روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۵۴۶
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الْوَصِيَّة
روي الحسن بن علي الوشا عن محمد بن يحيي عن وصي علي بن السري قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۵۴۵ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۵۴۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۷۰
حسن بن علىّ وشّاء، از محمّد بن يحيى، از وصىّ على بن سرىّ روايت كرده است كه گفت: به امام ابو الحسن موسى عليه السّلام معروض داشتم كه: علىّ بن سرىّ وفات يافته، و مرا وصى خود ساخته و پسرش جعفر با امّ ولدى از وى مقاربت كرده بود، و بهمين جهت او مرا مأمور نموده است كه آن پسر را از ارث محروم سازم. امام فرمود: اگر صادق باشى او را از ارث محروم ساز، زيرا كه بزودى اختلال در مشاعرش عارض خواهد شد، گفت: پس [از مدينه] بازگشتم، و جعفر مرا بنزد قاضى ابو يوسف برد، و پس از تقديم احترام و دعا گفت: من جعفر پسر على ابن سرىّ هستم، و اين وصى پدر منست، پس بفرماى تا ارث پدرم را بمن تسليم كند، قاضى رو بمن كرد و گفت: در برابر اين ادّعا دفاع تو چيست؟ گفتم: آرى، اين جعفر بن علىّ بن سرىّ است، و من وصىّ علىّ بن سرىّ هستم، قاضى گفت: پس مالش را به او تسليم كن، گفتم: ميخواهم در اين باره با تو سخن بگويم: گفت: پس نزديك من بيا، و من چندان به او نزديك شدم كه كسى سخنم را نميشنيد، آنگاه گفتم: اين پسر با امّ ولد پدرش مقاربت كرده، و از اين جهت پدرش مرا مأمور ساخته و توصيه كرده است كه او را از شمار ورثه خارج سازم، و چيزى از ميراث به او ندهم، از اين رو در مدينه بنزد موسى بن جعفر عليهما السّلام شدم، و اين داستان را با او گفتم، و از آن حضرت كسب تكليف كردم. پس مرا فرمود: تا او را از جمع ورّاث بيرون كنم، و چيزى به او ندهم، قاضى گفت: خدا را! براستى ابو الحسن تو را چنين فرمود؟! گفتم: آرى، پس سه بار مرا قسم داد، و آنگاه گفت: فرمان او را اجراء كن، زيرا كه قول حقّ همانست كه او گفته است، وصى گفت: پس بعد از آن جعفر دستخوش اختلال شد، و ابو محمّد حسن بن علىّ وشّاء گفت: من بعد از آن او را ديدم [كه دستخوش اختلال شده بود] شرح: «اخراج وارث از ميراث خلاف أصل است. و حكم اين خبر مقصور بمورد خاصّ خود آنست». مصنّف اين كتاب- رحمه اللَّه- گفت: و زمانى كه شخصى به بيرون ساختن پسرش از ميراث وصيّت كند، و پسر يك چنين كارى را نكرده باشد، اجراء وصيّت او در اين باره براى وصى جايز نيست، و دليل اين مدّعى :