روایت:الکافی جلد ۲ ش ۶۵۲
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
علي بن ابراهيم عن ابيه عن حماد عن ربعي عن زراره عن ابي جعفر ع قال سمعته يقول :
الکافی جلد ۲ ش ۶۵۱ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۶۵۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۵۴۱
از زراره، كه شنيدم امام باقر (ع) مىفرمود: به راستى خدا عز و جل به وصف در نيايد و چگونه به وصف درآيد با اين كه در كتاب خود فرمايد (۲۱ سوره انعام): «اندازه نكردند خدا را به حق اندازه وى» خدا به هيچ اندازه وصف نشود جز آنكه از آن بزرگتر است و به راستى پيغمبر هم وصف نشود و چگونه بندهاى را توان وصف كرد كه خدا در پس هفت حجاب است و طاعت او را در زمين چون طاعت خود (در آسمان) لازم دانسته و فرموده است (۷ سوره حشر): «و آنچه را رسول به شما داد بگيريد و از آنچه غدقن كرد باز ايستيد» و هر كه اين پيغمبر را اطاعت كند، مرا اطاعت كرده و هر كه او را نافرمانى كرده، مرا نافرمانى كرده، و دين را به او واگذاشت و به راستى ما را هم نتوان وصف كرد و چگونه وصف شوند مردمى كه خدا پليدى را از آنها برداشته و آن شك و ترديد است و مؤمن هم وصف نشود و به راستى مؤمن به برادرش برخورد و به او دست دهد و پيوسته خدا به آنها نگاه كند و گناهان از روى آنها بريزد چنانچه برگ از درخت مىريزد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۶۳
زراره گويد: شنيدم امام باقر عليه السّلام ميفرمود: خداى عز و جل وصف نشود، چگونه او را توان وصف نمود، كه خود در كتابش فرمايد: «خدا را چنان كه شايسته اندازه او است اندازه نكردند ۲۱- سوره ۶» پس بهر اندازهاى كه وصف شود، خود بزرگتر از آنست و پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله نيز وصف نشود، چگونه وصف توان كرد بندهاى كه خداى عز و جل بهفت آسمان پوشيده گشته و اطاعت او را در زمين چون اطاعتش در آسمان قرار داده و فرموده است: «هر چه پيغمبر براى شما آورد آن را بگيريد و از هر چه منعتان كرد باز ايستيد، ۷ سوره ۴۹» و هر كه اطاعت اين پيغمبر كند مرا اطاعت كرده و هر كه نافرمانى او كند مرا نافرمانى كرده، و نيز كار را باو واگذار فرمود (بحديث ۶۸۶ رجوع شود). و ما (ائمه هدى) نيز وصف نشويم، چگونه توان وصف نمود گروهى را كه خدا پليدى را كه شك است از ايشان برداشته. و مؤمن هم وصف نشود، زيرا مؤمن برادرش را ملاقات كند و با او مصافحه نمايد پس همواره خدا بايشان توجه نمايد و گناهان از رخسارشان چون برگ از درخت بريزد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۴۶۱
على بن ابراهيم، از پدرش، از حمّاد، از ربعى، از زراره، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت: شنيدم از آن حضرت كه مىفرمود: «به درستى كه خداى عز و جل به وصف درنيايد، و چگونه به وصف درآيد، و حال آنكه در كتاب خويش فرموده كه:
«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» «۲»؛ پس خدا به اندازهاى وصف نشود، مگر آنكه از آن بزرگتر باشد. «۳» و به درستى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله به وصف درنيايد، و چگونه به وصف درآيد بندهاى كه خدا او را به هفت حجاب محجّب ساخته، و فرمانبردارى او را در زمين چون فرمانبردارى خويش در آسمان قرار داده است «۴» و فرموده كه: «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ
__________________________________________________
(۲). انعام، ۹۱. (۳).- چنان كه در كتاب توحيد تا اينجا، به سندى ديگر مذكور شد-. (مترجم) (۴). و در بعضى از نسخ كافى «در آسمان» ندارد؛ و معنى اين مىشود كه، او را در زمين چون خود مطاع گردانيده، يااطاعت او را چون اطاعت خود ساخته است. (مترجم)
فَانْتَهُوا» «۱». و حضرت فرمود كه: هر كه اين را اطاعت كند، مرا اطاعت كرده، و هر كه او را نافرمانى كند، مرا نافرمانى كرده است، و امر دين را به او مفوّض فرمود. و به درستى كه ما به وصف درنياييم، و چگونه به وصف درآيند گروهى كه خدا رجس را از ايشان برداشته- و مراد از آن رجس شكّ است-. و مؤمن به وصف درنمىآيد. و به درستى كه مؤمن برادر خويش را ملاقات مىكند و با يكديگر مصافحه مىكنند؛ پس خدا پيوسته به سوى ايشان نظر مىكند، و گناهان از روىهاى ايشان فرو مىريزد، چنان كه برگ از درخت فرو ريزد». __________________________________________________
(۱). حشر، ۷. آنچه را پيامبر برايتان آورد بگيريد و از آنچه نهى كرد دست كشيد.