روایت:الکافی جلد ۱ ش ۴۰۰

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ

عده من اصحابنا عن احمد بن ابي عبد الله عن عثمان بن عيسي عن اسماعيل بن جابر قال :


الکافی جلد ۱ ش ۳۹۹ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۴۰۱
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب التوحيد
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ التَّوْحِيدِ‏ بَابُ الْجَبْرِ وَ الْقَدَرِ وَ الْأَمْرِ بَيْنَ الْأَمْرَيْن‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۴۵۱

اسماعيل بن جابر گويد: در مسجد مدينه مردى بود كه در باره قدر سخن مى‏گفت و مردم گرد او را گرفته بودند، گويد: من به او گفتم: اى فلانى، از تو پرسشى دارم، گفت: بپرس، گفتم: در ملك خدا تبارك و تعالى چيزى باشد بر خلاف اراده او؟ گويد: لختى دراز سربزير انداخت و سپس سر برداشت و گفت: اگر بگويم‏ مطلب اين است كه در ملك او چيزى باشد بر خلاف اراده او خدا را مقهور و زورپذير دانسته باشم، و اگر بگويم در ملك او نباشد جز آنچه او اراده كند، در برابر تو اعتراف به معاصى كرده باشم و تو را بدان رخصت داده باشم زيرا از خود اختيارى ندارى، گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم كه از اين قدرى چنين پرسيدم و چنين پاسخ داد، فرمود: براى خود دور انديشى كرده و اگر جز آنچه گفت مى‏گفت هلاك مى‏شد.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۲۲۰

اسماعيل بن جابر گويد: مردى در مسجد مدينه نشسته بود و راجع بقدر سخن ميگفت و مردم گردش را گرفته بودند، من گفتم اى فلانى از تو سؤالى دارم: گفت بپرس، گفتم آيا در ملك خدا چيزى هست كه با اراده او نباشد، مدتى دراز سر بگريبان شد و سپس سرش را بجانب من بلند كرد و گفت اى فلانى، اگر بگويم در ملك خداست چيزى كه اراده نكرده خدا مقهور و زور پذير گردد و اگر بگويم در ملك او جز آنچه اراده كند نيست گناهان را بتو رخصت داده‏ام (زيرا آنها را بخدا نسبت داده‏ام و ترا بى‏تقصير دانسته‏ام) اسماعيل گويد: من بامام صادق عليه السلام عرضكردم از آن قدرى مذهب چنين پرسيدم و او اين گونه جواب داد حضرت فرمود: او بنفع خويش انديشيد، اگر جز اين ميگفت (و طبق عقيده خودش جواب قطعى ميداد) هلاك ميشد.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۴۹۹

چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‏اند از احمد بن ابى عبداللَّه، از عثمان بن عيسى، از اسماعيل بن جابر كه گفت: در مسجد مدينه مردى بود كه در باب مسأله قدر تكلم مى‏نمود و مردم در نزد او جمع شده بودند. من گفتم كه: اى مرد، مى‏خواهم از تو چيزى بپرسم. گفت: بپرس. گفتم: در مملكت خداى تبارك و تعالى چيزى به هم مى‏رسد كه خدا آن را اراده نداشته باشد؟ اسماعيل مى‏گويد كه: آن قدَرى مذهب، زمانى طولانى سر به زير افكند، بعد از آن سر خود را به سوى من بالا كرد و گفت: اى مرد، اگر بگويم كه در ملك خدا مى‏باشد آنچه خدا نمى‏خواهد، لازم مى‏آيد كه خدا مقهور و مغلوب باشد، و اگر بگويم كه در ملك او نمى‏باشد، مگر آنچه مى‏خواهد، از براى تو به گناهان بندگان اقرار كرده‏ام. اسماعيل مى‏گويد كه: بعد از اين، به خدمت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه: از اين قَدَرى مذهب سؤال كردم و چنين و چنين جواب داد. حضرت فرمود كه: «از براى خويش فكر كرده و خود را از هلاكت محافظت نموده. بدان و آگاه باش كه اگر غير آنچه گفت، مى‏گفت، هلاك مى‏شد».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)