روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۶۴۴
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، كِتَابُ الْمَعِيشَة
روي ابن بكير عن زراره عن ابي جعفر ع قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۶۴۳ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۶۴۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۱۵
و زراره از امام باقر عليه السّلام نقل كرده كه فرمود: سمرة بن جندب درخت خرمائى در باغ مردى از انصار داشت و منزل آن شخص انصارى سر راه آن باغ بود، سمره مىآمد و بدون اجازه و اطلاع وارد شده به سوى درختش مىرفت، مرد انصارى بدو گفت: تو گاه و بيگاه بدون خبر وارد مىشوى و ما در حالى هستيم كه خويش نداريم تو ما را به آن حال بنگرى، هر وقت خواستى وارد شوى اجازه بخواه تا ما خود را بپوشانيم سپس وارد شو، گفت: من چنين كارى نخواهم كرد، اين درخت مال من است و من حقّ دارم به آن سركشى كنم و اجازه نخواهم كرد، اين درخت مال من استن و من حقّ دارم به آن سركشى كنم و اجازه نخواهم. مرد انصارى نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و شكايت كرد، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله سمره را خواست و وى حاضر شد، حضرت فرمود: هر گاه به سراغ درخت خود مىروى رخصت بخواه بعد وارد شو، سمره سر باز زد و همان سخن كه با انصارى گفته بود به رسول خدا (ص) گفت، رسول خدا (ص) به او پيشنهاد خريد به قيمتى كرد، او نپذيرفت. رسول خدا (ص) قيمت را بالا برد، باز نپذيرفت، پس چون حضرت چنين ديد فرمود: من ضامن مىشوم كه در عوض آن خرمابنى در بهشت به تو دهند، اين بار نيز نپذيرفت، آنگاه رسول خدا (ص) انصارى را امر كرد كه آن درخت را از ريشه بيرون آورد و نزد سمره اندازد و فرمود:
«لا ضرر و لا إضرار»
يعنى در اسلام نه ضرر بردن است نه ضرر رساندن.