روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۱۸۵
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ عِلَّةِ وُجُوبِ خَمْسِ صَلَوَاتٍ فِي خَمْسِ مَوَاقِيت
ما رواه الحسين بن ابي العلا عن ابي عبد الله ع انه قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۱۸۴ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۱۸۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۲۰
خبرى كه حسين بن أبي العلاء از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «هنگامى كه آدم عليه السّلام از بهشت رانده و بزمين آورده شد لكّه و خال سياهى در صورت او پيدا شد و از سر تا پاى او را فرا گرفت آن حضرت بخاطر لكه سياهى كه بر تمامى اندامش پديد آمده بود بسيار اندوهگين و گريان شد، پس جبرئيل نزد آن حضرت آمده و باو گفت: اى آدم چه چيز تو را چنين بگريه در آورده است؟ جواب داد: از اين سياهى كه در بدنم پيدا شده گريانم، جبرئيل (ع) گفت: اى آدم برخيز و نماز كن كه اين وقت نماز نخستين است، پس آدم برخاست و نماز گزارد، آن سياهى تا گردن او رسيد (يا از صورت او تا گردنش از سياهى پاك شد) بار ديگر جبرئيل (ع) در نوبت نماز دوم نزد آدم آمده باو گفت: اى آدم برخيز و نماز كن زيرا اين زمان، وقت نماز دوّم است، آدم برخاست و نماز گزارد، و آن سياهى تا ناف او پائين آمد، باز جبرئيل عليه السّلام در وقت نماز سوّم نزد او آمد و گفت: اى آدم برخيز و نماز بخوان كه اين هنگام، وقت نماز سوّم است، آدم برخاست و نماز گزارد و آن سياهى به زانوهاى او رسيد، بار ديگر جبرئيل عليه السّلام در وقت نماز چهارم نزد او آمده گفت: اى آدم برخيز و نماز بخوان كه وقت نماز چهارم است، آدم عليه السّلام برخاست و نماز خواند و همچنين وقت نماز پنجم باز آمد و گفت: وقت نماز پنجم شد آدم نماز خواند و بكلّى از آن سياهى كه سراپايش را فراگرفته بود بيرون آمد، پس حمد و ثناى خداوند متعال را بجاى آورد، و در اين هنگام جبرئيل عليه السّلام بآدم گفت: اى آدم حال و وضع فرزندان تو در مورد اين نمازها همانند وضع توست حالى كه اين سياهى را بر تن داشتى، هر كس از فرزندان تو كه در هر شبانه روز پنج نوبت نماز مقرّر را بخواند از گناهانش خارج مىشود و آنچنان كه تو از اين لكّه سياه بيرون آمدى. علّتى ديگر براى وجوب نماز عبارتست از اينكه: