روایت:الکافی جلد ۱ ش ۶۳۱
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن عمر بن عبد العزيز عن حماد بن عثمان قال سمعت ابا عبد الله ع يقول :
الکافی جلد ۱ ش ۶۳۰ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۶۳۲ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۲۳۷
حماد بن عثمان گويد: شنيدم امام صادق (ع) مىفرمود: زنادقه در سال صد و بيست و هشت ظهور كنند، من اين را از مطالعه مصحف فاطمه (ع) دريافتم، من عرض كردم: مصحف فاطمه (ع) چيست؟ فرمود: چون خداى تعالى جان پيغمبر را گرفت، فاطمه (ع) از وفات آن حضرت تا آنجا اندوهناك شد كه جز خداى عز و جل نداند، خدا فرشتهاى فرستاد تا فاطمه (ع) را تسليت دهد و با او حديث گويد: از اين پيش آمد به على (ع) شكايت كرد (چون هراس آور بود و گفتههاى او از دست مىرفت) فرمود: هر وقت احساس نزول فرشته را كردى و آوازش را شنيدى به من خبر ده، و پس از آن على (ع) هر چه از فرشته مىشنيد مىنوشت تا اينكه مصحفى از اين نوشتهها درست شد، گويد: سپس فرمود: هلا در آن مصحف هيچ احكام حلال و حرام نيست ولى در آن، علمِ به حوادث آينده است.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۳۴۶
حماد بن عيسى گويد: شنيدم از امام صادق عليه السلام كه فرمود: زنادقه در سال صد و بيست و هشت ظهور كنند من اين مطلب را در مصحف فاطمه عليها السلام ديدم، عرضكردم: مصحف فاطمه عليها السلام چيست؟ فرمود: چون خداى تعالى پيغمبرش صلّى اللَّه عليه و آله را قبض روح فرمود، فاطمه عليها السلام را از وفات آن حضرت اندوهى گرفت كه جز خداى عز و جل مقدارش را نداند، بدان جهت خدا فرشتهاى برايش فرستاد كه او را دلدارى دهد و با او سخن گويد، فاطمه از اين داستان بامير المؤمنين عليه السلام شكايت كرد (يعنى گزارش داد و يا شكايتش از نظر ننوشتن سخنان فرشته بود) على عليه السلام فرمود: چون آمدن فرشته را احساس كردى و صدايش را شنيدى، بمن بگو، پس فاطمه بامير المؤمنين عليه السلام خبر داد و آن حضرت هر چه ميشنيد مينوشت، تا آنكه از آن سخنان مصحفى ساخت، اما در آن مصحف چيزى از حلال و حرام نيست، بلكه در آن علم به پيش آمدهاى آينده است
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۷۶۱
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از احمد بن محمد، از عمر بن عبدالعزيز، از حمّاد بن عثمان كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مىفرمود: «زنادقه، در سال صد و بيست و هشت از هجرت، ظاهر خواهند شد و اينكه مىگويم، به سبب آن است كه من در مصحف فاطمه عليها السلام نظر كردم، و اين را در آن ديدم». حمّاد مىگويد كه: عرض كردم كه مصحف فاطمه چيست؟ فرمود: «چون خدا روح پيغمبر خويش را قبض فرمود، بر حضرت فاطمه عليها السلام از وفات آن حضرت آن قدر از اندوه داخل شد كه هيچكس اندازه آن را نمىدانست، مگر خداى عزّوجلّ. پس خدا فرشتهاى را به سوى او فرستاد كه او را دلخوشى دهد و اندوه را از دل او بيرون برد و او را خبر دهد (يعنى: به مصائب و مِحَن و آنچه بر اعداى ايشان واقع خواهد شد از عذابها، و هر كه در اين امّت دولت و سلطنتى به حق يا باطل خواهد يافت تا روز قيامت). پس فاطمه عليها السلام اين مطلب را به امير المؤمنين عليه السلام شكايت كرد (چه آن حضرت بر محافظت تمام اين امور قدرت نداشت؛ چنانچه كه گفتهاند، و ظاهر اين است كه شكايت، به جهت احتياط از خوف فوات آن بود). آن حضرت به فاطمه فرمود كه: چون اين را احساس كنى و آمدن فرشته را دريابى و بدانى و آواز را بشنوى، به من بگو. بعد از آن فاطمه آن حضرت را به آمدن فرشته اعلام كرد. پس امير المؤمنين عليه السلام شروع فرمود كه مىنوشت، هر چه را كه از آن فرشته مىشنيد، تا آنكه مصحفى را از آن نوشت». حمّاد مىگويد كه: بعد از آن، حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: «امّا بدانيد كه چيزى از حلال و حرام خدا در آن نيست، وليكن در آن است علم آنچه خواهد بود».