روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۷۳۳
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الْفَرَائِضِ وَ الْمَوَارِيث
و روي السكوني عن جعفر بن محمد عن ابيه ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۷۳۲ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۷۳۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۳۷
و سكونى، از امام جعفر بن محمّد، از پدرش عليهما السّلام روايت كرده است كه «علىّ بن ابى طالب عليه السّلام براى تعيين ميراث خنثى دندههاى او را ميشمرد، پس اگر دندههايش يكى از دنده زن كمتر ميبود، ارث او را بحساب مرد مىپرداخت، زيرا كه دندههاى مرد يك دنده از دندههاى زن كمتر است، و اين بدان جهت است كه حوّاء از آخرين دنده سمت چپ آدم خلق شده، و از اين رو يكى از دندههايش ناقص شده است. مصنّف اين كتاب- رحمه اللَّه- گفت: حوّاء از باقىمانده گلى كه آدم عليه السّلام از آن خلق شده است آفريده شده. اين گل از گل دندههاى او بوده است، نه آنكه پس از كامل شدن خلقت آدم از دنده او خلق شود، به اين معنى كه دندهاى از دندههاى چپ او را بگيرند و حوّاء را از آن خلق كنند. و اگر واقع امر چنان ميبود كه جهّال ميگويند، ياوهگوئى از عيبجويان را امكان آن بود كه بگويد بخشى از وجود آدم با بخشى ديگر نكاح ميكرده است. و بر همين سياق خداوند عزّ و جلّ نخل را از باقيمانده گل آدم عليه السّلام خلق فرموده، و همچنين كبوتر را، اگر همگى اينها پس از اكمال خلقت آدم عليه السّلام از بدن او گرفته شده بود، هر آينه جايز نبود كه با حوّاء ازدواج كند، زيرا در اين صورت لازم مىآمد كه بخشى از وجود آدم با بخش ديگر آن ازدواج كرده باشد، و براى او روا نميبود كه خرما بخورد، زيرا لازمه آن اين ميبود كه بخشى از وجود خود را خورده باشد، و همچنين كبوتر را و بهمين جهت: