روایت:الکافی جلد ۱ ش ۷۸۰
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
و في نسخه الصفواني علي بن ابراهيم عن ابيه عن حنان بن سدير عن فليح بن ابي بكر الشيباني قال :
الکافی جلد ۱ ش ۷۷۹ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۷۸۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۴۵۱
فليح بن ابى بكر شيبانى گويد: به خدا من خدمت على بن الحسين (ع) نشسته بودم و فرزندانش نزد او بودند كه جابر بن عبد الله انصارى خدمت او آمد و بر او سلام كرد و دست ابى جعفر امام باقر (ع) را گرفت و با او خلوت كرد و پس از آن گفت: به راستى رسول خدا (ص) به من خبر داده كه من محققاً مردى از خاندان او را درك مىكنم كه او را محمد بن على گويند و كينهاش ابا جعفر است و چون او را درك كردى سلام مرا به او برسان، گويد: جابر رفت و ابو جعفر نزد ما برگشت و با پدرش على بن الحسين (ع) و برادرانش نشست و چون نماز مغرب را خواند، على بن الحسين (ع) به ابو جعفر فرمود: جابر بن عبد الله انصارى با تو چه گفت؟ پاسخ داد كه به من گفت: رسول خدا (ص) فرموده: تو محققاً مردى از خاندان مرا كه نامش محمد بن على و كينهاش ابو جعفر است درك مىكنى، سلام مرا به او برسان، پدرش به او فرمود: گوارا باد بر تو اى پسر جانم آنچه را خدا از طرف رسولش در ميان خاندان نبوت به تو اختصاص داده است، مبادا برادران خود را از اين موضوع مطّلع كنى تا برايت مكرى انديشند چنان كه برادران يوسف براى يوسف نمودند.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۷۷
و در نسخه صفوانى است: شيبانى گويد: بخدا كه من در خدمت على بن الحسين بودم و فرزندانش هم حضور داشتند كه جابر ابن عبد اللَّه انصارى خدمت آن حضرت رسيد و سلام كرد، سپس دست ابى جعفر (امام باقر) عليه السلام را گرفت و با او خلوت كرد و عرضكرد: همانا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بمن خبر داد كه من مردى از اهل بيت او را كه نامش محمد بن على و كنيهاش ابا جعفر است درك ميكنم، و فرمود: چون خدمتش رسيدى، او را از جانب من سلام برسان، شيبانى گويد: جابر برفت و ابو جعفر عليه السلام آمد و نزد پدرش على بن الحسين عليه السلام با برادرانش نشست، و چون نماز مغرب را گزارد، على بن الحسين به ابى جعفر عليهم السلام فرمود: جابر بن عبد اللَّه انصارى بتو چه گفت؟ جوابداد: او گفت: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: تو مردى از اهل بيت مرا كه نامش محمد بن على و كينهاش ابا جعفر است درك ميكنى، سلام مرا باو برسان. پدرش باو فرمود: پسر جانم! امتياز و خصوصيتى را كه خدا توسط پيغمبرش از ميان اهل بيتش تنها بتو داده بر تو گوارا باد. برادرانت را از اين مطلب آگاه مكن، مبادا در باره تو مكرى انديشند، چنان كه برادران يوسف براى يوسف انديشيدند. (اين حديث چنان كه گفتيم تنها در نسخه صفوانى است و مناسب است كه در باب بعد ذكر شود).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۷۳
و در نسخه صفوانى است كه على بن ابراهيم، از پدرش، از حنان بن سدير، از فُلَيح بن ابى بكر شيبانى روايت كرده است كه گفت: به خدا سوگند، كه من در خدمت حضرت على بن الحسين نشسته بودم و پسرش حضرت باقر عليه السلام در نزد آن حضرت بود، در هنگامى كه جابر بن عبداللَّه انصارى به خدمت آن حضرت آمد و بر او سلام كرد، پس دست امام محمد باقر عليه السلام را گرفت، و با آن حضرت خلوت نمود و عرض كرد كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله مرا خبر داد كه زود باشد كه مردى را از اهل بيت آن حضرت دريابم كه او را محمد بن على مىگويند و كُنيتش ابوجعفر مىباشد. و آن حضرت عليه السلام فرمود كه چون او را دريابى، سلام مرا به او برسان. باب در بيان اشاره و نصّ بر ابوجعفر حضرت امام محمد باقر راوى مىگويد كه: جابر رفت و حضرت باقر عليه السلام برگشت و با پدرش على بن الحسين عليه السلام و برادران خود، نشست و چون نماز شام به جا آورده شد، على بن الحسين عليه السلام به حضرت باقر عليه السلام فرمود كه: «جابر بن عبداللَّه انصارى چه چيز به تو گفت؟». حضرت باقر عليه السلام عرض كرد كه: «جابر گفت كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: زود باشد كه مردى را از اهل بيت من دريابى كه نامش محمد بن على و كُنيتش ابوجعفر باشد، چون او را دريابى، سلام مرا به او برسان». پدرش به او فرمود كه: «اى فرزند دلبند من، گوارا باد تو را آنچه خدا تو را به آن مخصوص ساخته از رسول خويش در ميان اهل بيت. اى فرزند، برادران خود را بر اين مطلّع مكن كه از براى تو مكرى مىكنند؛ چنانچه برادران يوسف با يوسف عليه السلام مكر كردند».