روایت:الکافی جلد ۱ ش ۲۶۵
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن ابي هاشم الجعفري عن ابي الحسن الرضا ع قال :
الکافی جلد ۱ ش ۲۶۴ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۲۶۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۲۸۷
ابى هاشم جعفرى گويد: از امام رضا (ع) پرسيدم كه خدا را توان وصف كرد؟ فرمود: قرآن نمىخوانى؟ عرض كردم: چرا، فرمود: قول خداى تعالى را نخواندى: «لا تدر كه الأبصار» گفتم: چرا، فرمود: ابصار را مىفهمى؟ گفتم: آرى، فرمود: چيست؟ گفتم: ديد چشمها، فرمود: اوهام دلها مهمتر است از ديد چشمها، اوهام او را ادراك نكند و اوهام را درك كند.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۳۳
ابو هاشم گويد: بامام رضا (ع) عرض كردم: ميتوان خدا را توصيف نمود؟ فرمود: مگر قرآن نميخوانى؟ عرض كردم: چرا فرمود: مگر نخواندهئى گفته خداى تعالى را «أبصار دركش نكنند و او ابصار را درك كند» گفتم: چرا، فرمود: ميدانيد ابصار چيست؟ گفتم ديدن بچشمها، فرمود: خاطرات دلها از بينائى چشمها قويتر است، خاطرات او را درك نكنند و او خاطرات را درك كند.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۳۲۱
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از ابو هاشم جعفرى، از ابوالحسن حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده است كه گفت: آن حضرت را سؤال كردم از خدا كه آيا جائز است كه او را وصف كنند و نشان دهند؟ حضرت فرمود: «آيا قرآن را نمىتوانى بخوانى، يا نمىخوانى؟» عرض كردم كه: مىتوانم، يا مىخوانم. فرمود كه: «آيا فرموده خدا را كه «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» «۱» نمىخوانى؟» عرض كردم كه: مىخوانم. فرمود كه: __________________________________________________
(۱). انعام، ۱۰۳. «ابصار را مىشناسيد و مىدانيد كه معنى آن چيست؟» عرض كردم كه: مىدانم. فرمود كه: «ابصار چه چيز است؟» عرض كردم كه: ابصار، عبارت از چشمها است. فرمود: «به درستى كه وهمها و خيالها كه در دلها سر مىزند، از ديدن چشمها بزرگتر و بيشتر است و خيالها او را در نمىيابد و او خيالها را در مىيابد و همه را مىداند».