روایت:الکافی جلد ۲ ش ۶۵۵
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن جعفر بن محمد الاشعري عن ابن القداح عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۶۵۴ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۶۵۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۵۴۳
امام صادق (ع) فرمود كه: پيغمبر (ص) حذيفه را ملاقات كرد و دست به سوى او دراز كرد و حذيفه دست خود را باز گرفت، پيغمبر (ص) فرمود: اى حذيفه، دست به سويت باز آورم و تو دست خود را از من باز گرفتى، حذيفه عرض كرد: يا رسول اللَّه، شوق فراوان به دست شما فراهم است ولى من جنب بودم و نخواستم در جنابت دستم به دست شما بسايد، پيغمبر (ص) فرمود: آيا نمىدانى كه چون دو مسلمان به هم برخورند و به هم دست بدهند، گناهانشان بريزد چنانچه برگ از درخت بريزد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۶۴
امام صادق عليه السّلام فرمود: پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله بحذيفه برخورد و دستش را براى مصافحه دراز كرد، حذيفه دست خود را باز گرفت، پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اى حذيف من دست بسوى تو دراز كردم و تو دست خود را از من باز گرفتى؟ حذيفه عرضكرد: يا رسول اللَّه! بدست شما شوق و رغبت است ولى من جنب بودم و دوست نداشتم دستم با جنابت بدست شما رسد، پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: مگر نميدانى كه چون دو مسلمان بهم برخورند و مصافحه كنند گناهانشان مانند برگ درخت بريزد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۴۶۳
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از سهل بن زياد، از جعفر بن محمد اشعرى، از ابنقداح، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود: «پيغمبر صلى الله عليه و آله حذيفه را ملاقات كرد؛ پس پيغمبر صلى الله عليه و آله دست خويش را كشيد و پيش آورد، و حذيفه دست خود را نگاه داشت و پيش نياورد؛ پس پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى حذيفه! من دست خويش را به سوى تو گشودم و دراز نمودم، و تو دست خود را از من باز داشتى. حذيفه عرض كرد كه: يا رسول اللَّه! هر كسى به دست تو رغبت دارد و خواهان مصافحه با تو مىباشد، وليكن من جنب بودم، و لهذا دوست نداشتم كه دستم به دست مباركت برسد و حال آنكه من جنب باشم. پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: آيا نمىدانى كه چون دو مسلمان به هم رسند و با يكديگر مصافحه كنند، گناهان ايشان فرو مىريزد، چنان كه برگ درخت فرو ريزد».