نَقِيبا
«نقیب» در اصل، از مادّه «نقب» (بر وزن نقد) به معناى روزنه هاى وسیع، مخصوصاً راه هاى زیرزمینى مى باشد، و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت «نقیب» مى گویند که: از اسرار جمعیّت آگاه است، گویى در میان آنها نقبى ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده.
و گاهى «نقیب» به کسى گفته مى شود که: رئیس جمعیت نیست و تنها معرِّف و وسیله شناسایى آنها است، و اگر به فضائل اشخاص، عنوان «مناقب» اطلاق مى شود، به خاطر آن است که با فحص و کنجکاوى باید از آنها آگاه گشت.
بعضى از مفسران «نقیب» در آیه فوق را تنها به معناى آگاه و مطلع از اسرار گرفته اند.
ریشه کلمه
- نقب (۳ بار)
قاموس قرآن
سوراخ كردن. راغب گويد: نقب در ديوار و پوست مانند ثقب (سوراخ كردن) است در چوب. [كهف:97]. يعنى نتوانستند از آن سد بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ كنند طبرسى آن را سوراخ وسيع و نيز راهى كه در كوه است گفته است. * [ق:36] تَنْقيب: به معنى سير كردن و راه رفتن است در مفردات گفته: «نَقَّبَ الْقَوْمُ: سارُوا» طبرسى گويد: تنقيب باز كردن راهى است كه صلاحيت رفتن دارد و در شعر امرؤالقيس به معنى مسافرت است كه گويد: لَقَدْ نَقَّبْتُ فِى الْآفاقِ حَتَّى رَضيتُ مِنَ الْغَنيمَةِ بِالْاِيابِ در آفاق مسافرت كردم تا جائى كه غنيمت را در بازگشتن دانستم. ظاهراً مراد از آيه راهها باز كردن است يعنى: چه بسيار قويتر از آنها را كه هلاك گردانديم و آنها در سرزمينها راهها باز كردند (و يا در بلاد مسافرتها كردند) آيا فرارى از هلاك داشتند؟ *[مائده:12]. نقيب القوم كسى است كه از احوال و از وضع قوم مطلع است وضع آنها را جستجو مىكند، گويى اسرار آنها را سوراخ كرده و پى مىبرد راغب گويد: «اَلنَّقيبُ: اَلْباحِثُ عَنِ الْقَوْمِ وَعَنْ أَحْوالِهِمْ» ظاهرا مراد از آن در آيه سرپرست است نظير امامان عليهم السلام در امت اسلامى يعنى از بنى اسرائيل پيمان اكيد گرفتيم كه به دستور دين عمل كنند و در ميان آنها دوازده سرپرست و پيشوا برانگيختيم، ظاهراآنها رؤساء اسباط دوازدگانه بنى اسرائيل بودهاند و «بَعَثْنا» نشان مىدهد كه مأموريشان خدايى بوده است ولى آيه در پيامبر بودنشان صريح نيست زيرا بعث در غير پيغمبر نيز بكار مىرود و به نظر مىآيد كه مروج شريعت تورات بودهاند.