گمنام

ریشه وثق: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱٬۸۸۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ دی ۱۳۹۵
Added root proximity by QBot
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
وُثُوق، ثِقَهْ به معنى اعتماد است. «وَثِقَ بِهِ وُثوُقاً وثِقَهً» يعنى به او اعتماد كرد. وَثاقَةً به معنى محكم وثابت شدن است «وَثُقَ وَثاقِةً: قوى وثبت» فعل اولى از باب حَسِبَ يَحْسِبُ و فعل دومى از باب كَرُمَ يَكْرُمُ مى‏باشد. مُواثَقَه: معاهده محكم. [مائده:7]. ياد كنيد پيمان اكيد خدا را كه از شما پيمان گرفته است. ايثاق: بستن. «اَوْثَقَهُ فِى الْوِثاقِ ايثاقاً» يعنى او را به ريسمان بست [فجر:25-26]. وَثْاق مصدر است به معنى بستن چنانكه طبرسى گفته ضمير (عَذابَهُ - وَثاقَهُ) چنانكه گفته‏اند راجع به خدا است يعنى: آن روز كسى مانند عذاب خدا عذاب نمی‏کند و کسی مانند بستن خدا نمى‏بندد. *** وِثَاق: به كسرو فتح اول چيزى است كه باآن مى‏بندند مانند زنجير و ريسمان. و نيز مصدر است چنانكه از مجمع نقل شد. [محمّد:4]. چون كافران را از كار انداخته و اسير گرفتيد ريسمان را محكم كنيد. مَوْثِق: (به فتح ميم وكسرثاء) و ميثاق به معنى پيمان اكيد است [يوسف:66]. گفت: هرگز او را باشما نخواهم فرستاد تا پيمان محكمى از خدا بدهيد كه او را بياوريد. موثق سه بار در قرآن مجيد آمده است [يوسف:66-80]. ميثاق: چنانكه گفته شد به معنى پيمان محكم است [بقره:83]. راغب مى‏گويد: ميثاق پيمانى است كه با سوگند و عهد تأكيد شده باشد. مى‏شود گفت: ميثاق مصدر نيز بكار مى‏رود به معنى محكم كردن چنانكه در جوامع الجامع و كشاف در ذيل آيه [بقره:27]. گفته است. ضمير «ميثقاقِه» اگر به «عهد» برگردد معنى اين است كه پيمان خدا را بعد از استوار كردن آن مى‏شكنند و اگر راجع به «الله» باشد منظور محكم كردن خدا است بنظر نگارنده ضمير راجع به «الله» و مفعول ميثاق كه «عهد» باشد محذوف است يعنى عهد خدا را نقض مى‏كنند پس از آنكه خدا آن را بوسيله ارسال رسل محكم و استوار كرده است در «عهد» گفته‏ايم كه ظاهرا مراد از عهد فهم و عقل و درك بشر است كه در ذات او گذاشته شده و مراد از ميثاق محكم كردن آن است بوسيله انبياء و رسل عليهم السلام.
وُثُوق، ثِقَهْ به معنى اعتماد است. «وَثِقَ بِهِ وُثوُقاً وثِقَهً» يعنى به او اعتماد كرد. وَثاقَةً به معنى محكم وثابت شدن است «وَثُقَ وَثاقِةً: قوى وثبت» فعل اولى از باب حَسِبَ يَحْسِبُ و فعل دومى از باب كَرُمَ يَكْرُمُ مى‏باشد. مُواثَقَه: معاهده محكم. [مائده:7]. ياد كنيد پيمان اكيد خدا را كه از شما پيمان گرفته است. ايثاق: بستن. «اَوْثَقَهُ فِى الْوِثاقِ ايثاقاً» يعنى او را به ريسمان بست [فجر:25-26]. وَثْاق مصدر است به معنى بستن چنانكه طبرسى گفته ضمير (عَذابَهُ - وَثاقَهُ) چنانكه گفته‏اند راجع به خدا است يعنى: آن روز كسى مانند عذاب خدا عذاب نمی‏کند و کسی مانند بستن خدا نمى‏بندد. *** وِثَاق: به كسرو فتح اول چيزى است كه باآن مى‏بندند مانند زنجير و ريسمان. و نيز مصدر است چنانكه از مجمع نقل شد. [محمّد:4]. چون كافران را از كار انداخته و اسير گرفتيد ريسمان را محكم كنيد. مَوْثِق: (به فتح ميم وكسرثاء) و ميثاق به معنى پيمان اكيد است [يوسف:66]. گفت: هرگز او را باشما نخواهم فرستاد تا پيمان محكمى از خدا بدهيد كه او را بياوريد. موثق سه بار در قرآن مجيد آمده است [يوسف:66-80]. ميثاق: چنانكه گفته شد به معنى پيمان محكم است [بقره:83]. راغب مى‏گويد: ميثاق پيمانى است كه با سوگند و عهد تأكيد شده باشد. مى‏شود گفت: ميثاق مصدر نيز بكار مى‏رود به معنى محكم كردن چنانكه در جوامع الجامع و كشاف در ذيل آيه [بقره:27]. گفته است. ضمير «ميثقاقِه» اگر به «عهد» برگردد معنى اين است كه پيمان خدا را بعد از استوار كردن آن مى‏شكنند و اگر راجع به «الله» باشد منظور محكم كردن خدا است بنظر نگارنده ضمير راجع به «الله» و مفعول ميثاق كه «عهد» باشد محذوف است يعنى عهد خدا را نقض مى‏كنند پس از آنكه خدا آن را بوسيله ارسال رسل محكم و استوار كرده است در «عهد» گفته‏ايم كه ظاهرا مراد از عهد فهم و عقل و درك بشر است كه در ذات او گذاشته شده و مراد از ميثاق محكم كردن آن است بوسيله انبياء و رسل عليهم السلام.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, کم:82, اخذ:63, من:60, الله:58, ه:56, اله:56, وله:56, ب:49, ما:46, لا:45, ف:35, ل:34, اذ:33, بين:31, على:31, قول:28, اتى:26, قد:25, وثق:24, ان:24, بنو:24, نقض:23, غلظ:22, الى:22, احد:22, امر:22, وحد:22, الذين:22, بعد:20, اسرائيل:19, کتب:19, الذى:19, ها:19, رفع:19, فوق:18, طور:17, عرو:17, قطع:17, عذب:17, ايى:17, نبو:17, انتم:16, امن:16, فى:16, رسل:16, قوم:16, نکح:15, يا:15, مسک:15, حتى:15, حزن:15, سلم:15, وصل:15, صدق:15, کفر:15, فدى:15, کون:14, هو:14, عهد:14, الا:14, ابو:13, ک:13, جىء:13, او:13, سمع:13, لعن:13, اما:13, عبد:13, بعض:13, سئل:13, نسى:13, فصم:13, نفس:13, خلد:13, سفک:13, شدد:13, جعل:12, عرض:12, اوى:12, بعث:12, نصارى:12, عن:12, حظظ:12, مع:12, ابراهيم:12, موسى:12, عيسى:12, نن:12, لم:12, نوح:12, مريم:12, دمم:12, منن:12, ظلم:12, نا:12, ثخن:12, قلب:12, لما:12, دخل:12, اهل:12, رقب:12, ائى:12, ذکر:12, سبت:12, دمو:12, حصر:12, عقب:12, بوب:12, دمى:12, ا:12, طوع:12, وکل:12, صدر:12, ربب:12, اذا:12, نزل:12, سطر:12, عزم:11, قبل:11, حسن:11, حرر:11, سجد:11, عدو:11, قسو:11, ثنى:11, سبل:11, جنن:11, طمن:11, عمل:11, لن:11, يوم:11, عشر:11, سوى:11, عدد:11, حرف:11, علم:11, طمئن:11, کلل:11, قلل:11, صحب:11, انن:11, سلط:11, وقى:11, نعم:11, بصر:11, خرج:10, فرط:10, حوط:10, نقب:10, ى:10, نصر:10, کلم:10, حکم:10, وفى:10, قتل:10, انس:10, فضو:10, ضرب:10, غرو:10, ثم:10, وضع:10, مثل:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
کاربر ناشناس