روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۷۴۴
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، بَابُ غُسْلِ الْحَيْضِ وَ النِّفَاس
و قال الصادق ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۷۴۳ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۷۴۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۲۹
و امام صادق عليه السّلام فرمود: هيچ كس نسبت به ما أهل بيت كينهتوزى و دشمنى نميكند مگر كسى كه ولادتش ناپاك و غير مشروع باشد يا مادرش در ايّام حيض باو باردار شده باشد. و هر گاه كنيزى خريدارى شود بايد با يك حيض استبراء رحم شود، و هر كس كنيزى بخرد و قبل از آنكه او استبراء كند با او نزديكى نمايد با مال خود زنا كرده است. (استبراء رحم آنست كه زن يك حيض ببيند تا ثابت شود كه از مالك اول حامله نبوده است). و هر گاه زن بخواهد غسل حيض كند بر او لازم است قبلا استبراء نمايد و استبراء آنست كه تكّهاى پنبه بدرون فرج خود داخل كند كه اگر آنجا خونى مانده باشد خارج شود هر چند باندازه سر مگسى باشد پس اگر خون بيرون آيد غسل نميكند و هنوز حائض است و اگر چيزى در پنبه ظاهر نشود غسل كند كه پاك شده است، و هر گاه زردى ببيند يا نتن و بدبوئى مشاهده كند بر او لازم است كه شكم خود را بديوار بچسباند و پاى چپش را بلند كند- آن طور كه سگ در وقت بول كردن ميكند- و پنبهاى داخل فرج كند پس اگر پنبه خارج شد و در آن خون بود آن زن حائض بوده و اگر خونى بيرون نيامد حائض نيست. و هر گاه خون حيض و خون جراحت بر زن مشتبه شود و نداند كدام از كدام است. چون بسا اتّفاق مىافتد كه در فرج او دملى يا جراحتى پيدا مىشود، پس بر او لازم است بر پشت خود بخوابد و انگشتش را داخل فرج كند اگر خون از جانب راست زن بيرون آيد ناشى از دمل است و اگر از جانب چپ خارج شود خون حيض است. مترجم گويد: «اين خبر لفظش مضطرب است يعنى بعكس نقل شده و گفتهاند اگر از جانب راست خارج شود خون حيض است. خون حيض از انتهاى رحم خارج مىشود و زخم ممكن است سمت چپ يا راست باشد. اگر از جانب چپ يا راست بود خون دمل و اگر از باطن رحم بود خون حيض است». و اگر شوهرى پرده بكارت زنش را زائل كند و خون زن بند نيايد و نداند كه آن خون حيض است يا بكارت؟ پس بر آن زن است كه پنبهاى در فرج خود داخل كند پس از چند لحظه اگر پنبه بصورت حلقهاى شكل خونى شده و بيرون آمد آن خون از بكارت است، و اگر پنبه آغشته بخون از فرج خارج شود، خون حيض است. و خون بكارت از لبههاى بيرونى فرج جلوتر نميرود ولى خون حيض گرم است و با حرارت بسيار بيرون مىآيد و بهمين جهت و دارا بودن غلظت و حرارت با سوزش دفع مىشود و كاملا محسوس است، و خون استحاضه سرد است و بدون آنكه زن خبردار شود جارى ميگردد. و پدرم- خدا او را رحمت كند- همين گونه در رسالهاى كه بمن فرستاده ذكر كرده است. و هر گاه زنى پنج روز خون ببيند و پنج روز پاك باشد، يا چهار روز خون ببيند و شش روز پاك باشد، هنگامى كه خون ميبيند نماز نخواند و هر زمان كه پاكى مييابد نماز بخواند، و اين كار را همچنان ادامه دهد تا سى روز و چون سى روز «۱» سپرى شد و بعد خون پياپى و فراوان ببيند، بهنگام هر نمازى غسل كند و با پنبه درون فرجش را پر نموده و بر بالاى آن نيز به رانهاى خود پارچهاى ببندد و هر گاه زردى يا خونابه مايل به زردى ديد وضو ميگيرد. و زن حائض هر گاه در سفر پاك شد و آب بمقدارى كه براى غسل كفايت كند نداشت و هنگام نماز رسيد، اگر با او آن مقدار از آب باشد كه بتواند فرج خود را با آن بشويد، آن موضع را شسته و تيمّم بدل از غسل ميكند و نماز ميگزارد و براى شوهرش جايز است كه زن فرج خود را شسته و تيمّم كرده در آن حال با او نزديكى نمايد، و براى زنان جايز نيست كه فرج همجنسان را در ايّام حيض بنگرند (يعنى ديگران را براى استبراء بر نظر كردن به فرج خويش وادارند). زيرا ايشان از اين كار نهى شدهاند. (بعضى از بزرگان «ينظران» خواندهاند و به تزئين معنى كردهاند). ______________________________ (۱) بمضمون اين فتوى در تهذيب خبرى است.