روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۲۱۶
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ رُكُودِ الشَّمْس
سال محمد بن مسلم ابا جعفر ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۲۱۵ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۲۱۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۳۶
محمّد بن مسلم از امام باقر عليه السّلام پرسيد: چرا آفتاب در وقت ظهر ساكن و بدون حركت بنظر مىآيد؟ آن حضرت فرمود: اى محمّد چقدر جثّه تو كوچك و سؤالت مشكل است! (يا باصطلاح محاوراتى تو با اين قدّ و بالاى كوچك چه سؤالاتى مشكلى ميكنى؟ يا شايد: آدمى با جثّه حقيرش به چه مسائل بزرگى كه گاه بكارش هم نميآيد دست مييازد) البتّه تو شايستگى و أهليّت پاسخ آن را دارى، همانا وقتى آفتاب طلوع ميكند هفتاد هزار فرشته آن را ببالا ميكشند در حالى كه هر شعاع آن را پنجاه هزار فرشته جذبكننده و دفعكننده (در دو جهت) گرفتهاند تا وقتى آفتاب به جوّ يا وسط آسمان رسد و از خطّ نصف النّهار بگذرد، در اين هنگام فرشتهاى كه مأمور نور است آفتاب را ميگرداند يا پشت و رو ميكند (يعنى: جهت تابش خورشيد را بهر وضعى بوده تغيير داده و دگرگون و بسوى ديگر ميكند) پس آفتاب كه بزمين ميتابيده، يا طرفى كه روى بزمين داشته بجانب آسمان متوجّه مىشود، و آفتاب به اطراف و حدود عرش ميتابد و در آن هنگام ملائكه باين تسبيح آواز بر ميدارند: «سبحان اللَّه و لا إله إلّا اللَّه و الحمد للَّه الّذي لم يتّخذ صاحبة و لا ولدا، و لم يكن له شريك في الملك و لم يكن له وليّ من الذّلّ و كبّره تكبيرا» يعنى: منزّه است يا تنزيه ميكنم خداوند خود را كه از همه نقايص برى است، و هيچ معبودى جز خداوند مطلق نيست و حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه منزه است از داشتن زنى يا فرزندى، و او را هرگز شريكى در پادشاهى نبوده است، و او را نيازى نيست كه كسى دفع مذلّت و خوارى از او كند، پس خداوند خود را ببزرگى و عظمت بزرگ شمار. بعد از سخن امام عليه السّلام محمّد بن مسلم عرضكرد: فدايت شوم آيا در وقت زوال آفتاب بخواندن اين كلام محافظت كنم؟ حضرت فرمود: آرى محافظت كن بر آن چنان كه چشم خود را محافظت ميكنى، و چون زوال آفتاب شد ملائكه در حالى كه تسبيح خداوند ميگويند از پشت آن مدد ميكنند و آفتاب را حركت ميدهند در فلك جوّ تا غروب كند.