روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۶۰۱
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، بَابُ الْوَقْفِ وَ الصَّدَقَةِ وَ النُّحْل
و روي محمد بن احمد بن يحيي عن العبيدي عن علي بن سليمان بن رشيد قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۶۰۰ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۶۰۲ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۰۰
و محمّد بن احمد بن يحيى، از عبيدى، از علىّ بن سليمان بن رشيد، روايت كرده است كه گفت: به آن امام عليه السّلام نوشتم: فدايت شوم، من فرزندى ندارم، و املاكى دارم كه از پدرم به ارث بردهام، و بخشى از آن را خود بدست آوردهام، و از حوادث روزگار ايمنى ندارم، پس اگر فرزندى نداشته باشم، و حادثهاى پيش آيد يعنى: با در نظر گرفتن اين احتمال كه با نداشتن فرزند حادثهاى برايم رخ دهد، در اين صورت- فدايت شوم- چه مصلحت مىبينى كه بعضى از املاك را بر برادران فقيرم و بر مستضعفين وقف كنم، يا بفروشم و بهاى آن را در زمان حياتم به ايشان صدقه دهم، زيرا بيم آن دارم كه پس از مرگ من مقرّرات وقف اجرا نشود، و اگر آن را در ايّام حياتم وقف كنم آيا ميتوانم از درآمد آن بخورم يا نه؟ امام عليه السّلام در پاسخ نامه، مرقوم داشت: مضمون نامهات را در باره املاكت فهميدم، و تو نميتوانى از درآمد آن و از صدقه ارتزاق كنى، پس اگر چيزى از آن را بخورى موضوع وقف اجرا نميشود. اگر ورثهاى داشته باشى آن املاك را بفروش و بخشى از بهاى آن را در حال حيات خودت صدقه ده، زيرا چنين كارى را اگر انجام دهى مقدارى كه براى قوت خود لازم است نگاه ميدارى، همان گونه كه امير المؤمنين عليه السّلام عمل فرمود.