روایت:الکافی جلد ۸ ش ۳۵۱
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
يحيي الحلبي عن ابي المستهل عن سليمان بن خالد قال :
الکافی جلد ۸ ش ۳۵۰ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۳۵۲ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۶۱
سليمان بن خالد گويد: امام صادق عليه السّلام از من پرسيد و فرمود: چه چيز واداشت شما را كه زيد (بن على) را در آنجائى كه گذارديد بگذاريد؟ عرضكردم: سه چيز سبب اين كار شد: يكى كمى افرادى كه با ما بجاى ماندند، چون كه ما هشت نفر بوديم، و ديگر آنكه ترسيديم صبح شود و كار ما آشكار شود، و اما جهت سوم اين بود كه همان نقطه از زمين آرامگاه مقدر او بود (و ما نمىتوانستيم بر خلاف تقدير كارى انجام دهيم) فرمود: از آن نقطه كه او را دفن كرديد تا فرات چقدر فاصله بود گفتم: باندازه پرتاب كردن يك سنگ، فرمود: سبحان اللَّه چرا آهن ببدن او نبستيد و در فرات بياندازيد، با اينكه اين كار بهتر بود؟ عرضكردم: قربانت گردم، نه بخدا سوگند نتوانستيم چنين كارى بكنيم. فرمود: روزى كه شما بهمراه زيد خروج كرديد چگونه بوديد؟ عرضكردم: مؤمن بوديم، فرمود دشمن شما چگونه بود؟ عرضكردم: كافر بودند، فرمود: من در كتاب خداى عز و جل يافتم كه فرموده اى كسانى كه ايمان آوردهايد «چون بكسانى كه كفر ميورزند برخورد كرديد گردن بزنيد تا چون آنها را بسيار كشتيد بندهاى آنها را محكم ببنديد (و آنها را باسارت گيريد) و پس از آن يا بر آنها منت نهيد (و آزادشان كنيد) يا فديه گيريد تا اينكه جنگ بارهاى سنگين خود را فرو نهد» (و حال صلح استوار گردد). (سوره محمد (ص) آيه ۴) و شماها خود آغاز كرديد برها كردن كسانى كه اسير كرديد: سبحان اللَّه! شما يك ساعت هم نتوانستيد بعدالت رفتار كنيد.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۲۹۴
سليمان بن خالد مىگويد: امام صادق عليه السّلام از من پرسيد: چه چيز شما را واداشت كه زيد را در جايى بنهيد كه نهاديد؟ او مىگويد: عرض كردم: سه چيز موجب اين كار شد:يكى اندك بودن افرادى كه با ما ماندند و حال آنكه ما بيش از هشت نفر نبوديم، و ديگر آنكه ترسيديم صبح فرا رسد و پرده از كار ما برداشته آيد، سوم اينكه همان نقطه از زمين آرامگاه مقدر او بود. فرمود: از آن نقطه كه او را دفن كرديد تا فرات چقدر فاصله بود؟عرض كردم: به اندازه يك سنگ پرتاب. فرمود: سبحان اللَّه! چرا به پيكر او آهنى نبستيد و در فرات نينداختيد با اينكه اين كار بهتر بود؟ عرض كردم: فدايت شوم، بخدا سوگند نتوانستيم چنين كنيم. فرمود: روزى كه شما همراه زيد خروج كرديد چگونه بوديد؟عرض كردم: مؤمن بوديم. فرمود: دشمن شما چگونه بود؟ عرض كردم: كافر بود. فرمود: من در كتاب خدا چنين مىيابم كه فرموده است: يا ايّها الّذين آمنوا فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها «۱» و شما با رها كردن كسانى كه اسير كرده بوديد آغاز كرديد. سبحان اللَّه! يك ساعت هم نتوانستيد به داد عمل كنيد.تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها «۱» و شما با رها كردن كسانى كه اسير كرده بوديد آغاز كرديد.سبحان اللَّه! يك ساعت هم نتوانستيد به داد عمل كنيد. __________________________________________________
(۱) «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چون به كسانى كه كفر مىورزند برخورد كرديد گردن بزنيد تا چون آنها را بسيار كشتيد بندهاى آنها را محكم ببنديد و پس از آن يا بر آنها منّت نهيد يا فديه گيريد تا اينكه جنگ، بارهاى سنگين خود را فرو نهد» (سوره محمّد/ آيه ۴).