روایت:الکافی جلد ۲ ش ۷۸۴
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن ابن فضال عن يونس بن يعقوب عن بعض اصحابه قال :
الکافی جلد ۲ ش ۷۸۳ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۷۸۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۶۳۹
مردى از اصحاب امام صادق ع (هر سال) خدمت آن حضرت مىرسيد و دير زمانى گذشت كه به حجّ نرفت (و خدمت امام نرسيد) و يكى از آشنايان او خدمت آن حضرت رفت و امام به او فرمود: فلانى چه كار مىكند؟ (راوى) گويد: در پاسخ سخن را پيچده و شكسته ادا كرد و به گمانش كه مقصود امام وضع دارائى و مالى او است، امام صادق (ع) فرمود: دين او چگونه است؟ در پاسخ گفت: چنانچه شما دوست داريد، فرمود: به خدا كه او توانگر و بىنياز است.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۳۰۷
مردى از اصحاب امام صادق عليه السلام همواره خدمتش ميرسيد، مدتى گذشت كه حج نگذاشت (و خدمت امام نرسيد) يكى از آشنايانش خدمت امام آمد، امام باو فرمود: فلانى چه ميكند؟ راوى گويد: او سخن را در لفافه بيان كرد و گمان نمود منظور حضرت دارائى و مال دنياست. امام صادق عليه السلام فرمود: دينش چگونه است؟ گفت: چنان كه شما دوست دارى، فرمود: بخدا كه او غنى است.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۵۳۹
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از احمد بن محمد بن خالد، از ابنفضّال، از يونس بن يعقوب، از بعضى از اصحاب خويش كه گفت: مردى بود از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام كه پيوسته بر آن حضرت داخل مىشد و شرف ملازمت و سعادت خدمت آن حضرت را در مىيافت. پس مدّتى مكث كرد كه به حج نمىرفت. بعضى از آشنايان او بر حضرت داخل شد، فرمود كه: «فلانى چه كرد و امرش چه وضع شد؟» راوى مىگويد كه: آن مرد شروع كرد كه سخن را ناتمام ادا مىكرد و تمجمج مىنمود (و آهستهآهسته جواب مجمل مىداد) چرا كه، گمان مىنمود كه مقصود آن حضرت احوال گرفتن از توانگرى و دنياى آن مرد است با آنكه او فقير و بىچيز شده بود. حضرت چون چنين ديد، فرمود كه: «دينش چگونه است؟» عرض كرد: چنان است كه تو مىخواهى و دوست مىدارى. فرمود: «به خدا سوگند كه بىنيازى همين است».