النساء ٥٣: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۲۵#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۲۵#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۷۲#link328 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۷۲#link328 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً «53» | |||
آيا براى آنان (يهوديان) بهرهاى از حكومت است؟ كه در آن هنگام ذرّهاى به مردم نمىدادند. | |||
===نکته ها=== | |||
«نَقير» يا گودى پشت هستهى خرماست، و يا آن چيزى است كه پرندگان با منقار خود برمىدارند و كنايه از امر ناچيز و اندك است. | |||
امام باقر عليه السلام دربارهى «نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ» فرمود: مقصود امامت و خلافت است و مقصود از «الناس» ما اهلبيت هستيم. «1» يعنى اگر كسانى به قدرت برسند به اندازه نخ هستهى خرمايى به اهلبيت عليهم السلام قدرت نخواهند داد. | |||
در تفسير مجمعالبيان آمده كه يهود به قدرى انحصار طلبند كه اگر قدرتى به دست آورند، به ديگران نمىدهند. اين معنى، با روحيّهى بخل و تنگ نظرى يهود، سازگارتر است. | |||
---- | |||
«1». كافى، ج 1، ص 205. | |||
جلد 2 - صفحه 84 | |||
===پیام ها=== | |||
1- از قضاوتهاى نابجاى ديگران دربارهى دينتان نگران نباشيد. «أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ» | |||
2- حكومتِ نامحدود، مخصوص خداوند است. هر فرد و قومى گوشهاى از حكومت را آن هم براى چند روزى بدست مىگيرد. «نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ» | |||
3- دشمنان خود را بشناسيد، كه اگر به قدرت برسند، شمارا به كلّى ناديده مىگيرند. لا يُؤْتُونَ النَّاسَ ... | |||
4- كسى كه حكومت و قدرت را بدست مىگيرد بايد به فكر رفاه مردم باشد. | |||
نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ ... لا يُؤْتُونَ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً (53) | |||
پس بيان بخل و حسد ايشان را مىفرمايد: | |||
أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ: نيست براى ايشان بهرهاى از پادشاهى، تا آنكه مردمان تابع ايشان شوند در آنچه امر نمايند. و لازم باشد اطاعت آنها در اين حكم كه: هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا. چون زعم يهود آن بود كه | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 466 | |||
ايشان به ملك و نبوت از غير خود سزاوارترند، بدين سبب از متابعت عرب ننگ داشتند و مىگفتند آخر منصب ملك دارى و حكم گزارى و پيغمبرى به ما خواهد رسيد. حق تعالى فرمود: ايشان را از ملك بهرهاى نيست، و اگر فرضا از ملك و مال بهرهمند شوند، فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً: پس آن هنگام ندهند مردمان يا پيغمبر و اصحاب او را مگر به مقدار خطى كه در پشت هسته خرماست. اين مبالغه است در شدت شح و بخل ايشان كه در وقت پادشاهى، به فقير نقيرى را مضايقه كنند. پس به هنگام فقر و فاقه و مذلت و خوارى، پيداست كه چه چيز به كسى دهند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً (53) | |||
ترجمه | |||
آيا مر ايشانرا بهره است از پادشاهى پس آنهنگام نميدهند مردمانرا چيز كمى. | |||
تفسير | |||
يعنى اگر نصيبى از پادشاهى دنيا داشتند كمتر چيزى از آنرا باهلش نميدادند در كافى از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه مراد بملك امامت و خلافت است و مراد از مردم مائيم و نقير نقطه است كه در وسط هسته است فيض ره فرموده تخصيص ناس بآنها شايد براى آن باشد كه دنيا براى ايشان خلق شده و خلافت حق آنانست و اگر اموال در دست آنها بود مردم منتفع ميشدند و چون ايشان از حقوقشان محروم شدند مردم هم از حقوق و منافعشان باز ماندند پس آنها بمنزله تمام مردمند و وارد شده است كه مائيم ناس و شيعيان مايند اشباه الناس و ساير ناسند نسناس حقير عرض ميكنم بيان ايشان براى روايت اخير مناسب است ولى روايت اولى كه مفسر آيه است | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 67 | |||
احتياج باين بيان ندارد زيرا كه در آنروايت بيان مصداق و مراد واقعى از لفظ ناس شده است نه بيان مفهوم تا اختصاص مدلول لفظى بآنها فهميده شود و اللّه اعلم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَم لَهُم نَصِيبٌ مِنَ المُلكِ فَإِذاً لا يُؤتُونَ النّاسَ نَقِيراً (53) | |||
آيا از براي اينکه كفار و مشركين نصيبي از سلطنت و مملكت است که يهود بطمع آن گرويدند بآنها و چنانچه براي آنها اگر بود مسلما بيهود و غير يهود نقيري نميدادند. | |||
أَم لَهُم نَصِيبٌ مِنَ المُلكِ استفهام انكاري است ديگر بعد از فتح اسلام مشركين روي خوشي نخواهند ديد تا دامنه قيامت بلكه محتاج شدند بتبعيت اسلام و اظهار اسلام تا آزاد شوند. | |||
(فاذا) يعني بر فرض که اگر رياستي يا سلطنتي موقتا پيدا كنند نفعي از آنها بغير نخواهد رسيد بلكه دارند مردم را ميدوشند و روغن آنها را ميگيرند و بار خود را سنگين ميكنند چنانچه مشاهده ميشود در دعات باطله و رؤساء جور و ارباب ضلالت. | |||
لا يُؤتُونَ النّاسَ نَقِيراً نقير شيئي قليل و ناچيزي است که بحساب نميآيد يعني حتي خردلي نم پس نميدهند و كساني که بطمع اطراف آنها ميچرخند نااميد و مأيوس ميشوند جز ضلالت و گمراهي بهرهاي ندارند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||