روایت:الکافی جلد ۲ ش ۷۶۶
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن عثمان بن عيسي عن سماعه عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۷۶۵ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۷۶۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۶۲۵
از سماعه، گويد: به امام صادق (ع) گفتم: قول خدا عز و جل (۳۲ سوره مائده): «هر كه بكشد نفسى را به جز نفس ديگرى پس گويا مردم همه را كشته و هر كه آن را احياء كند گويا همه مردم را احياء كرده»؟ در پاسخ فرمود: هر كه آن را از گمراهى به راه هدايت برآورد چنان است كه او را زنده كرده و هر كه او را از راه حق به گمراهى برد، هر آينه او را كشته باشد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۹۹
سماعه گويد: از امام صادق عليه السّلام اين قول خداى عز و جل را پرسيدم: (هر كه انسانى را بجز براى قصاص انسانى بكشد، گويا همه مردم را كشته، و هر كه او را زنده كند گويا همه مردم را زنده كرده، ۳۲ سوره ۵» فرمود: هر كه او را از گمراهى بسوى هدايت برد گويا او را زنده كرده و هر كه او را از هدايت بسوى گمراهى برد، گويا او را كشته است.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۵۲۷
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از احمد بن محمد بن خالد، از عثمان بن عيسى، از سماعه، از امام جعفر صادق عليه السلام كه گفت: به آن حضرت عرض كردم كه: چيست معنى قول خداى عز و جل: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ ... «۱» فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً» «۲». و ترجمه آن، چنان كه در قرآن است، اين است كه: «هر كه بكشد تنى را بىآنكه تنى را كشته باشد (كه قصاص بر او لازم آمده باشد، يا بىآنكه فسادى كرده باشد در زمين، از شرك و راهزنى و زنا در بعضى از صور و لواطه و غير آن از اسباب كشتن)، پس گويا كه همه مردمان را كشته است. و هر كه تنى را زنده گرداند (يعنى سبب بقاى حيات آن شود، به عفو از قصاص يا رهانيدن از مهلكان)، پس گويا كه همه مردمان را زنده گردانيده و سبب زندگى ايشان شده». و حضرت فرمود كه: «هر كه نفْسى را از ضلالت بيرون آورد به سوى هدايت، گويا كه آن را زنده ساخته، و هر كه آن را بيرون برد از هدايت به سوى ضلالت، گويا كه آن را كشته است». __________________________________________________
(۱). و در قرآن بعد از لفظ «نَفْسٍ»، «أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ» مذكور است. و در بعضى از نسخ كافى نيز موجود است، وليكن در اكثر نسخ مفقود است. (مترجم) (۲). مائده، ۳۲.