روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۵۳۶
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن جعفر بن محمد الاشعري عن ابن القداح عن ابي عبد الله ع قال قال رسول الله ص :
الکافی جلد ۲ ش ۱۵۳۵ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۵۳۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۵۳۷
امام صادق (ع) فرمود كه: رسول خدا (ص) فرمود: خدا عز و جل فرمايد: به عزت و جلال خودم، من بندهاى را از دنيا بيرون نبرم و خواهم به او مهر ورزم تا آنكه هر گناهى كرده است، از او استيفاء كنم و عوض دهم يا با بيمارى در تنش و يا تنگى در روزيش و يا با ترس و هراسى كه در دنيا دچارش شود و اگر باز هم چيزى بماند، مرگ را بر او سخت كنم، و به عزت و جلالم، هيچ بندهاى را از دنيا بدر نبرم و خواهم عذابش كنم تا هر حسنهاى دارد، به او بپردازم يا به وسعت رزق و يا تندرستى و يا آسودگى از دنيايش، و اگر بقيه ماند، مرگ را بر او آسان كنم.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۱۸۰
و نيز آن حضرت عليه السّلام فرمود: كه رسول خدا (ص) فرمود: خداى عز و جل فرمايد بعزت و جلالم سوگند من بندهاى كه بخواهم رحمتش كنم از دنيا بيرون نبرم تا اينكه هر گناهى كرده است (عوضش را) يا بوسيله بيمارى در تنش، يا بتنگى در روزيش، يا با ترس و هراس در دنيايش، و اگر باز هم چيزى بماند مرگ را بر او سخت كنم، و بعزت و جلالم سوگند بندهاى را كه بخواهم عذاب كنم از دنيا بيرون نبرم تا هر كار نيكى انجام داده (عوض كاملش) را باو بدهم: يا بفراخى در روزيش، و يا بسلامت در تنش، و يا بآسودگى خاطر در دنيايش، و اگر باز هم چيزى باقى ماند مرگ را بر او آسان كنم.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۲۴۷
چند نفر از اصحاب ما روايت كرهاند، از سهل بن زياد، از جعفر بن محمد اشعرى، از ابن قدّاح، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود: «رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: خداى عز و جل فرمود: به عزّت و جلال خودم سوگند كه هيچ بندهاى را از دنيا بيرون نمىبرم، و حال آنكه من مىخواهم كه او را رحمت كنم، تا آنكه تمام، فرا گيرم از او هر گناهى را كه به عمل آورده، يا به بيمارى در بدن او، و يا به تنگى در روزى او، و يا به ترس در دنياى او؛ پس اگر باقيماندهاى از آن بر او باقى بماند، در نزد مردن، بر او سخت گيرم. و به عزّت و جلال خودم سوگند كه هيچ بندهاى را از دنيا بيرون نبرم، و حال آنكه من خواسته باشم كه او را عذاب كنم، تا آنكه جزاى هر حسنهاى كه آن را به عمل آورده باشد، به او دهم، يا به گشادى در روزى او، و يا به صحّت در بدن او، و يا به ايمنى در دنياى او؛ پس اگر باقيماندهاى بر او باقى بماند، به واسطه آن بقيّه، مردن را بر او سهل و آسان گردانم».