روایت:الکافی جلد ۱ ش ۸۸۲
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
علي بن محمد عن سهل بن زياد عن ابن محبوب عن ابي اسامه عن هشام و محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن هشام بن سالم عن ابي حمزه عن ابي اسحاق قال حدثني الثقه من اصحاب امير المومنين ع انهم سمعوا امير المومنين ع يقول في خطبه له :
الکافی جلد ۱ ش ۸۸۱ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۸۸۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۵۵۷
ابى اسحق گويد: موثّقين از اصحاب امير المؤمنين (ع) برايم باز گفتند كه شنيدند امير المؤمنين در يكى از خطبههاى خود مىفرمود: بار خدايا من مىدانم كه همه علم و دانش حق بر چيده نمى شود و مايه بر نمىگردد و مىدانم كه تو زمين خود را خالى از حجتى بر خلق خود نسازى كه آن حجت يا ظاهر است و فرمانش نبرند يا بيمناك و نهان است. براى آن كه حجت تو باطل نگردد و اوليائت پس از آن كه راه را به آنها نمودى گمراه نشوند، اكنون بايد گفت آنان كجايند و چه اندازهاند؟ آنان داراى كمترين شماره و بزرگترين مقام نزد خدا جل ذكره هستند، آنان كه پيروان پيشوايان بر حق دينند كه امامان رهبرند هم آن كسانى كه به آداب آنها پرورش يابند و به راه آنها روند، در اين جا است كه علم و دانش آنها را به حقيقت ايمان كشاند و جانشان پذيراى پيشوايان دانش گردد. حديث امامان بر حق كه بر ديگران ناگوار است براى آنها دلنشين باشد و بدان چه مكذّبان حق از آن وحشت كنند و مسرفان نخواهند الفت دارند، آنان پيروان دانشمندانند، با دنيا داران هم جوارند ولى در طاعت خدا تبارك و تعالى و دوستانش زندگى گذرانند و در حال تقيه به سر برند نسبت به دين خود از ترس دشمن خود، جانشان به مقام برترى آويزان است و دانشمندان و پيروانشان بىزبانند و خموش در دولت باطل چموش، در انتظار دولت حق باشند و محققاً خدا حق را به كرسى نشاند با كلمات خود و باطل را محو سازد، هاى، هاى، خوشا بر حالشان كه در حال هدنه و آرامش بر دين دارى خود صبر كنند واى از اشتياق به ديدارشان در حال ظهور دولت و حكم رانى آنها و محققاً خدا ما را به آنها در بهشت عدن جمع آورد و با هر كه شايسته باشد از پدرانشان و همسران و ذريهشان.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۱۳۰
ابى اسحاق گويد: جمعى از موثقين اصحاب امير المؤمنين عليه السلام نقل كردند كه شنيديم امير المؤمنين عليه السلام در يكى از خطبههايش چنين ميفرمود: بار خدايا من ميدانم كه بساط علم و دانش برچيده نميشود و مابههايش از ميان نميرود (يعنى هيچ گاه روى زمين را كفر و ضلالت محض فرا نميگيرد و هميشه كم و بيش آثارى از توحيد و هدايت يافت مىشود) و ميدانم كه تو روى زمينت را از حجتى بر خلق خالى نسازى كه او يا آشكار باشد و فرمانش نبرند (مانند امير المؤمنين و امام حسن عليه السلام در دوران خلافت خود) و يا ترسان و پنهان (مانند امام زمان عليه السلام) تا حجت تو باطل نگردد (و مردم بر تو حجت نداشته باشند) و دوستانت بعد از آنكه هدايتشان فرمودى گمراه نشوند، ولى آنها كجايند و چقدر؟ ايشان از لحاظ شماره بسيار اندك و از لحاظ ارزش نزد خداى- جل ذكره- بسيار بزرگند، ايشان پيرو پيشوايان دين و امامان رهبرند. همان امامانى كه بآدابشان پرورش يافته و براه آنها رفتهاند. اينجاست كه علم و دانش ايشان را بحقيقت ايمان آگاه ساخته و روحشان نداى پيشوايان دانش را لبيك گويد و همان احاديثى كه بر ديگران مشكل آيد براى ايشان دلنشين باشد و بآنچه تكذيبكنندگان، از آن وحشت دارند و متجاوزان سرباز ميزنند انس و الفت دارند. آنها پيرو دانشمندانند، براى اطاعت خداى تبارك و تعالى و اوليائش با اهل دنيا معاشرت كنند و نسبت بدين و براى ترس از دشمن خويش تقيه را آئين خود سازند، روحهاى ايشان بمقام بالا مربوطست و دانشمندان و پيروانشان در زمان دولت باطل لال و خاموشند و هميشه بانتظار دولت حق نشستهاند، خدا هم با كلمات خود (ائمه يا آيات قرآن و يا تقدير خود) حق را ثابت كند و باطل را از ميان ببرد. هاى: هاى، خوشا بحالشان كه در زمان صلح و آرامش بر دينشان شكيبائى ورزيدند، هان از اشتياق بديدارشان در زمان ظهور دولتشان، خدا ما و ايشان و پدران و همسران و فرزندان نيكو كارشان را در بهشت برين جمع خواهد كرد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۱۶۵
على بن محمد، از سهل بن زياد، از ابن محبوب، از ابى اسامه، از هشام؛ و محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از ابن محبوب، از هشام بن سالم، از ابوحمزه، از ابواسحاق روايت كردهاند كه گفت: حديث كردند مرا معتمدين از اصحاب امير المؤمنين عليه السلام كه شنيدند از امير المؤمنين عليه السلام كه در خطبهاى از خطبههاى خود مىگفت: «بار خدايا، من مىدانم كه همه علم به هم ضمّ نمىشود (كه در نزد اهل آن جمع گردد و بروز نكند) و مادّههاى آن منقطع نمىگردد، و تو زمين خود را خالى نمىكنى از حجّت خويش بر خلائق، كه يا ظاهر است و مردم او را اطاعت نمىكنند، يا ترسان و پنهان است (چون شمشير، كه در غلاف باشد)، تا آنكه حجّت تو باطل نشود. و دوستان خود را گمراه نمىگردانى، بعد از آنكه ايشان را هدايت كرده باشى، بلكه ايشان در كجايند؟ و چقدرند؟ و اين گروهند كه شماره ايشان كمتر و قدر ايشان در نزد خداى جلّذكره عظيمتر است. پيروى مىكنند پيشروان دين را كه ائمّه راه نمايندگانند، و از صفت ايشان، آن است كه به آداب ايشان ادبمند مىشوند، و طريقه ايشان را كه راهى است راست، سلوك مىنمايند. پس در اين هنگام، علم، ايشان را در مىآورد بر سر حقيقت ايمان، با نهايت تسلّط تا آن را چنانچه هست، بشناسند (يا اركان آن را كه عقائد و اعمال صالحه است، به دست آورند). بعد از آن، ارواح ايشان پيشروان علم را اجابت كنند، با كمال جد و جهد و از حديث ايشان، بيابند آنچه را كه بر غير ايشان دشوار باشد، و انس گيرند به آنچه تكذيب كنندگان از آن وحشت داشته باشند، و اسراف كنندگان آن را ابا داشته باشند. اين گروه، پيروان علمايند كه با اهل دنيا مصاحبت مىنمايند به طاعت خداى تبارك و تعالى و طاعت دوستان آن جناب، و ديندارى مىكنند به تقيّه و پرهيز كردن از دين خود، و ترسيدن از دشمنان خود، و ارواح ايشان، متعلّق است به محلّ اعلى (كه عالم قدس و ملكوت است). پس علماى ايشان و پيروان ايشان، گنگان و خاموشانند در زمان دولت باطل به جهت تقيّه، و دولت حقّ را انتظار مىكشند. و زود باشد كه خدا حقّ را ثابت گرداند به آيات و سخنان خود، و باطل را نيست و نابود سازد. هاى، هاى، خوشا حال ايشان بر صبرى كه بر دين خويش دارند در حال صلح و متاركه ايشان با دشمنان، و زهى شوق و اشتياقى كه به ديدن ايشان دارم در حال ظهور دولت ايشان. و زود باشد كه خدا ما و ايشان را جمع كند در بهشتهاى با اقامت (كه هميشه در آن باشيم)، با هر كه شايسته باشد و به طاعت و ايمان از پدران ايشان، و زنان ايشان و فرزندان ايشان» (و اين، اقتباسى است كه حضرت از آيه سوره رعد فرموده) «۱». __________________________________________________
(۱). رعد، ۲۳.