روایت:الکافی جلد ۲ ش ۳۸۴
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
علي بن ابراهيم عن ابيه عن النوفلي عن السكوني عن ابي عبد الله ع قال قال رسول الله ص :
الکافی جلد ۲ ش ۳۸۳ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۳۸۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۳۵۱
فرمود: زبان، عذابى شود كه هيچ كدام از اعضاى بدن نشوند و بگويد: پروردگارا مرا عذابى كردى كه چيزى را چنان عذاب نكردى، در پاسخ او گفته شود: از تو يك سخن در آمد در مشارق و مغارب زمين رسيد و به وسيله آن خونهاى محترم ريخته شد و مال محترم چپاول شد و عصمت محترم به باد رفت، به عزت و جلالم سوگند هر آينه به عذابى گرفتارت كنم كه هيچ عضوى را چنان عذاب نكنم.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۱۷۷
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: خدا زبان را عذابى كند كه هيچ يك از اعضاء را آن عذاب نكرده باشد، زبان گويد: پروردگارا مرا عذابى نمودى كه چيز ديگر را چنان عذابى ننمودى؟ باو گفته شود تو يك جمله گفتى كه بمشارق و مغارب زمين رسيد و بوسيله آن خون محترم ريخته شد و مال محترم غارت شد و فرج محترم دريده شد، بعزت و جلالم سوگندت را عذابى كنم كه هيچ يك از اعضاء ديگر را آن گونه عذاب نكرده باشم.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۳۰۷
على بن ابراهيم، از پدرش، از نوفلى، از سكونى، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: خدا زبان را به عذابى معذّب گرداند كه هيچ عضوى از اعضا را به آن عذاب، معذّب نكند؛ پس زبان عرض مىكند كه:اى پروردگار من! مرا به عذابى معذّب ساختى كه هيچ عضوى را به آن عذاب، معذّب نساختى؛ پس به زبان گفته مىشود كه: از تو سخنى بيرون آمد و به همه شرق و غرب زمين رسيد، و به سبب آن سخن، خونى كه ريختنش حرام بود و احترامى داشت، ريخته شد، و به واسطه آن، مال صاحب حرمت به غارت رفت، و فرج حرام پرده حرمتش به جهت آن دريد. سوگند ياد مىكنم به عزّت خويش، كه هر آينه تو را به عذابى معذّب سازم كه هيچيك از اعضاى صاحب تو را به آن عذاب، معذّب نسازم».