روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۱۱۰
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْم
علي بن ابراهيم عن ابيه عن صفوان عن ابن مسكان عن محمد بن الوراق قال :
الکافی جلد ۲ ش ۲۱۰۹ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲۱۱۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۴۶۷
از محمد بن وراق گويد: كتابى را كه قرآن در آن بود و با آب طلا مهرگزارى و عشرگزارى شده بود، به امام صادق (ع) عرضه نمودم و در آخرش يك سوره قرآن با آب طلا نوشته بود كه به آن حضرت وانمودم، هيچ عيب و نكوهشى از آن نكرد جز از نوشتن قرآن با آب طلا و فرمود: خوش ندارم كه قرآن جز با مركّب سياه نوشته شود كه اول بار نوشته شده است.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۴۳۷
محمد بن وراق گويد: كتابى را كه در آن قرآنى بود و آن قرآن با آب طلا مهر خورده بود و عشرگذارى شده بود، و در پايان آن نيز يك سوره با آب طلا نوشته شده بود من آن قرآن را بحضرت صادق عليه السّلام عرضه نموده و نشان دادم (و مقصود اين بود كه بدانم آيا با آب طلا نوشتن و مهرگذارى آن عيبى دارد يا نه؟) پس آن حضرت در چيزى از آن عيبى نگرفت جز در نوشتن قرآن را با آب طلا و فرمود: خوش ندارم كه قرآن جز با مركب سياه نوشته شود چنانچه اول بار نوشته شده است.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۶۷۵
على بن ابراهيم، از پدرش، از صفوان، از ابن مسكان، از محمد بن ورّاق روايت كرده است كه گفت: نوشتهاى را بر حضرت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم، كه در آن قرآنى بود كه مختّم و معشّر بود به طلا «۲»، و در آخرش يك سوره به طلا نوشته شده بود. پس آن را به آن حضرت نمودم، و چيزى را از آن يا در آن را عيب نفرمود، مگر نوشتن قرآن را به طلا، و فرمود كه: «مرا خوش نمىآيد كه قرآن نوشته شود، مگر به سياهى [/ مركب]، چنان كه در اوّل مرتبه نوشته شده [است]» «۳». ( ۲). يعنى مهرهاى طلا بر آن نقش كرده بودند، چنان كه در حواشى قرآن مىبينى، يا بر سر هر آيهاى از آن، آيهاى طلاگذاشته، و عشرهاى آن را به طلا نوشته بودند. و بعضى در ترجمه اين عبارت گفتهاند كه: خمسش و عشرش را به طلا نقش كرده بودند.( مترجم) ( ۳). و بعضى گفتهاند: يعنى نوشتن[ قرآن به وسيله] اميرالمؤمنين عليه السلام، نه نوشتن عثمان.( مترجم)