روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۸۰
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، أَبْوَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام-بَابُ مَنْ يَجِبُ رَدُّ شَهَادَتِهِ وَ مَنْ يَجِبُ قَبُولُ شَهَادَتِه
روي اسماعيل بن مسلم عن الصادق جعفر بن محمد عن ابيه عن ابايه عن علي ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۷۹ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۸۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۵۷
اسماعيل بن مسلم از امام صادق عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام از امير مؤمنان عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: شاهد گرفتن كودكان در وقتى كه هنوز صغيرند و بسن بلوغ نرسيدهاند هنگامى پذيرفته است كه چون بسن رشد رسيدند آن را فراموش نكرده باشند. (غرض اين كه اعتبار بوقت اداء شهادت است نه وقت تحمل آن). و همچنين يهود و نصارى اگر متحمّل شهاداتى شوند پس از آن كه اسلام آوردند، اداء شهادتشان جائز خواهد بود. و اگر بنده اداء شهادت كند، و پس از آن آزاد شود، شهادتش جائز است به شرط آن كه حاكم قبل از آزاد شدن بنده، آن شهادت را ردّ نكرده باشد. و امير المؤمنين فرمود: اگر بنده بخاطر شهادت، آزاد شود، شهادتش جائز نخواهد بود. مؤلّف كتاب- رحمه اللَّه- گويد: آنجا كه فرمود: در صورتى كه حاكم قبل از آزادى عبد، رد نكرده باشد شهادت عبد را- معنايش اينست كه حاكم براى فاسق بودن عبد يا عملى كه موجب عدم قبول شهادت شخص است او را ردّ كند، نه اينكه چون عبد و بنده ديگرى بوده، زيرا شهادت عبد در مذهب ما پذيرفته است و اوّل كسى كه شهادت عبد را رد كرد خليفه ثانى بود، و آنجا كه فرمود: «اگر عبد براى شهادت آزاد شود شهادتش جائز نخواهد بود». موردى است كه بنفع مولايش شهادت دهد، و إلّا در جايى كه بنفع غير مولايش شهادت دهد گواهيش پذيرفته است خواه عبد باشد خواه آزاد شده باشد هر گاه عادل بود