پيغمبر و آنچه نازل شده است بسوى او، يعنى قرآن مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ: هر آينه اتخاذ نمىكردند مشركان را دوستان. | |||
مراد آنست كه اگر ايشان به حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله و قرآن ايمان داشتندى، با اهل كفر دوستى نكردندى. اكثر برآنند كه معنى آنست كه اگر يهود ايمان به خدا و تورات داشتندى، با مشركان دوستى نمىكردند، چه فرمان | |||
---- | |||
«1». مجمع البيان ج 2 ص 232. | |||
«2» ثواب الاعمال، و عقاب الاعمال، صفحه 310، حديث 2. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 159 | |||
خدا و موسى عليه السّلام و حكم تورات آنست كه با كفار دوستى نكنند. وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ: و لكن بسيارى از يهودان يا منافقان خارجند از دايره ايمان، يا متمردند در نفاق خود. | |||
تبصره- آيه شريفه عام است نسبت به تمام مسلمين در دوستى ننمودن با كفار، زيرا از لوازم ايمان تبرّى و تولّى باشد: | |||
1- در كتاب كافى- از حضرت صادق عليه السّلام: من احبّ للّه و ابغض للّه و اعطى للّه فهو مؤمن كمل ايمانه. «1» از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام مروى است فرمود: هر كه دوستى كند براى خدا و دشمن دارد براى خدا و عطا نمايد براى خدا، پس او مؤمن است كه كامل است ايمان او. | |||
2- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است: قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله ودّ المؤمن للمؤمن فى اللّه من اعظم شعب الايمان، و من احبّ فى اللّه و ابغض فى اللّه و اعطى فى اللّه و منع فى اللّه فهو من اصفياء اللّه «2»- فرمود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله: دوست داشتن مؤمن، مؤمن را در راه خدا از بزرگترين شاخهاى درخت ايمان است. هر كه دوست دارد در راه خدا و دشمن دارد در راه خدا و عطا كند در راه خدا و باز دارد در راه خدا، پس او از اصفياى خدا باشد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ (81) | |||
ترجمه | |||
و اگر بودند كه ايمان ميآوردند بخدا و پيغمبر و آنچه فرستاده شد باو نميگرفتند آنها را دوستان ولى بسيارى از آنها متمردانند. | |||
تفسير | |||
بعضى گفتهاند مراد آنستكه اگر يهود ايمان بخدا و پيغمبر و كتاب خودشان داشتند با مشركان قريش دوستى نمىكردند چون در شريعت حضرت موسى (ع) از دوستى با كفار منع شده است و ليكن چون بسيارى از آنها متمرد از حكم مذهبى خودشانند معلوم ميشود بآنچه اظهار عقيده هم مىكنند ايمان ندارند و بعضى گفتهاند اگر مسلمانان اسلام حقيقى داشتند و داراى ايمان واقعى به پيغمبر (ص) و قرآن بودند با كفار دوستى و معاشرت نمينمودند ليكن بسيارى از آنها متمرد از حكم خدا و پيغمبرند پس معلوم ميشود ايمان كامل ندارند. | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 255 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَو كانُوا يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنزِلَ إِلَيهِ مَا اتَّخَذُوهُم أَولِياءَ وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنهُم فاسِقُونَ (81) | |||
و اگر بودند آن كثير از بني اسرائيل که ايمان بموسي داشتند ايمان ميآوردند بخدا و پيغمبر و آنچه که بر او نازل شده ديگر كفار بني اسرائيل را نميگرفتند دوست خود و لكن كثيري از اينها فاسق هستند. | |||
اينکه آيه شريفه نيز بني اسرائيل را سه قسمت ميفرمايد: يك قسمت كفار بني اسرائيل که بعقيده خود يهود اينها متعدي و متجاوز هستند اينها در دين خود هم پا بر جا نيستند و بايد يهود از آنها كنارهگيري كنند. و يك قسمت که بسيار قليل از مؤمنين يهود هستند که بشرف اسلام مشرف شدند و از سايرين كناره گرفتند و قسمت سوم كثيري از يهود که اظهار ايمان ميكنند که اينکه آيه در مذمت آنها است که وَ لَو كانُوا يُؤمِنُونَ بِاللّهِ که تمام اديان عالم مؤمن بخدا هستند (و النبي) که در تورات آنها بشاراتي بوجود او داده شده و مؤمنين بتورات بايد ايمان بنبي صلي اللّه عليه و آله و سلّم داشته باشند وَ ما أُنزِلَ إِلَيهِ که لازمه ايمان بخدا و رسول است. | |||
جلد 6 - صفحه 445 | |||
مَا اتَّخَذُوهُم أَولِياءَ آن كفار يهود را دوست خود نميگرفتند لكن لو امتناعيه است تصدق عن كاذبين چون با آنها كمال آميزش را دارند ايمان نميآورند. | |||
وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنهُم فاسِقُونَ اكثريت با اينها است که اكثر يهود با اينكه اعتراف بموسي و تورات دارند و اينکه بشارات را هم مشاهده كردهاند و يقين هم دارند بصدق اينکه نبي ولي از روي عناد و عصبيت که مورث فسق ميشود ايمان نميآورند و با كفار و يهود آميزش دارند که آن هم فسق ديگري است و از اينکه جهت تعبير بفاسقين فرموده زيرا كفر آنها از روي فسق آنها است و تعبير بكافرين نفرمود البته كافر هستند چون ايمان نياوردند لكن علة و سبب كفر آنها فسق است که همان لجاج و عناد و عصبيت آنها بوده اگر فاسق نبودند ايمان ميآوردند و آميزش و دوستي با آن كفار نميكردند و نداشتند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||