روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۳۴۷
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
علي بن محمد عن بعض اصحابنا قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۳۴۶ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۳۴۸ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۵۱۵
يكى از اصحاب ما گفته است كه ابو محمد (امام عسكرى ع) را به نحرير (خادم پرستار باغ وحش و سگچران خليفه) واگذار كردند و او به آن حضرت تنگ مىگرفت و او را آزار مىكرد و زن نحرير به او گفت: واى بر تو از خدا بپرهيز، نمى دانى در خانه تو كيست؟ و صلاح و مقام آن حضرت را به او گوشزد كرد و گفت: من مىترسم بر تو از طرف او. در پاسخ زنش گفت: من او را ميان درندهها مىاندازم، و سپس همين كار را كرد و ديد آن حضرت در ميان آنها ايستاده نماز مىخواند و آن درندهها در گرد او هستند.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۴۴۸
حضرت ابو محمد عليه السلام را به نحرير (كه گويا مستخدم باغ وحش بوده) سپردند (تا نزد او زندانى باشد) او بر حضرت سخت ميگرفت و اذيتش ميكرد، زنش باو گفت: واى بر تو، از خدا بترس، نميدانى چه شخصى در منزل تو است؟ و شايستگى حضرت را براى او بيان كرد و گفت: من در باره او بر تو نگرانم، مرد گفت: او را ميان درندگان مياندازم و همين كار را هم كرد. امام عليه السلام را ديدند بنماز ايستاده و درندگان گرد او هستند.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۷۵۳
على بن محمد، از بعضى از اصحاب ما روايت كرده است كه گفت: امام حسن عليه السلام را به نِحرير خادم سپردند، پس نحرير بر آن حضرت تنگ مىگرفت و او را آزار مىكرد. راوى مىگويد كه: زن نِحرير، به نحرير گفت: واى بر تو، از خدا بپرهيز، نمىدانى كه كى در منزل تو است (و آن زن خوبى و صلاح آن حضرت را به نحرير شناسانيد) و گفت كه:من بر تو از او مىترسم كه به جهت او، به بلايى گرفتار شوى. نِحرير گفت كه: البتّه او را در ميان درندگان (يعنى: شيران) خواهم انداخت و با آن حضرت چنين كرد. پس ديدند كه آن حضرت عليه السلام ايستاده، نماز مىكرد و آن شيران در حوالى و گرداگرد او بودند.