ص ٦٣
کپی متن آیه |
---|
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيّاً أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ |
ترجمه
ص ٦٢ | آیه ٦٣ | ص ٦٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیّاً»: آیا ما ایشان را به مسخره گرفتهایم و ناچیزشان دانستهایم؟ فعل (أَتَّخَذْنَاهُمْ) در اصل (أَإِتَّخَذْنَاهُمْ) است و همزه وصل به خاطر همزه استفهام حذف شده است. واژه (سِخْرِیّاً) به معنی مسخره و حقیر، برای مفرد و مثنّی و جمع یکسان به کار میرود، و با ضمّ سین هم به همین معنی است (نگا: مؤمنون / زخرف / ). «زَاغَتْ»: انحراف پیدا کرده است. از حق منحرف شده است. از ماده زَیْغ به معنی انحراف از حق و حقیقت است. نسبت آن به چشم نه به صاحبان چشم، برای مبالغه در مطلب است. معنی دیگر آیه این است که: آیا ما در دنیا این مردمان محترم بهشتی و مقرّبان الهی را مسخره کرده باشیم؟ و یا بدتر از این، آنان را آن اندازه حقیر و ناچیز دانسته باشیم که اصلاً به چشم نمیآمدند؟!
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ هٰؤُلاَءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ... (۰)
وَ نَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ... (۰) وَ نَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ... (۰)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ «63»
آيا ما (به ناحقّ) آنان را به مسخره مىگرفتيم (و امروز اهل بهشتند، يا آنكه در جهنّم هستند) و چشمان ما به آنها نمىافتد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ (63)
«1» مجمع البيان (چ 1401 ق) ج 4 ص 484 بنقل از عياشى.
جلد 11 - صفحه 209
بعد از تفحص بسيار كفار، چون اهل ايمان را نبينند، از روى توبيخ نفس خود گويند:
أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا: «استفهام توبيخى» يعنى چرا با ايشان سخريه و استهزاء مىكرديم، أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ: يا ميل كرده از ايشان چشمهاى ما و نور باصره ما بر ايشان نمىافتد. در آثار آمده كه حق تعالى آن فقراء را در غرفات بهشت به ايشان نمايد تا يقين كنند در جهنم نيستند و حسرت ايشان زياده شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ (62) أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ (63) إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ (64) قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (65) رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ (66)
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ (67) أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ (68) ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى إِذْ يَخْتَصِمُونَ (69) إِنْ يُوحى إِلَيَّ إِلاَّ أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (70)
ترجمه
و گويند چيست ما را نمىبينيم مردانيرا كه بوديم ميشمرديمشان از بدكاران
آيا گرفتيم آنانرا بسخريه يا برگرديد از ايشان ديدهها
همانا اين راست است آنمنازعه اهل آتش است
بگو جز اين نيست كه من بيم دهندهام و نيست معبودى مگر خداى يگانه داراى قهر و غلبه
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است كه تواناى آمرزنده است
بگو آن خبرى بزرگ است
شما از آن رو گردانندگانيد
نبود براى من دانشى بجماعت بالاتر وقتى با يكديگر بحث مينمودند
وحى نميشود بسوى من مگر براى آنكه من بيم دهنده آشكارم.
تفسير
خداوند متعال باز نقل نموده كلام اهل دوزخ را با يكديگر كه گويند چه شده است ما را كه نمىبينيم در جهنّم مردانيرا كه ما آنها را از اشرار مىشمرديم در دنيا و ميگفتيم اينها با هم براى رياست و اغراض شخصى سازش نمودند كه ما را از دين آباء خود باز دارند آيا ما آنها را بسخريّه و استهزاء گرفتيم و چنين كار بدى كرديم چون اينجا كه نيستند معلوم ميشود در بهشتند يا اينجا هستند و چشم ما بآنها نمىافتد و محتمل است مراد آن باشد كه آيا ما كه آنها را
جلد 4 صفحه 477
سخريه نموديم عمدا كار بدى كرديم يا خبر چون در دنيا ما از باطن آنها آگاه نبوديم و چشم ما خوبيهاى آنها را نديد پس معذوريم و در هر حال اظهار ندامت و پشيمانى ميكنند و اتّخذنا هم بدون همزه استفهام نيز قرائت شده و بنابراين صفت ديگرى است براى رجالا و معنى واضحتر است و كلمهام معادل ما لنا لا نرى خواهد بود صريحا نه بنحويكه بيان شد كه معادل اتّخذناهم بود باعتبار دلالت همزه استفهام بر ندامت آنها از استهزاء خودشان براى نبودن آنرجال در جهنّم و بودنشان در بهشت كه مستفاد از ما لنا لا نرى است و محتمل است ام منقطعه باشد يعنى آيا ما آنها را مسخره نموديم و قدر آنها را نشناختيم و چشم ما خوبيهاى آنها را نديد جاى تأسف است چون معلوم شد آنها بهشتى بودند كه اينجا نيستند و گفتهاند مراد امثال ابو جهل و وليد بن مغيرهاند كه امثال عمّار و صهيب و خباب را در جهنّم نمىبينند ولى در روايات متعدده از ائمه اطهار با تأكيدات بليغه بدشمنان آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كه دوستان ايشانرا در جهنّم نمىبينند تفسير شده و بشيعيان فرمودهاند و اللّه خدا غير از شما را اراده ننموده از آنها كه فرموده در جهنّم ديده نميشوند و اللّه دو نفر بلكه و اللّه يكنفر شما داخل جهنّم نخواهيد شد و بعد از تمام نزاعهاى جهنمىها در آيات سابقه و گفتگوشان اينجا خداوند فرموده اين مخاصمه و گفتگوى ندامت اثر اهل آتش با يكديگر حقّ است و شبههئى در آن نيست كه واقع خواهد شد و به پيغمبر اكرم دستور فرموده كه بفرمايد باهل مكّه من فقط پيغمبر خدايم كه بايد شما را از قهر و غضب او بترسانم الزام به قبول و مسئوليّت انكار آن با من نيست و نيست معبود بحقى مگر خداوند يگانه كه شريك و جزء ندارد و غالب بر هر شىء و قادر بر هر امرى است و چيزى و كسى نميتواند در مقابل او قيام و بر خلاف او اقدامى نمايد پروردگار آسمانها و زمين و موجودات در آن دو و ما بين آن دو است و مبدء و منتهاى تمام آنها است ارجمند و غالب و توانائى است كه كسى و چيزى نميتواند مانع از نفوذ اراده او شود و اگر بخواهد گناهكاران را تمامى بتمام گناهانشان عذاب كند ميتواند ولى آمرزنده است و هر گناهى را از هر كس بخواهد مىآمرزد و بمناسبت سبق ذكر انذار صفات جلال بيشتر ذكر شده است و نيز دستور فرموده كه بفرمايد آن خبر بيم دهنده بودن من از آتش جهنّم و قهّاريّت خداى يگانه
جلد 4 صفحه 478
خبر بزرگى است كه بايد كاملا بآن توجّه داشت و حقّ بودن آنرا دانست و از آن ترسيد ولى مع الاسف شما از استماع و تفكّر در آن گريزانيد يا آنچه خبر ميدهد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآن خبر مهمّى است كه بايد بآن توجّه داشت و نبايد از آن غافل و رو گردان بود و شما بآن اعتنا نميكنيد منكه از احوال ساكنان عالم اعلى مطلع نبودم و علم ببحث و گفتگو و ردّ و قبول آنها نداشتم اين قبيل مطالب بطريق وحى از خداوند بمن ميرسد و وحى نميشود بمن مگر براى آنكه پيغمبرم و بايد مردم را از خدا بترسانم با بيانات واضح و آشكار چنانچه نمونه آن در آيات آتيه خواهد آمد انشاء اللّه تعالى اين معانى از ظاهر اين آيات بنظر ميرسد ولى قمّى ره و در بصائر از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از نبأ عظيم امير المؤمنين عليه السّلام است و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه مراد از نبأ امامت است و نيز قمّى ره در حديث معراج از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون جبرئيل پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را بسدرة المنتهى رسانيد از رفتار بازماند و حضرت رسيد بجائيكه كسى بآن جا نرسيده بود چون جز نور حق چيزى فاصله بين حبيب و محبوب نبود و خدا از پيغمبر ص پرسيد بحث ملأ اعلى با يكديگر در چه بود حضرت عرض كرد من نميدانم مگر آنچه را تو بمن آموختى پس خداوند دست قدرت خود را ميان دو كتف او گذارد و پيغمبر فرمود من خنكى آنرا در وسط سينه خود يافتم و هر چه از گذشته و آينده از من پرسيد دانستم از آن جمله آنكه فرمود ساكنان ملأ اعلى در چه بحث ميكردند عرض كردم در كفّارات و درجات و حسنات و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نقل نموده كه خدا بمن فرمود ميدانى ملأ اعلى در چه گفتگو ميكردند عرض كردم خير فرمود بحث ميكردند در كفّارات و درجات و امّا كفّارات فراوان نمودن آب وضو و رفتن بنماز جماعت و انتظار نماز بعد از نماز است و امّا درجات افشاء سلام و اطعام طعام و نماز شب است با آنكه مردم در خواب باشند و ظاهرا چون معناى حسنات واضح بوده ذكر نفرمودهاند و سخريّا بضمّ سين و الّا انّما بكسر همزه نيز قرائت شده يعنى وحى نميشود بمن مگر آنكه تو بايد بيمدهنده مردم و آشكار كننده حق براى آنها باشى و بامر ديگرى مأموريّت ندارى و اللّه تعالى اعلم بحقائق الامور.
جلد 4 صفحه 479
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا ما لَنا لا نَري رِجالاً كُنّا نَعُدُّهُم مِنَ الأَشرارِ (62) أَتَّخَذناهُم سِخرِيًّا أَم زاغَت عَنهُمُ الأَبصارُ (63)
و ميگويند اينکه مخالفين که در عذاب جهنم ميسوزند چه شده که ما نميبينيم كساني را که ما آنها را از اشرار ميشمرديم گرفته بوديم آنها را سخريه ميكرديم نيستند در جهنم يا چشم ما آنها را نميبيند.
اخبار بسياري داريم از كليني در كافي و شيخ مفيد در اختصاص و شيخ طوسي در امالي و از عياشي از جابر جعفي و از محمّد بن الحسن الصفار و از علي بن ابراهيم و غير اينها از اكابر علماء تمام مسندا از ائمه اطهار که جماعتي از اكابر اصحاب ائمه خدمت آنها شكايت ميكردند که اينکه عامه مخالفين ما را شريرترين ناس ميدانند حتي از مشركين و كفّار و ما را رافضي ميگويند ائمه اطهار براي آنها قسم ياد ميكردند و در بعض اخبار غضبناك ميشدند و ميفرمودند قسم بخداوند که ده نفر از شما شيعيان در جهنم نميرويد و كم ميكردند تا يك نفر از شما در جهنم وارد نميشويد ما گنهكاران شما را شفاعت ميكنيم و بهشت ميبريم شما در بهشت متنعم هستيد آنها در جهنم پي شما ميگردند سپس، تمسك باين آيات ميفرمودند. و اينکه اخبار چون مفصل است از نقلش خودداري كرديم و اغلب اينها متقارب المضمون است و خلاصه آن را تذكر داديم.
264
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 63)- «آیا ما آنان را به مسخره گرفتیم یا (به اندازهای حقیرند که) چشمها آنها را نمیبیند» (أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ).
آری! ما این مردان بزرگ و با شخصیت را به باد مسخره میگرفتیم، و گاه حتی از این مرحله نیز پائینتر میشمردیم و آنها را افراد حقیری میدانستیم که اصلا به چشم نمیآمدند، اما آنها مقربان درگاه خدا بودند و الآن بهشت جایگاهشان است.
قابل توجه این که یکی از عوامل عدم درک واقعیتها جدی نگرفتن مسائل و استهزا و شوخی با حقایق است، همیشه باید با تصمیم جدی به بررسی واقعیتها پرداخت تا حقیقت روشن گردد.
نکات آیه
۱ - طاغیان، مؤمنان را در دنیا به تمسخر و ریشخند مى گرفتند. (أتّخذنهم سخریًّا)
۲ - طاغیان در دوزخ، خود را از دیدن بهشتیان و مؤمنان ناتوان خواهند دید. (أم زاغت عنهم الأبصر)
۳ - تردید طاغیان، در علل و چرایى پیدا نکردن مؤمنان و آگاه نشدن از وضعیت آنان در قیامت (أتّخذنهم سخریًّا أم زاغت عنهم الأبصر) «أم» در جمله «أم زاغت...» عاطفه و متصله است و این جمله مى تواند عطف بر «ما لنا لانرى...» باشد. در این صورت مفاد آن مربوط به قیامت بوده و معناى آیه چنین مى شود: آیا مسخره شان مى کردیم [و اهل بهشت اند ]یا[در جهنم اند و] چشمان ما به آنان نمى افتد.
۴ - طاغیان، از سر غرور و تکبر، مؤمنان و توده هاى مردم دیندار را در دنیا به حساب نمى آوردند و با چشم حقارت به آنان مى نگریستند. (أم زاغت عنهم الأبصر) برداشت یاد شده براساس احتمال دوم در ترکیب آیه شریفه است; یعنى، جمله «أم زاغت...» عطف بر «أتّخذناهم سخریًّا» باشد. در این صورت مفاد آن مربوط به دنیا بوده و چنین معنا مى شود: «و یا به اندازه اى حقیر بودند که چشم هاى ما آنان را نمى دید».
موضوعات مرتبط
- بهشتیان: عجز از رؤیت بهشتیان ۲
- جهنمیان: عجز جهنمیان ۲
- طغیانگران: استهزاهاى طغیانگران ۱; تکبر طغیانگران ۴; روش برخورد طغیانگران ۱; شک طغیانگران ۳; طغیانگران در قیامت ۳; عجز طغیانگران ۲
- مؤمنان: استهزاى مؤمنان ۱; تحقیر مؤمنان ۴
منابع