روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۵۱۳

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الْوَصِيَّة

و روي محمد بن ابي عمير عن زيد النرسي عن علي بن مزيد صاحب السابري قال :

أَوْصَى إِلَيَّ رَجُلٌ بِتَرِكَتِهِ وَ أَمَرَنِي أَنْ أَحُجَّ بِهَا عَنْهُ فَنَظَرْتُ فِي ذَلِكَ فَإِذَا شَيْ‏ءٌ يَسِيرٌ لاَ يَكْفِي لِلْحَجِّ فَسَأَلْتُ‏ أَبَا حَنِيفَةَ وَ فُقَهَاءَ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ فَقَالُوا تَصَدَّقْ بِهَا عَنْهُ فَلَمَّا لَقِيتُ‏ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ اَلْحَسَنِ‏ فِي اَلطَّوَافِ سَأَلْتُهُ فَقُلْتُ إِنَّ رَجُلاً مِنْ مَوَالِيكُمْ مِنْ أَهْلِ‏ اَلْكُوفَةِ مَاتَ وَ أَوْصَى بِتَرِكَتِهِ إِلَيَّ وَ أَمَرَنِي أَنْ أَحُجَّ بِهَا عَنْهُ فَنَظَرْتُ فِي ذَلِكَ‏ فَلَمْ يَكْفِ لِلْحَجِّ فَسَأَلْتُ مَنْ عِنْدَنَا مِنَ اَلْفُقَهَاءِ فَقَالُوا تَصَدَّقْ بِهَا عَنْهُ فَتَصَدَّقْتُ بِهَا فَمَا تَقُولُ فَقَالَ لِي هَذَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ فِي‏ اَلْحِجْرِ فَأْتِهِ فَاسْأَلْهُ فَدَخَلْتُ‏ اَلْحِجْرَ فَإِذَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ تَحْتَ اَلْمِيزَابِ‏ مُقْبِلٌ بِوَجْهِهِ إِلَى‏ اَلْبَيْتِ‏ يَدْعُو ثُمَّ اِلْتَفَتَ فَرَآنِي فَقَالَ مَا حَاجَتُكَ قُلْتُ رَجُلٌ مَاتَ وَ أَوْصَى بِتَرِكَتِهِ أَنْ أَحُجَّ بِهَا عَنْهُ فَنَظَرْتُ فِي ذَلِكَ فَلَمْ يَكْفِ لِلْحَجِّ فَسَأَلْتُ مَنْ عِنْدَنَا مِنَ اَلْفُقَهَاءِ فَقَالُوا تَصَدَّقْ بِهَا فَقَالَ مَا صَنَعْتَ قُلْتُ تَصَدَّقْتُ بِهَا فَقَالَ ضَمِنْتَ إِلاَّ أَنْ لاَ يَكُونَ يَبْلُغُ مَا يُحَجُّ بِهِ مِنْ‏ مَكَّةَ فَإِنْ كَانَ لاَ يَبْلُغُ مَا يُحَجُّ بِهِ مِنْ‏ مَكَّةَ فَلَيْسَ عَلَيْكَ ضَمَانٌ وَ إِنْ كَانَ يَبْلُغُ مَا يُحَجُّ بِهِ مِنْ‏ مَكَّةَ فَأَنْتَ ضَامِنٌ‏


من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۵۱۲ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۵۱۴
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۴
بخش : كتاب الوصية
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۴ كِتَابُ الْوَصِيَّة‏‏ بَابُ ضَمَانِ الْوَصِيِّ لِمَا يُغَيِّرُهُ عَمَّا أَوْصَى بِهِ الْمَيِّت‏
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۵۳

و محمّد بن أبى عمير، از زيد نرسىّ، از علىّ بن مزيد، صاحب سابرىّ روايت كرده است كه گفت: مردى وصيّت كرد كه تركه‏اش در اختيار من قرار گيرد، و مرا مأمور ساخت تا با صرف كردن آن حجّى بنيابتش بجا آوردم، ولى چون در تركه‏اش نگريستم، آن را چيز كمى يافتم كه براى حجّ كفايت نميكرد، از ابو حنيفه و فقهاء اهل كوفه در اين باره سؤال كردم، ايشان گفتند: آن مال مورد وصيّت را بنيابت او صدقه ده. بعد چون عبد اللَّه بن حسن را در حال طواف ديدم، در اين باره از او پرسيدم، و براى او گفتم كه مردى از دوستان شما از اهل كوفه‏ مرده‏ و وصيّت كرده است تا تركه‏اش را در اختيار من قرار دهند، و مرا مأمور ساخته است كه با صرف آن از جانب او حجّ بجا آورم، ولى چون در آن نگريستم آن را براى حجّ كافى نيافتم، و از فقهاى شهرمان در اين باره سؤال كردم ايشان گفتند: آن را از جانب او صدقه بده، و من آن را صدقه دادم، اكنون نظر تو چيست؟ بمن گفت: اين‏ جعفر بن محمّد است كه در حجر ميباشد، نزد او برو و از وى بپرس، من داخل حجر اسماعيل شده و حضرت را در آنجا ديدم كه در زير ناودان روبروى خانه نشسته و دعا ميكنند، آنگاه رو بمن نموده پرسيد حاجتت چيست؟ گفتم مردى فوت كرده و بمن وصيّت كرده كه از تركه او برايش حجّى بجاى آورم و من نگريستم و مال را وافى براى حجّ نيافتم و از فقهائى كه نزد ما هستند پرسيدم گفتند: صدقه ده. امام پرسيد:تو چه كردى؟ گفتم: آن را صدقه بدادم، گفت: تو خود را ضامن او ساخته‏اى، مگر آنكه آن تركه براى انجام حجّ از مكّه كافى نباشد، پس اگر به اندازه انجام حجّ از مكّه نرسد ضمانى بر تو نيست، ولى اگر به اندازه انجام حجّ از مكّه برسد، تو ضامنى.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)