قَرْح
«قَرْح» به معناى جراحتى است که در بدن بر اثربرخورد بایک عامل خارجى پیدامى شود.
ریشه کلمه
- قرح (۳ بار)
قاموس قرآن
(بروزن فلس) زخم. «قَرَحَهُ قَرْحاً: جَرَحَهُ وَ شَقَّهُ» راغب گويد:قَرْح به فتح اول جراحتى است كه از خارج رسد مثل زخم شمشيرو قُرْح به ضم اول جراحتى است كه از درون برخاسته مثل دمل، و به قولى به فتح اول زخم و به ضم آن درد زخم است. طبرسى از ابوعلى و ابوحسن هر دو را مصدر نقل كرده، المنار از ابن جرير نقل كرده كه قَرْح به فتح اول شامل قتل و جرح است [آل عمران:140]. آيه در باره جنگ احد است كه عدهاى از مسلمانان كشته و عدهاى زخمى شدند. يعنى: اگر به شما زخمى رسيد و در «اُحُد» شكستى ديديد، نظير آن به مشركين در«بدر» رسيد و اين روزها را ميان مردم مىگردانيم و شكست و فتح هر دوره نصيب قومى مىشود. الميزان گويد: در اين تعبير مسلمانان همه يك جسد فرض شدهاند و گويى زخم به يك بدن وارد شده است و در واقع عبارت بود از قتل عدهاى و جرح عدهاى ديگر و فوت پيروزى از آنها... نگارنده: احتمال قوى مىدهم كه اصابت قرح كنايه از شكست است چنانكه با مقايسه به شكست مشركين در«بدر» روشنتر مىشود «قرح» را درآيه به فتح قاف و كسر آن خواندهاند. * [آل عمران:172]. آيه در باره تعقيب مسلمين است كه بعد از ماجراى«اُحُد» مشركين خواستند به مدينه بگردند ولى مسلمين آنها را تعقيب كردند احتمال فوق در اين آيه نيز جارى است، اين لفظ فقط سه بار در قرآن آمده است.